تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 31 فروردین 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):حقّ فرزند بر پدر ، آن است كه نام خوب بر او بگذارد و او را خوب تربيت كند و قرآن به...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1796792696




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ازدواج هاى اجبارى


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: View Full Version : ازدواج هاى اجبارى amirala19th February 2007, 01:00 PMحصارى كه ديگران مى چينند درتمام كشورها، زنان مشخصاً براى ازدواج تحت فشار فرهنگى هستند. هر چند بيشتر زنان و مردان بخش عمده اى از عمر خود را در وضعيت تأهل بسر مى برند، اما زنان بيش از مردان ازدواج را جزو لاينفك زندگى خود مى دانند. آنها به مرور در مى يابند كه زنان بدون همسر از نظر اجتماعى در حاشيه قرار مى گيرند. همين عامل سبب تحت فشار قرار گرفتن زنان براى ازدواج و گاه حتى تن دادن آنها به ازدواج هاى اجبارى يا انتخاب همسر بدون ميل و رغبت كافى مى شود. در شرايطى كه زنان ناچار مى شوند به دليل فرار از طرز تلقى ديگران، برخوردهاى اجتماعى و فشارهاى خانواده، تن به ازدواج هاى اجبارى بدهند و قربانى خواسته هاى ديگران شوند، مردان نيز به نوعى ديگر ناچارند شرايط ناشى از ازدواج هاى اجبارى را بپذيرند. ازدواج هايى كه در بيشتر مواقع به جهنم زندگى زنان و شوهران تبديل مى شوند. مردم نمى توانند پدر و مادرشان را به اختيار خود انتخاب كنند. در مقابل مى توانند با زن يا مردى كه دوست دارند، ازدواج كنند. اما اگر اين قاعده در همه ازدواج ها حاكم بود، آيا در آن صورت كسى از اين كه همسرش آن كسى نيست كه او مى خواسته گله مى كرد؟ ازدواج هاى اجبارى نمادى از تضييع حقوق انسان ها است كه بيشتر در شهرهاى كوچك و مناطق دورافتاده رخ مى دهند، با اين حال، زن و شوهرهاى زيادى هر روز در دادگاه ها و مجتمع هاى قضايى شهرها براى رها كردن خود از حصار زندگى مشتركى كه به اجبار ديگران تشكيل شده است، تلاش مى كنند و در اين ميان تعداد دختران جوانى كه به دليل فقدان موانع قانونى و فشار رسوم اجتماعى، ناچار به پذيرش ازدواج هاى ناخواسته مى شوند، بيشتر است. زهره از زندگي اش مي گويد: «در خانواده ما رسم نبود دختر براى ازدواجش نظر بدهد. اين بود كه موقع شوهر دادن دخترها هم كه شد، پدر و مادرم خودشان بريدند و دوختند. من را هم دادند به پسر عمويم كه نه تحصيلات داشت و نه كار درست وحسابى. اما پدرم مى گفت: فاميل سگش مى ارزد به غريبه. * آن موقع چند سال داشتى؟ يك دختر 15 ساله بودم و شوهرم 26 سال داشت.- *بعدها به همسرت علاقه مند نشدى؟ - من دوست داشتم درس بخوانم. اصلاً ازدواج برايم زود بود. اما از پشت نيمكت درس و مدرسه كشيدنم بيرون و به زور شوهرم دادند، آن هم به مردى كه اصلاً نمى خواستمش. چطورى مى توانستم به او علاقه مند شوم. * حالا چرا مى خواهى طلاق بگيرى؟ - گفتم كه كار و بار درست و حسابى ندارد. اهل زندگى كردن نيست. مى گويد: «مادرم آمد خواستگارى، خودم تو را نمى خواستم.» شايد به همين خاطر دل به زندگى نمى دهد، من هم ديگر نمى توانم تحمل كنم.» يك مشاور خانواده و متخصّص تعليم و تربيت مى گويد: «هر جا معيار رضايت و توافق طرفين در ازدواج در نظر گرفته نشده و فرد به اجبار و اصرار اطرافيان وادار به ازدواج با مرد يا زنى شود، اين ازدواج در زمره ازدواج هاى اجبارى قرار مى گيرد و ازدواج هايى كه در آنها ميل و رضايت زن و شوهر براى همسرى يكديگر در نظر گرفته نمى شود، بعدها در جريان زندگى مشترك با آسيب هاى بيشترى مواجهند. خانواده ها گمان مى كنند محبت و علاقه ميان دختر و پسر كه مى خواهند با هم ازدواج كنند، بعدها به وجود مى آيد و با در نظر داشتن اين مسأله، فرزندانشان را به ازدواج هاى ناخواسته اى مى كشانند كه عواقب آن پاى همه را از زن و شوهر گرفته تا فرزندانشان به ميان مى آورد. هر چند به اعتقاد گروهى از صاحبنظران اجتماعى و به استناد برخى پژوهش هاى انجام گرفته، فقر و بحران مالى والدين و ناتوانى آنها در تأمين نيازهاى فرزندان، يكى از عوامل اجبار و اصرار والدين به ازدواج هاى ناخواسته فرزندان است، اما اين عامل نيز هميشه و در مورد همه ازدواج هاى اجبارى صدق نمى كند. «رؤيا 26 ساله در شرايطى تن به ازدواجى ناخواسته و اجبارى داد كه گمان مى كرد به دليل بالا بودن ميزان تحصيلات پدر ومادرش و وضعيت مالى مناسب خانواده، آزادى بيشترى براى انتخاب همسر خواهد داشت؛ او مى گويد: بين من و همسرم هيچ علاقه اى نبود. از همان ابتدا اين را به خانواده ام گوشزد كردم، آنها گفتند: «محبت بعد از عقد توى دل زن و شوهر مى افتد.» امّا ما نه فقط به هم علاقه مند نشديم، بلكه رابطه مان روز به روز بدتر هم شد.» رؤيا در ادامه تعريف مى كند: «بعدها فهميدم همسرم قصد داشته با يكى از همكلاسى هايش ازدواج كند و چون آن دختر بيمارى قند داشت، خانواده اش با اين وصلت مخالفت مى كنند و به خواستگارى من مى آيند تا پسرشان هم از فكر همكلاسى اش بيرون بيايد... حالا در زندگى ما همه چيز وجود دارد، پول، خانه، ماشين، الا عشق...» دكتر سيما الوندى، مشاور خانواده و روانشناس مى گويد: اين كه بيش از نيمى از ازدواج هاى صورت گرفته در روستاها و ميان عشاير و حتى در شهرهاى كوچك دور از مركز ،اجبارى و بنا به تشخيص و انتخاب والدين است، البته موضوع مهمى است، اما متأسفانه ما شاهد شيوع اين قبيل ازدواج ها در خانواده هاى شهرى كه از لحاظ طبقه بندى اجتماعى در ميان قشر متوسط قرار دارند، هستيم. در حال حاضر شاهديم در برخى خانواده ها دختران فقط به خاطر فرار از نگاه ها و گفته هاى ديگران شوهر مى كنند. درواقع چون اين باور هنوز در جامعه ما رسوخ دارد كه زنان بدون همسر از نظر اقتصادى آسيب پذيرترند و از آنجا كه دستمزد زنان پايين تر و فرصت هاى كار براى آنها كمتر از مردان است، بيشتر آنها به دنبال اين هستند با ازدواج براى خود امنيت اقتصادى فراهم كنند. روانشناسان معتقدند دختران و پسرانى كه به اجبار تن به ازدواج مى دهند، با مسائلى نظير خلأهاى عاطفى و روانى روبرو هستند و ناخواسته اين مشكلات را در طول زندگى مشترك، به همراه دارند و به فرزندانشان نيز منتقل مى كنند. ادامه دارد.... elada19th February 2007, 03:35 PMيك نوع ازدواج اجباري ديگري هم هست كه فرد از نظر رواني خودش را مجبور به اين كار ميكنه هرچند خانواده وي اصراري نداشته باشند كه اين نوع اكثرا براي كساني كه در سنين بالا قرار گرفته اند رخ داده مي شود. فكر ميكنند اگر اين خواستگار را نپذيرند شايد خواستگار بعدي در كار نباشد! در مورد اقايان هم اين امر صادق مي باشد در جواني سخت گيري كردند و حالا تنها مانده اند و اگر دختر خانمي فقط چند مورد انگشت شمار از علائق ايشان را داشته باشد مي پذيرند و درخواست ازدواج را مطرح ميكنند. البته در مطلب فوق به اين مورد هم اشاره شده بود تا حدودي كه هدف از تكرار توجه بيشتر بود. منتظر مطلب بعدي شما هستيم. moosie19th February 2007, 09:47 PMاميرعلا جون ممنون از مطلب مفيدت. الادا جون هم به نكته خيلي جالبي اشاره كردن:‌اجبار از طرف خود شخص به خودش!!! اين نكته خيلي مهميه كه متاسفانه اغلب افراد بهش توجه نميكنن. يكي از مصداقهاي اين نوع اجبار، هميني هست كه الادا جون گفت، چندتا مورد ديگشم من مي گم: 1-ازدواج به خاطر سن بالا(قبلا ذكر شد) 2-ازدواج به خاطر نياز مالي 3- ازدواج به خاطر راحت شدن از شرايط سخت خانواده(اعتياد يكي از والدين، اختلافات و مشاجره هاي خانوادگي و ....جريان همون از چاله به چاه افتادنه!) 4- ازدواج به خاطر فرار از تنهاي و بي كسي(در اين مورد فرد بصورت ناخودآگاهانه نياز شديدي به ازدواج احساس ميكنه كه در واقع يه جور اجبار به خود هست كه براي جبران كمبود محبت و بي توجهي در دوران كودكي يا حتي جواني و بزرگسالي، ازدواج صورت ميگيره كه معمولا نتيجه خوبي در بر نداره) 5-ازدواج براي حفظ آبرو(گاهي مواقع بر اثر دوستي هاي نادرست كارهاي غير شرعي و غيرقانوني انجام ميشه كه هر دو طرف مجبور ميشن براي حفظ آبرو خودشون و خانوادشون تن به ازدواج اجباري بدن) 6-ازدواجهايي كه براي بدست آودرن يكسري امتيازهايي انجام ميشه(گرفتن اقامت در كشوهاي خارجي و ... ) از دوستان هم ميخوام اگر انواع ديگري از ازدواجهاي اجباري سراغ دارن ذكر كنن، چون واقعا موضوع مهميه و متاسفافه بهش كم توجه شده. ممنون. amirala20th February 2007, 09:30 AMبه عقيده من بدترين نوع ازدواج اجباري ازدواجي است كه چه دخترچه پسر بعدازيك شكست عشقي خودرابه نوعي تنبيه مي كنند (ازلحاظ رواني ) ويا به عبارتي براي فرارازموقعيت پيش آمده تن به ازدواج بدون ميل ورغبت مي دهند متاسفانه بعضي از مشاورها و روانشناسان اين راه را حتي به مراجعين خودپيشنهادمي كنند (من خودم شاهدبودم ) نتيجه وحشناكي رادربردارد MAAAH20th February 2007, 05:49 PMدرسته منم یه مدتی همچین تصمیمی گرفته بودم.بعد از،از دست دادن عشقم.اما بعد یه مدت برام عادی شد.ولی هنوز فراموشش نکردم.اما اصلا" از ازدواج خوشم نمیاد!شاید به خاطر اوضاع الان باشه.مسئولیت سختیه!با گرونی!خونه؟ماشین؟بچه؟وای...! yalada 2120th February 2007, 06:31 PMمن هم با نظر همه شما موافقم . عوامل زيادي مثل فقر نه فقط فقر مالي _ خيلي از آدمها هستند كه از نظر روحي مشكل دارن و به خاطر كمبود محبت هم تن به ازدواج هاي اجباري ميدن شايد بگين در اينصورت ديگه اجبار معني نداره اما برعكس گاهي در سنين كم هستش كه محبت رو در ديگران جستجو ميكنيم و وقتي پيداش نمي كنيم مجبوريم تن به مسائل ناخواسته اي بديم _يكي از علتهاي ديگه ميتونه سست عنصري خود فرد در زمينه تصميم گيري باشه و اجازه ميده كه ديگران براش تصميم بگيرن . مدتي پيش رفته بودم آفتابگردان داغ بخرم فروشنده كه پاكت رو دستم داد متوجه مطلبي شدم كه شايد بي ربط به اينجا نباشه البته كاملا" يادم نيست : فقرباعث مي‏شود مرداني كه حتي صلاحيت نگهداري از همسر اول خود و فرزندان حاصل از ازدواج اول را نداشته‏اند، ازدواجهاي مكرر كنند. سرپرست بسياري از خانواده‏هاي بدسرپرست به‏راحتي آب خوردن، با ارائه پول ناچيزي در عوض شيربها، همسران كم‏سال‏تري را اختيار مي‏كنند و به ازدواجهاي مكرر يا همزمان دست مي‏زنند، بي‏آنكه مرجعي از آنها بازخواست كند كه آيا صلاحيت يا استطاعت تجديد فراش را دارند يا نه. واقعا" همينطور همه ما همه جا مي تونيم صحبت از دلايل ازدواجهاي ناموفق از ازدواجهاي اجباري بكنيم اما كاش روزي برسه كه ما جوونها بتونيم اين مشكلات رو ريشه كن كنيم . تزلزل و سستي بنياد خانواده و کاهش عاطفه و وابستگي ميان افراد جامعه به زعم عده اي، پيامد دنياي متمدن و صنعتي شدن جامعه امروز است و از آنجا که خانواده، مهمترين نهاد اجتماع است ضروري است که براي تحکيم آن چاره انديشي کرد ...بعضي از خانواده ها در ازدواجها اصرار ميكنن نمونه هاش زياد بوده اما فكر ميكنم الان ديگه طوري شده كه خود جوونها هستن كه تصميم ميگيرن ولي باز هم مشكلات وجود داره پس اين به خاطر چيه؟ ايا انتخاب توسط خود فرد به درستي صورت نگرفته ؟ آيا خود فرد به علايق و خواسته هاي خودش واقف نبوده؟ با نظر خانم ماه كاملا" موافقم گاه شكست در يك رابطه عاشقانه باعث ميشه كه تن به ازدواج ديگه اي بديم چون اگه عشقي رو جايگزين نكنيم قبليه فراموش نميشه حالا كمرنگتر نميشه تا اينكه يكي ديگه جاش رو تو قلبمون بگيره _ اما هرگز اشتباه رو دوبارتكرار نكنين... moosie20th February 2007, 08:09 PMدرسته منم یه مدتی همچین تصمیمی گرفته بودم.بعد از،از دست دادن عشقم.اما بعد یه مدت برام عادی شد.ولی هنوز فراموشش نکردم.اما اصلا" از ازدواج خوشم نمیاد!شاید به خاطر اوضاع الان باشه.مسئولیت سختیه!با گرونی!خونه؟ماشین؟بچه؟وای...! راستش منم بعد از تجربه عشقولانه اي كه داشتم همينطور شدم، يعني اصلا فكرش رو هم نميتونم بكنم كه اين راحتي و خوشي الانم رو بخوام با ازدواج خراب كنم ....به قول تو پذيرفتن مسوليت سنگين ازدواج واقعا بايد با فكرو نقشه و برنامه ريزي انجام بگيره كه فعلا به هيچ وجه نميتونم هضمش كنم، چون دارم دوستانم رو كه از هول حليم افتادن تو ديگ و دارن دست و پا ميزنن رو ميبينم و عبرت ميگيرم! elada26th February 2007, 08:10 PMمن الان متوجه نظرات جديد دوستان شدم. خيلي ممنون همگي صحبت هاي سنجيده اي داشتيد ولي اي كاش همه اين آگاهي ها را داشتند. بايد تا ميتونيد در اين موارد دوستانتان را آگاه كنيد و هيچ موقع بي تفاوت از كنار اينطور مسائل نگذريد. خوب جناب امير علا ادامه مطلب را قرار نميدهيد؟؟ amirala27th February 2007, 10:57 AMاطاعت امر رئيس: دادگاههاى خانواده به درخواست طلاق زوجهايى كه داراى فرزند هستند، ديرتر رسيدگى مى كنند. تلاش آنها براى سازش ميان زن و شوهر است.اما براى« زيبا »كه حالا به ديوار چرك گرفته و سياه راهروى دادگاه تكيه داده و خسته از اين اتاق به آن اتاق رفتن برگه هايى كه در دست داردرا نگاه مى كند، خيلى مهم نيست كه تاريخ طلاقش ديرتر شود تا شايد اختلاف ميان او و همسرش از بين برود: «اتفاقاً دلم مى خواهد هرچه زودتر حكم طلاق را دستم بدهند.» و مثل آدمى كه انگار يك دفعه تصميم مى گيرد خودش را از حرف خالى كند، مى گويد: «توى شهر ما رسم نبود دختر تا سن بيست سالگى شوهر نكرده باشد. 22 سالم بود كه نوه خاله ام آمد خواستگارى. پدر و مادرم مى گفتند: اين بار ديگر بايد حتماً جواب بله باشد. قهر كردم. پيش بزرگترهاى فاميل رفتم. خيلى ها پادرميانى كردند، اما پدر و مادرم قبول نكردند. مى گفتند همين حالا هم زيادى از موقع ازدواجم گذشته، حتى مهلت ندادند چند ماهى نامزد بمانيم، سريع شيرينى خوردند و عقدمان كردند.» عدم درك متقابل، نداشتن انگيزه در تأمين هزينه هاى زندگى، سرخوردگى و دورى از اجتماع همگى از پيامدهاى ازدواجهاى اجبارى و ناخواسته است. سرپرست مجتمع قضايى معتقد است: «زن و شوهر با شناخت كافى از هم و تحمل ناهماهنگى ها و چشم پوشى از عيبهاى يكديگر، قادرند به زندگى مشترك ادامه بدهند.» از نظر او اندكى تعقل براى جلوگيرى از فروپاشى كانون خانواده كافى است، اما تأكيد مى كند: «اين تعقل بايد پيش از ازدواج، توسط دختر و پسر و خانواده هاى آنها به گونه اى باشد كه هيچ ازدواجى از روى اصرار و اجبار صورت نگيرد.» اما يك حقوقدان به ماده قانونى هم اشاره مى كند كه به پدر اجازه مى دهد دخترش را در هر سنى كه هست، به عقد مرد مورد نظر خود درآورد: «تدوين قوانين مناسب براى حمايت از زنانى كه قربانى ازدواجهاى تحميلى و اجبارى شده اند و يا در نظر گرفتن مفادى از قانون كه به واسطه آن پدر بدون رضايت و تمايل دختر قادر نباشد او را به ازدواج اجبارى وادار كند. به طورى كه به عنوان مثال برگه رضايت دختر كه مورد تأييد مراجع قانونى قرار گرفته، ضميمه اسناد ازدواج شود و در كنار همه اينها و الزام سردفتران به رعايت قانون بايد با ارائه آموزش به خانواده ها،آگاهي هاى تربيتى، حقوقى آنها را افزايش داد و به زنان نيز اطلاعات لازم براى حفظ حقوق خود در ازدواج را ارائه داد.» بخشى از ازدواجهاى اجبارى، به دليل سنّتهاى قومى و قبيله اى، تنگناى اقتصادى خانواده ها و گاه از بين بردن خصومت هاى خانوادگى و فاميلى صورت مى گيرد. پروانه جعفرپور كارشناس ارشد علوم اجتماعى و پژوهشگر با اشاره به همين موارد مى پرسد:« فكر مي كنيد چه تعداد از ازدواجهاى فاميلى كه تحت تأثير اين آداب و رسوم و اعتقادات انجام مى شود، با رضايت دختر و پسر است؟» او سپس به موردى اشاره مى كند كه در روستاي يكى از شهرهاى مركزى، شاهد ازدواج پيرمرد 70 ساله اى كه زن، فرزند و نوه هم داشته با دختر 15 ساله اى بوده و خانواده دختر صرفاً چون پيرمرد را فرد معتقد و مؤمنى مى شناختند و معتقد بودند با اين وصلت ،دعاى خير پيرمرد مى تواند حافظ مزرعه و كشت و كار آنها باشد، با آن موافقت مى كنند. او در ادامه مى گويد: «بايد بپذيريم كه بسيارى از رسوم و سنت هاى غلط ما احتياج به اصلاح و تغيير دارند. در گذشته پدران و مادران بسيارى از ما طعم ازدواجهاى اجبارى را با اختلاف نظر و سليقه ميان خود و همسرشان چشيده اند، تماشاى صحنه بگو مگو و دعوا و اختلاف والدينى كه از سر اجبار و با اصرار ديگران با هم ازدواج كرده بودند، چندان جالب نبود، پس چرا برخى والدين مى خواهند داستان زندگى خود را براى فرزندانشان تكرار كنند؟!» واداشتن جوانان به ازدواجى خارج از ميل، رغبت و خواسته هاى آنها عواقب محدود و كنترل شده اى ندارد. در چنين ازدواجهايى بدون ترديد، طلاق هميشه راه حلى است كه در ذهن زن و شوهر مى چرخد. گفته مى شود در ايران از هر 1000 ازدواج 147 مورد آن به طلاق مى انجامد. هرچند براى طلاق دلايل و موارد متعددى را مى توان برشمرد، اما آيا ازدواجهاى اجبارى يكى از مهم ترين آنها نيست؟ دكتر سيما الوندى، مشاور خانواده و روانشناس از پديده «همسركشى» نام مى برد كه به اعتقاد او به ويژه در سالهاى اخير به دليل وجود قوانين سختگيرانه طلاق براى زنان، آنها از خود بروز مى دهند. بر اساس تحقيقات صورت گرفته، بيشتر زنان همسركش ،در سنى قبل از 25 سالگى ازدواج كرده و به طور متوسط فقط ده سال زندگى مشترك داشته اند. همچنين بيشتر ازدواجهاى آنها در سنين زير 12 سال ناخواسته و اجبارى بوده است.» انتهاى مسير يك ازدواج مناسب مى تواند سعادتمندى براى همه اعضاى خانواده اعم از زن و شوهر، فرزندان و ديگر اطرافيان باشد، اما نه فقط انتها كه مسير يك ازدواج اجبارى همواره توأم با تنش، اختلاف و ناسازگارى ميان زن و شوهر است. پس مى توان از ابتدا اين مسير را به راهى يكنواخت و هموار مبدل كرد. نويسنده:فاطمه اميري amirala5th March 2007, 11:56 AMبـعضي اوقات افراد دم بخت به دلايل عجيب و غريبي ازدواج مي كنند. گاهي نـيز دلايل خوب و موجهي براي انتخاب فرد به خصوصي در سر دارند. آيا شما هم تحت فشار هسـتـيـد كـه هرچه زودتر ازدواج كنيد؟ پس بهتر است نگاهي هم به اين «دلايل بد» براي ازدواج بيندازيد: 1- ازدواج كردن فقط به خاطر پول فــرض مي كنيم فردي كه شما شيفته و عاشقش شده ايد شـخـص ثـروتـمـندي بـاشـد؛ كـه خـوش بـه سعادتان. البته عـاقـلانـه هم نيست كه با آدمي كه كاملاً بي پول اسـت وهـيچ قــصدي هم ندارد كه در آيـنـده در تأمين هزينه هاي زندگي سهمي داشته باشد، ازدواج كنيد، مگر آن كـه حـاضـر باشيد روزي 18 ساعت با كمال رضايت كار كنيد تا قادر باشـيد مخارج سنگين زندگي را تـأمين كنيد. اما ازدواج كردن با يک نفر تنها به خاطر پول، صـرفنـظـر از احـسـاس شـمـا نسبت به آن فرد، تقريباً همواره اشتباه است. اگر توانستيد فرد مناسبي را بيابيد به شما تبريك مي گوييم. اما اگر ترديد داريد دست نـگـه داريـد. داشتن يـك نـامـادري يـا ناپدري بي رحم، براي فرزند شما به مراتب سخت تر و ناگوارتر است از اين كه فقط يك پدر يا مادر دلسوز و مهربان بالاي سرش باشد. 2- ازدواج به خاطر دور شدن از خانه والدين وقـتـي وضـعيت در خانه پدري، شوم و اندوه بار باشد، ازدواج يك راه گريز محسوب مي شـود. تعجبي ندارد كه خيلي ها اين راه گريز را انتخاب مي كـنـند. اما معمولاً اين مسيري است كه شما را از چاله در آورده و به چاه مـي انـدازد! يکي دو سال ديگر در خـانه پـدر و مادر ماندن، بهتر از آن است كه با نخستين پيشنـهاد ازدواج ، تن به تأهل دهيد، چون آن وقـت مـمـكـن است شريک زندگي تان تا آخر عمر سبب رنجش و آزار شما گردد. 3- علاقه والدين شما به فرد مورد نظر البـتـه جـاي تـعــجب دارد كه والـدين شـمــا واقعاً همسر آينده شما را دوست بدارند! اما دوست داشتن ايـن فـرد از سـوي آنها دلـيل كافي براي مد نظر قرار دادن ازدواج با آن فرد نيست. سال هاي آينده، زماني كه آنها درگذشتـند و از ميان شما رفتند شما كماكان بايد اسير فرد رؤياهاي آنان باشيد. فردي كه شايد مرد يا زن رؤياهاي شما نباشد. 4- عادت به رابطه دراز مدت هنگامي كـه دو نفر پس از مدتي آشنايي، تـصـمـيـم ازدواج با يكديگر مي گيرند، اشكالي نـدارد. امـا چـه وقـت اجـبـار بـه دليل «عـادت مـحـض» خـطرناك مي شـود؟ زمــاني كه دو نفر که با يكديگر ازدواج كرده اند و بعد از يكديگر طلاق گرفته اند، ( و به هم عادت کرده اند) تصميم بگيرند دوباره شانس خودشان را امتحان كنند. مـطمـئـن بـاشـيـد هـرگاه بار نخست كارساز نبوده باشد بار دوم نيز كارساز نخواهد بود. 5- خواهان فرزند بودن بله. «بچه دار شدن» قوي ترين محرك براي بسياري از افراد در ازدواج است - اما آيا شما حاضريد فرزندان خود را در شرايط نه چندان ايده آل پرورش دهيد؟ موضوع اينجاست: زماني كه بچه ها بزرگ مي شوند و دنبال زندگي خودشان بروند شـما مجدداً با آن فرد خواهيد بود. هيچ کس كامل نيست، امـا حـداقل کسي را برگزينيد كه بتواند براي فرزندانتان پدر يا مادر خوبي باشد؛ همـچـنـين خود شـما به وي علاقه داشته باشيد و برايش احترام قائل باشيد. در غـير اين صـورت گـزيـنه ديـگري را مد نظر قرار دهيد مثلاً كودكي را به فرزندخواندگي بپذيريد. 6- کسي که به خاطر شما همسرش را کنار گذاشته معمولاً اين گـونـه ازدواج ها زيـاد دوام نخـواهـد آورد و پـــايه اي براي يك رابطه درازمدت نخواهد بود. ايـن سناريو را در نظر بگيريد: فردي كه شخصي را مي يابد كه حاضر است به همسر يا نامزد خـود خيانت كند، مسـلـماً رابطه آنها استحکامي نخواهد داشت. زيـرا کسي كـه تـوسـط شـما بـه فـرد ديگري خيانت كرده، روزي نـيـز به خود شما خيانت خواهد كرد. 7- يافتن يک ناپدري يا نامادري براي فرزندتان اگر توانستيد فرد مناسبي را بيابيد به شما تبريك مي گوييم. اما اگر ترديد داريد دست نـگـه داريـد. داشتن يـك نـامـادري يـا ناپدري بي رحم، براي فرزند شما به مراتب سخت تر و ناگوارتر است از اين كه فقط يك پدر يا مادر دلسوز و مهربان بالاي سرش باشد. 8- فشار اجتماعي تمام دوستان شما ازدواج كرده اند، اما شما هنوز مجرد هستيد...امـا مطمئن باشيد كه تا الان يكي دوتاي آنها طلاق گرفته اند! پس، خودتان باشيد. هنگ� سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 789]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن