واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: Anahita va Mehr15th October 2008, 06:48 PMخدای عزيز! به جای اينکه بگذاری مردم بميرند و مجبور باشی آدمای جديد بيافرينی، چرا کسانی را که هستند، حفظ نمیکنی؟ خدای عزيز! شايد هابيل و قابيل اگر هر کدام يک اتاق جداگانه داشتند همديگر را نمیکشتند، در مورد من و برادرم که مؤثر بوده. خدای عزيز! اگر يکشنبه، مرا توی کليسا تماشا کنی، کفشهای جديدم رو بهت نشون ميدم. خدای عزيز! شرط میبندم خيلی برايت سخت است که همه آدمهای روی زمين رو دوست داشته باشی. فقط چهار نفر عضو خانواده من هستند ولی من هرگز نمیتوانم همچين کاری کنم. خدای عزيز! در مدرسه به ما گفتهاند که تو چکار میکنی، اگر تو بری تعطيلات، چه کسی کارهايت را انجام میدهد؟ خدای عزيز! آيا تو واقعاً نامرئی هستی يا اين فقط يک کلک است؟ خدای عزيز! اين حقيقت داره اگر بابام از همان حرفهای زشتی را که توی بازی بولينگ میزند، تو خانه هم استفاده کند، به بهشت نمیرود؟ خدای عزيز! آيا تو واقعاً میخواستی زرافه اينطوری باشه يا اينکه اين يک اتفاق بود؟ خدای عزيز! چه کسی دور کشورها خط میکشد؟ خدای عزيز! من به عروسی رفتم و آنها توی کليسا همديگر را بوسيدند. اين از نظر تو اشکالی نداره؟ خدای عزيز! آيا تو واقعاً منظورت اين بوده که « نسبت به ديگران همانطور رفتار کن که آنها نسبت به تو رفتار میکنند؟ » اگر اين طور باشد، من بايد حساب برادرم را برسم. خدای عزيز! بخاطر برادر کوچولويم از تو متشکرم، اما چيزی که من به خاطرش دعا کرده بودم، يک توله سگ بود. خدای عزيز! وقتی تمام تعطيلات باران باريد، پدرم خيلی عصبانی شد. او چيزهايی دربارهات گفت که از آدمها انتظار نمیرود بگويند. به هر حال، اميدوارم به او صدمهای نزنی. خدای عزيز! لطفاً برام يه اسب کوچولو بفرست. من فبلاً هيچ چيز از تو نخواسته بودم. میتوانی دربارهاش پرس و جو کنی. خدای عزيز! برادر من يک موش صحرايی است. تو بايد به اون دم هم میدادیها! ها! خدای عزيز! من میخواهم وقتی بزرگ شدم، درست مثل بابام باشم. اما نه با اينهمه مو در تمام بدنش. خدای عزيز! فکر میکنم منگنه يکی از بهترين اختراعاتت باشد. خدای عزيز! من هميشه در فکر تو هستم حتی وقتی که دعا نمیکنم. خدای عزيز! از همۀ کسانی که برای تو کار میکنند، من نوح و داود را بيشتر دوست دارم. خدای عزيز! برادرم يه چيزايی دربارۀ به دنيا آمدن بچهها گفت، اما اونها درست به نظر نمیرسند. مگر نه؟ خدای عزيز! من دوست دارم شبيه آن مردی که در انجيل بود، 900 سال زندگی کنم. خدای عزيز! ما خواندهايم که توماس اديسون نور را اختراع کرد. اما توی کلاسهای دينی يکشنبهها به ما گفتند تو اين کار رو کردی. بنابراين شرط میبندم او فکر تو را دزديده. خدای عزيز! آدمهای بد به نوح خنديدند « تو احمقی چون روی زمين خشک کشتی میسازي » اما اون زرنگ بود. چون تو رو فراموش نکرد. من هم اگر جای اون بودم همين کارو میکردم. خدای عزيز! لازم نيست نگران من باشی. من هميشه دو طرف خيابان را نگاه میکنم. خدای عزيز! فکر نمیکنم هيچ کس میتوانست خدايی بهتر از تو باشد. میخوام اينو بدونی که اين حرفو بخاطر اينکه الان تو خدايی، نمیزنم. خدای عزيز! هيچ فکر نمیکردم نارنجی و بنفش به هم بيان. تا وقتی که غروب خورشيدی رو که روز سهشنبه ساخته بودی، ديدم، معرکه بود. خدای عزیز چطور متوجه شدي خدا هستي ؟ كي بهت گفت ؟ exir_121412th November 2008, 03:30 PMخدا جون ممنون از اینکه دو تا دست دادی به ما تا اونا رو رو به هر مترسکی دراز کنیم خدا جون مرسی از این دلی که تو سینه مونه می تونیم دل یکی دیگه رو بازیچه کنیم آخه شکرت ای خدا واسه جهان به این بدی چی می شد اگه تو دست به ساختنش نمی زدی alexandr12th November 2008, 03:40 PMخدا جون ميشه هر چقدر خاستم پاي كامپيوتر بشينم بابا نگه بلندشو gha 3dak12th November 2008, 08:50 PMخدایا سلام ما را به راه راست هدایت فرما اگه نشد راه راست را به طرف ما کج فرما.:d alexandr12th November 2008, 10:24 PMخدایا سلام ما را به راه راست هدایت فرما اگه نشد راه راست را به طرف ما کج فرما.:d خدايا منو پشت سر نفر قبلي به راه راست هدايت كن. ;) gha 3dak14th November 2008, 02:40 PMخداوند مهربانم سلام ... من بنده ی شرم زده و تقصیر کارت را بپذیر خدا جونم امروز خیلی دلم گرفته، خودت هم میدونی چرا ؟! چون دیگه کمتر سراغتو می گیرم چون سرگرم هیچ و پوچ دنیا شدم شاید بگی این بنده هر وقت کم میاره سراغمو می گیره اما باور کن خیلی سر درگم شدم. خدا جونم کاشکی به قدرت و حکمتت همون راهی که می دونی میون بر نزدیکی منو و تو هست را پیش روم می ذاشتی . خودتم می دونی یه بنده درمونده هیچ جایی امن تر از درگاه تو نداره خیلی وقته که دیگه فهمیدم باید حرف دلمو به خودت بگم. فهمیدم که شنوا تر از تو هیچ کسی نیست . خدا جونم غم تو دلم و تو فقط می تونی معنا کنی نمی دونم، این عقل هم دیگه جز توجیه کارهای پوچ و اشتباه ، هیچ به قول خودت صراط مستقیمی رو برامون روشن نمی کنه . خدایا بدون که این بنده ات تو هیچ کدوم از کارای نادرستش غرضی نداشته . بدون که می خواد آسمون دلش رو صاف کنه اما به کمک تو نیاز داره . خدای خوبم، همیشه تو شب، تو آسمون تیره و پر ستاره شب برات می نویسم اما به همین تاریکی و سیاهی زیبای شب هات قسمت می دم که آسمون دل منو صاف و روشن کنی .....!! mehrdad 2531st March 2009, 12:35 AMخداي من خداي خوب و مهربان قلب كوچكم را ميان شكوفه هاي بهاري جا گذاشته ام تا از پرندگان ترانه محبت بياموزد! ببخشيد همين يادم بود خدايا من دوست دارم تورو غافلگير كنم براي همين هميشه يه تصميم ميگيرم و عكسشو انجام ميدم تا تو نفهمي;) سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 377]