واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
عرضگاه دشت موقف عرض جنات است از آنکشاعر : خاقاني مصنع او کوثر و سقاش رضوان ديدهاندعرضگاه دشت موقف عرض جنات است از آنکمشتري صفوت که در وي حوت و سرطان ديدهاندحوت و سرطان است جاي مشتري وان برکه هستکوه قاف و نقطهي فا هر دو يکسان ديدهاندکوه رحمت حرمتي دارد که پيش قدر اوديدهباناني که عرض از کوه لبنان ديدهاندسنگ ريزهي کوه رحمت بردهاند از بهر کحلهمچو شمع از اشک غرق و خشک دامان ديدهانداصفيا را پيش کوه استاده سوزان دل چو شمعشامگه خود را به هفتم چرخ مهمان ديدهاندهشتم ذيحجه در موقف رسيده چاشت گاهابر در افشان و خورشيد زر افشان ديدهاندشب فراز کوه، ز اشک شور جمع و نور شمعچون نماز ديگري بهر سليمان ديدهاندافتاب از غرب گفتي بازگشت از بهر حاجلاجرم حاج از حد بابل خراسان ديدهاندگفتي از مغرب به مشرق کرد رجعت آفتابآتشي را از انا گفتن پشيمان ديدهانداز نسيم مغفرت کبي و خاکي يافتهراندهاي را بر اميد عفو شادان ديدهاندوز فراوان ابر رحمت ريخته باران فضلخود به عهد نوح هم آدينه طوفان ديدهاندحج ما آدينه و ما غرق طوفان کرمعفو حق را از خطاي خلق نسيان ديدهاندچون کريمان کز عطاي دادهشان نسيان بودانسي و جني و شيطاني مسلمان ديدهاندخلق هفتاد و سه فرقت کرده هفتاد و دو حجهر چه در شش صد هزار اعداد نقصان ديدهاندحاج رانو نو در افزاي از ملادک کرده حقزين شرف کامسال اهل شام و ايران ديدهانداي بريد صبح سوي شام و ايران بر خبردولتي کز حج اکبر حاج کيهان ديدهانداي زبان آفتاب احرار کيهان را بگوينز خفاجه بيم و نز غزيه عصيان ديدهاندنز سموم آسيب و نز باران بخيلي يافتهنيم شب مشعل به مشعر نور غفران ديدهاندرانده زاول شب بر آن که پايه و بشکسته سنگليک قربان خواص از نفس انسان ديدهاندبامدادان نفس حيوان کرده قربان در منيسرخي سنگ مني کز خون حيوان ديدهاندبا سياهي سنگ کعبه همبر آيد در شرفجرم کيوانش چو سنگ مکي افسان ديدهاندسعد ذابح بهر قربان تيغ مريخ آختهسوي تيغ حاج پويان و غريوان ديدهاندچون بره کيد به مادر گوسپند چرخ راگفته وقت کشتن و حق را زباندان ديدهاندبيزبانان با زبان بيزباني شکر حقسنگ را کانداخته بر ديو غضبان ديدهانددر سه جمره بود پيش مسجد خيف اهل خوفعرش را بر گرد کعبه طوف و جولان ديدهاندآمده در مکه و چون قدسيان بر گرد عرضو آسمان را در طوافش هفت دوران ديدهاندپيش کعبه گشته چون باران زمين بوس از نيازرکن پنجم هفت طوف چار ارکان ديدهاندعيد ايشان کعبه وز ترتيب پنج ارکان حجهم بر آن ترتيب کز سادات و اعيان ديدهاندرفته و سعي صفا و مروه کرده چار و سههم بر آن آئين که حج را ساز و سامان ديدهاندپس براي عمره کردن سوي تنعيم آمدهختم اعمال و فذلکهاي ديوان ديدهاندحاج را ديوان اعمال است وانگه عمره راچشمهي حيوان به تاريکي گروگان ديدهاندکعبه در دست سياهان عرب ديده چنانکدوستان کعبه از غوغا دو چندان ديدهاندآنچه ديده دشمنان کعبه از مرغان به سنگمهرهي جاندار و اندر مغز ثعبان ديدهاندبهترين جايي به دست بدترين قومي گروجاي شيران را سگان سور سکان ديدهاندني ز ايزد شرم و ني از کعبه آزرم اي دريغعقل را پيرانه سر در ام صبيان ديدهانددر طواف کعبه چون شوريدگان از وجد و حالمصطفي را شحنه و منشور قرآن ديدهاندذات حق سلطانان و کعبه دار ملکپيش صدر مصطفي ثاني حسان ديدهاندچون ز راه مکه خاقاني به يثرب داد رويبخ بخ آن تازي سگي کش پارسي خوان ديدهاندبنده خاقاني سگ تازي است بر درگاه اوکوه رحمت را اساس از گوهر کان ديدهانددشت موقف را لباس از جوهر جان ديدهاند
#سرگرمی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 360]