تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 1 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام سجاد (ع):مؤمن، خاموشى اختيار مى‏كند تا سالم بماند و سخن مى‏گويد تا سودى ببرد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797081201




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

چو زخمه سر زده شد زهره از سر صفرا


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
چو زخمه سر زده شد زهره از سر صفرا
چو زخمه سر زده شد زهره از سر صفراشاعر : عطار به شعر من که اگر نقد نه فلک خوانيشچو زخمه سر زده شد زهره از سر صفرابدين قصيده که گر تک زند کسي صد قرنز هشت خلد برآيد خروش صدقنابه سوز جان من از کيد حاسد بد گوينيابدش دومين در کراسه‌ي شعراکه هرچه بر من افتاده افترا کردندبه صور آه من از دست دشمن رعناخداي هست گواهم که نيست بر يادمچو افک عايشه‌ي پاک دين خطاست خطااگر تفحص اين سر کني دل خجلمکه گفته‌ام سخن از تو برون ز مدح و ثناز هيبت تو اگرچه چو برگ مي‌لرزمکه همچو ديده‌ي مور است مي‌شود صحراوگر که من ز در کشتنم تو کش که خوش استمکن ز خشم مرا پوستين درين سرمااگر مرا بکشي ملک را چه برخيزدز دست يوسف صديق ديده‌ي بيناوگر هزار عقوبت به جاي من بکنيز خون من نه زخون چو من هزار گداچه گر تدارک اين واقعه نمي‌دانممرا سزاست بتر زان و از تو نيست سزاچو شمع بر سرپايم کنون و حکم تو راستمرا بس اين که بدين صدق هست حق داناوثيقتم همه بر عفو توست و چون نبودبه راندن که برو يا به خواندن که بياچو سايه از بر خويشم گر افکني بر خاکاز آنکه حبل متين است و عروة وثقيوگر زني من سرگشته را به چوگان زخمچو سايه نيست مرا دور بودن از تو رواوگر چو کلک به تيغم سرافکني از تنچو گوي مي‌دومت در رکاب ناپروابه دور باش گرم پيش خود کني بيجانچو کلک بر خط حکمت به سر دوم حقاچو صبح خنده زنم از سر وفا هر روزچو دور باش به جان داري آيمت ز قفاکز آستان تو صد شير کي تواند کردوگر چو شمع کشي هر شبم به تيغ جفابدين قصيده توان کرد جرم ناکردهبه سنگ چون سگ اصحاب کهف دور مراعطارد دوم آمد به مدح تو عطارز بنده‌ي تو خود اين کرده گير بر عمدااگرچه تا که مرا در تن است جان باقيعطاردي است برو ختم چون که بر تو عطاچو خلق روي زمينت همه دعا گوينددعاي جان تو کار است در خلا و ملاولي بس است که آمين همي کنند به جمعبه جز تو کيست که آمين کند مرا به دعامقدسا چو بدو ملک اين جهان داديمقربان سماوي ز حضرت اعليبه چار بالش ملکش در آن جهان بنشاندر آن جهانش بده نيز ملکتي والااگر ز گلبن خلقش گلي به بار رسدکه لايق است هم اينجا به ملک و هم آنجاخدايگانا امروز در سواد جهانبه حکم نيشکر آرد برون ز زهرگياچو اصل گوهر تيغت ز کوه مي‌خيزدبه قطع تيغ تو را ديده‌ام يد بيضاز سنگ لاله از آن مي‌دمد که خونين شدازين جهت جهد آتش ز صخره صمابرو در آمده زان است نيم ترک سپهرز بيم خار سر رمح تو دل خاراتويي که در شب تاريک مي‌کند روشنکه تا کله بنهد پيش چار ترک تو رافلک ز لل لا لا از آن طبق پر کردهزار چشم به روي تو اين سپهر دو تابه جنب قدر تو ماه سپهر تحت افتادکه تا نثار کند بر تو لل لا لاز فيض نقطه‌ي نام تو همچو درياييوراي اين چه توان گفت ماوراي وراز کوه حلم تو يک ذره گر پديد آيدمحيط گشت و چنين نامدار شد طغراز موج بحر کف تو چو نشو يافت نميهزار کوه به خود درکشد چو کاه‌رباچو بحر دست تو در جود گوهر افشان شدنبات سدره و طوبي گرفت نشو و نماز فرق تا به قدم ابر اشک گشت از رشکفروچکيد ز هر قطره‌اي دو صد دريابه رشح جام تو درياي خشک لب تشنه استز زير تا به زبر بحر آب شد ز حياز خجلت کف تو بحر کف چو بر سر زدعجايبي است ز درياي آب استسقاچو قلزمي است کف کافيت که هر روزيگهي ز رعشه بلرزيد و گه ز استرخابه حق جود تو اي پادشاه گيتي بخشچو شبنمي به همه کوه و بحر کرد هبااگر مرا ز جناب چو تو سليمانيکه حشو دشمنم آتش فکند در احشاهزار حجت قاطع چو تيغ آرم پيشفتاد غيبت هدهد که رفته بد به سبابدان خداي که در آفتاب معرفتشکه جمله بر گهر صدق من بوند گوامقدسي که ز هر پاکيي که بتوان گفتبه ذره‌اي نرسد عقل جمله‌ي عقلاز شرح حکمت او کند مانده جان و خردمنزه است از آن وصف و پاک و بي‌همتاجهان پير چو شش روزه طفل گهواره استز وصف غزت او کور گشته چون و چرابه علم آنکه هزاران هزار راز شناختنگار کرد بزد هفت مهدش از ميزابه سمع آنکه چو شد پشه در سر نمرودز سوز سينه‌ي آن مور ليلةالظلمابه مبدعي که در ابداع او جهاني عقلز زخم راندن آن نيش مي‌شنود آوابه قادري که به يکدم هزار نقش نگاشتبه هر نفس ز سر عجز مي‌شود شيدابه صانعي که به يک حله‌بافي صنعشز اوج دايره‌ي چرخ و مرکز غبرابه يک خداي قديم و به يک رسول کريمهزار رنگ برآورد خاک چون ديبابه دو سجود و دو حرف ظهور کن فيکونبه يک حضور قيامت به يک شهود لقابه سه جواهر روح و به سه رطوبت چشمبه دو عروج و دو معراج و دو جهان و دنابه چار پيک خداي و به چار يار رسولبه سه طلاق به صدق و به سه طريق ملابه پنج فرض نماز و به پنج نزل کتاببه چار جوي بهشت و به چار فصل بهابه شش سحرگه فطرت به شش جهات جهانبه پنج نوبت شرع و به پنج رکن هديبه هفت اختر علو به هفت کشور سفلبه شش کرامت و شش روز و شش کريم عبابه هشت جمله‌ي عرش و به هشت خفته‌ي کهفبه هفت مفرش ارض و به هفت سقف سمابه نه مه بچه و نه مه سراچه‌ي مهدبه هشت معتدل و هشت جنةالماوابه ده مبشره و ده مقوله‌ي عالمبه نه مزاج و به نه طاق گلشن خضرابه جان آنکه نه عالم بدو نه آدم نيزبه ده حس و به ده ايام ماه عاشورابدان حضور که لااحصي برآمد ازوکه غرقه بود در انوار آيه الکبريبدان شرف که ز اقبال بندگي شب قربکه از هزار ثنا بيش بود آن يک لابدان نفس که ز خون شد محاسنش چو عقيقنسيم همنفسي يافت در حريم رضابدان نگار که از وي عکاشه برد سبقکه سنگ گشت روان از مقابح سفهابه قلب او که هزاران جناح روح‌القدسبدان نگارگري کان نگاشت چون ديبابه چشم او که نکرد التفات ما زاغ اوچو پر يک ملخ آمد در آن عريض فضابه مجمعي که به صحراي حشر خواهد بودبه جان او که ز خود شد ز ماء مااوحيبه صدق صاحب غار و به عدل کسري شرعبه جمع آدم و ذريتش به زير لوابه دشنه خورده‌ي آن تشته به خون غرقهبه حلم شاهد قرآن به علم شير خدابه خون حمزه و عثمان و مرتضي و عمربه نوش داروي در زهر کشته‌ي زهرابه صد هزار نبي و به بيست و چار هزاربه خون يحيي و سبطين و جمله‌ي شهدابه داغ وجه بلال و دل چو بدر هلالبسي و اند هزار اهل صفه و اهل صفابه آه سرد اويس قرن سوي يثرببه وجه زرد صهيب و به درد بودردابه شير مردي خالد به حکم سيف‌اللهبه عشق گرم معاذ جبل سوي مبدابدان چهل‌تن در ريگ رفته تشنه جگربه اهل بيتي سلمان و خلعت منابه شبروان طواف و به ساکنان حرملباس آن همه يک خرقه، قوت يک خرمابه بو حنيفه که کرد آن حديث و نص قياسبه خفتگان بقيع و به کشتگان غزابه شافعي که چو اخبار بي قياسش بودمثلثي که مربع نشست دين به نوابه عين معرفت بايزيد و خرقانيسخن ز خواجه‌ي دين بي قياس کرد ادابدان مقام که حلاج همچو پنبه بسوختبه شوق بي صفت بوسعيد و ابن عطابه چل صباح که از نور خاص حق بسرشتز انالحقش همه حق ماند و محو گشت انابدان دمي که چه گر پير بود عالم طفلخمير اين همه اعجوبه بي سواد مسابه دوست‌رويي پاکيزگان هفت رواقازو بزاد زني طفل پير چون حوابه کار ديدگي آن که کم ز سي سال استبه شرمناکي دوشيزگان هفت‌سرابه قاضيي که مر او را نيافت يک معلولکه دور اوست و ز پيري همي رود به عصابه خونيي که بسي قلب بر جناح سفرز حجتش که برو نور روي اوست گوابه تيغ مير علم کز دهان شير سپهربه خون بگشته ز ضرب دو دست او به دعابه آب دست نگاري که رود نيل فلکبه سرکشي سپر زرد مي‌کند پيدابه کلک و کاغذ سطان دين نظام دومز بحر شعر ترش در سه پرده يافت نوابه تاجري که چو سيماب داشت صرفه نديدکه در سه بعد محقق ازوست خط ذکابه شب که از مه نو هندويي است زرين گوشمتاع خود به منازل سپرد از سيمابه علم و حلم پرير و به حکم لازم ديبه روز کز دم صبح است ترک مارافسابه سابقان شريعت به راسخان علومبه روزنامه‌ي امروز و به هيبت فردابه صائمان نهار و به قايمان در ليلبه پختگان طريقت به عادلان قضابه خاصگان کمال و به محرمان وصالبه ساجدان سحرگه به صابران غدابه مخلصي که دهد جان به حق به تنهاييبه عاشقان جمال و به تشنگان فنابه عاشقي که بزد دست و جان فشان در رفتميان سجده ز سبحان ربي‌الاعليبه عارفي که به يک ضرب معرفت جانشهنوز در ره او ناشنيده بانگ درابه عالمي که ز بيدار داشتن همه شببلا فرو شود آنگه برآيد از الابه صادقي که اگر در رهش بود گرديچو عقل کل بنخفتد ميانه‌ي اجزابه قانعي که همه کون بوريا پنداشتبه هر سحر بنشاند ز چشم خون پالابه عاصيي که پس از توبه در شبي صد بارکه کس نيافت از آن بورياش بوي ريابه قاف و طور و سرانديب و بوقبيس و احدبه نار و نور درافتد ميان خوف و رجابه آب زمزم و آب فرات و آب محيطبه مروه و جبل‌الرحمه و منا و صفابه مجمع‌العرفات و به محشرالعرصاتبه آب کوثر و آب حيات و آب رضابه عز عالم ارواح و عالم اجسادبه منظرالدرجات و به مخرج‌المرعيبه بيت معمور و بيت قدس و بيت حرامبه فر عالم کبري و عالم صغريبه خال طرفه‌ي نون و به چشم شاهد صادبه بيت احزان و بيت قبر و بيت بقابه قاف والقرآن و به صاد والقرانبه زلف پر خم ياسين و طره‌ي طاهابه روز عرفه و روز بدر و روز حنينبه علم القرآن و به علم الاسمابه عزت شب قدر و شب حساب براتبه روز جمعه و عيد و به روز حشر و جزابه جانفزايي علم و به دل‌گشايي جانبه حرمت شب آبستن و شب يلدابه به‌نشيني عمر و به به‌حريفي بختبه پادشاهي عقل و رئيسي اعضابه حاجبي دو ابرو به مردمي دو چشمبه پير طبعي روح و به دولت برنابه عشق بلبل مست و غم کبوتر نوحبه هم سري دو دست و به سرکشي دوپابه بار عام تو يعني که غلغل ملکوتبه حدس هدهد بلقيس و عزت عنقابه پاي تخت تو يعني که ساق عرش مجيدبه رخش خاص تو يعني که دلدل شهبابه خاک پاي تو کز رشح اوست آب حياتبه شير فرش تو يعني اسد برين بالابدان بلارک خون ريز زهرپاش چو نيلبه ياد گرد تو کاتش فکند در اعدابه رمح مار مثالت که چون عصاي کليمکه گوهري به قطع اوست خاصه در هيجابه ناوکت که شب تيره است موي شکاففرو برد به دمي صد هزار اژدرهابه فيض کف کريمت که بري و بحريشکه روشن است مويي نمي‌برد ز سهابه مجلس تو که جنات عدن را ماندقبول کرد به صد بر و بحر در اعطابه ساقي تو که چون عزم ترکتاز کنديمينش از صف غلمان، يسارش از حورابه مطرب تو که از رشک زخم زخمه‌ي اوهزار دل به سرغمزه آرد از يغما
#سرگرمی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 624]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی
uyt


پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن