تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 10 فروردین 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس خداى عزوجل را اطاعت كند خدا را ياد كرده است، هر چند نماز خواندن و روزه گرفتن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

وکیل اصفهان

لیست قیمت گوشی شیائومی

آیسان اسلامی

خرید تجهیزات صنعتی

دستگاه جوش لیزری اتوماتیک

دستگاه جوش لیزری اتوماتیک

اجاق گاز رومیزی

تور چین

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

قطعات لیفتراک

خرید مبل تختخواب شو

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

دانلود رمان

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1793525233




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ماجراي عجيب يك عضو سازمان منافقين/ احمد عبدي ،‌ چگونه مسوول بازجويي و شكنجه شد؟


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: ماجراي عجيب يك عضو سازمان منافقين/ احمد عبدي ،‌ چگونه مسوول بازجويي و شكنجه شد؟ حميد داوود آبادي در هنگامی که ملت ایران اعم از مسلمان و غیرمسلمان، حزب اللهی و غیرحزب اللهی، زیر بارش موشک‌های مرگ آفرین صدام قرار داشتند، منافقینی که فرزندان همین آب و خاک بودند و پدر و مادر و خانواده‌شان در همین شهرها زندگی میکرد، برای خوش‌رقصی جلوی صدام، نشانی دقیق را به ارتش بعث عراق میدادند. بمباران وحشیانه و موشک‌باران خانه و کاشانه، مجلس عروسی و جشن تولد، همه و همه حاصل خیانت آنانی بود که از خانواده و ملت خود بریده و برای فدا کردن خویش در پای رجوی، از هیچ خباثتی کوتاهی نکردند. ارتش بعث عراق، به بهانه‌ی دفاع از خاکش و در اصل به‌طمع اشغال آن قسمت از خاک ایران – خوزستان - که آن را "عربستان" مینامید، به ایران حمله کرد. ولی منافقین به چه بهانه و با چه هدف وطن دوستانه‌ای! پیش‌مرگان صدام شدند و در کنار ترورها و بمب گذاری های فراوان و به شهادت رساندن حداقل 000/16 نفر از مردم بی‌گناه، در عملیات مختلف به داخل مرزهای ایران حمله کرده و راه را برای اشغال‌گری صدام و اربابانش بازکردند؟ این جاست که می‌شود فهمید وقتی امام خمینی (ره) درباره‌ی گروهک مجاهدین خلق - که ملت ایران به‌حق آنان را منافقین نامیدند - میفرمود: "این منافقین هستند که از کفار بدترند."آن چه در پی میآید، شرحی کوتاه است بر یکی از کسانی که ننگ محل ما بود و متاسفانه هنوز هست! برگ اولفرزندی که مثلا به‌رهبری رجوی می‌خواهد کشور ایران را آزاد کند، مادر خود را مزدور و دلقک می‌نامد: احمد عبدی: من به بچه محلهامون سلام خاص میرسونم بچههای تهراننو شرق تهران، تهران پارس ابوریحان. پیام خیلی خوب اشاره کرد و گفت پدر و مادری که بر سر مزار عزیزش میره چطور از طرف رژیم حبس حالا همین رژیم ....... یک مزدوری رو آورده جلوی در اشرف که به‌اصطلاح مادر من محسوب میشه به اسم دیدار خانوادگی و عاطفه مادری. الان من به این دلقکهایی که جلو در هستن میگم. بگذریم که این مزدور سابقه طولانی داره در رفتن با رژیم ....... مدتی بهعنوان نماینده خانواده اسرا بود مدتی در ارگانهای مختلف رژیم کار کرد و الان هم تمام احساس و عواطف مادری خودش رو خرج ولی فقیه ......... کرده وداره در خدمت اونها کار میکنه.1389/3/28سایت رسمی منافقین (سازمان مجاهدین خلق) برگ دوماین خبر تاسف بار را درباره‌ی همان مادر چشم انتظار فرزندش بخوانید: خانم توکلی مادر احمد عبدی یکی دیگر از اسرای ذهنی و عینی در فرقه رجوی که به حالت گریه میخواند "غم هجران تو گفتم با شمع، آنقدر سوخت که از گفته پیشمانم کرد". احمد در جبهه جنگ ایران و عراق اسیر نیروهای عراقی شد و بعد سر از پادگان اشرف در آورد. فرقه رجوی احمد را وادار نمود تا مادر خود را "به‌اصطلاح مادر" خطاب کند. مادر اما میگوید که احمد جان و تمام وجود من است.17/7/1389سایت اینترنتی "بنیاد خانواده سحر"www.saharngo.com/fa/story/1421
مادر
مادر "احمد عبدی" که چند ماه است در مقابل اردوگاه اشرف در عراق، چشم انتظار او نشسته، بر تنها تصویر فرزندش بوسه می زند. برگ سوماین مثلا خاطرات عجیب تر را هم که "مجید روحی" از هم‌رزمان احمد عبدی در کمپ منافقین که از اردوگاه اشرف گریخته و برای دل‌خوشی مادر او نوشته، بخوانید: مسعود و مریم رجوی! مادر احمد عبدی که زنده است.من و پسرت احمد عبدی با هم در یک قرارگاه بودیم و خیلی وقتها با هم سر پست نگهبانی میرفتیم و حرف می‌زدیم. احمد برای من خاطراتش را تعریف میکرد ....5/8/1389وبلاگ شخصی "مجید روحی"www.rohi13.blogfa.com/post-2926.aspx برگ چهارماین هم خبری دیگر درباره‌ی احمد عبدی که ظاهرا در یکی از حملات تروریستی‌اش به خاک ایران، سخت مجروح شده است، از زبان یکی دیگر از هم‌رزمان دیروزش: در جریان تهیه گزارش حقوق بشر در خصوص ایران رهبری مجاهدین تعدادی از افراد مجروح در عملیات های تروریستی ویا جبهه‌ای‌اش را به‌عنوان اسناد شکنجه به اروپا اعزام کرد تا مظلم نمایی کرده وچیزی گیرش آید.احمد عبدی وعبدال اسدی دو نفر از این آدمها بودند که هر دو در عملیات مجروح گشته رجوی در آخرین توجیه به این گونه افراد می‌گفت فرقی نمی‌کند این هم کار مامور رژیم بوده زندان وغیر زندان برای ما میدان است لذا این ها هم شکنجه محسوب می‌گردد ،این گونه موارد اکنون رنگ عوض کرده وبه ترفند نوشتاری تبدیل گشته ورهبری فرقه این چنین چشم بسته‌گان را قربانی می‌کند وهر چرندی را به هر عضوی متناسب با شخصیت و کاراکتر فرد منعکس می‌کند. 20/1/1390سایت پرونده‌ی سیاهwww.theblackfile.com/default.aspx?app=ArticleManagement&page=ArticleView&catId=38&catParId=35&artId=203&Type=2 برگ پنجماین هم چهره‌ی واقعی "احمد عبدی" در میان خاطرات حمید داودآبادی: سرانجام "حسین عزیزی" توانست همراه چند نفر از بچه‌های محل از جمله "حسین شمس" - پسر حاج آقا شمس امام جماعت مسجد امام حسن (ع) - و "احمد عبدی" به جبهه بروند. طولی نکشید که خبر اسارت آن سه نفر را آوردند. ظاهرا جزو نیروهای "ستاد جنگ‌های نامنظم شهید چمران" بودند.10 سال بعد، مرداد ماه 1369، حسین عزیزی و حسین شمس، سربلند و مفتخر در میان آزادگان سرافراز به خانه بازگشتند، ولی از احمد عبدی یا همان‌طور که در محل معروف بود "احمد جنبشی" خبری نشد. خانواده‌ی او هم جلوی منزل‌شان را چراغانی کرده و انتظار آمدنش را می‌کشیدند، ولی خبری نشد. بچه‌‌های محل وقتی فهمیدند احمد عبدی چه کرده، چراغ‌های دم خانه‌شان را شکستند. آنهایی که از اسارت آمده بودند، می‌گفتند: "از همان اول که اسیر شدیم، وقتی ما را با قطار می‌بردند بصره، احمد داد و فریاد راه انداخته بود که: - من رو اشتباه گرفته‌اید، من جزو مجاهدین خلق هستم. من اومده بودم تا از جبهه اسلحه برای تهران ببرم.ما اول فکر می‌کردیم احمد برای این‌که اذیتش نکنند این حرف‌ها را می‌زند، ولی بعدا فهمیدیم قضیه چیز دیگری است. کم کم احمد، از طرف منافقین (مجاهدین خلق) شد مسئول اردوگاه‌های اسرای ایرانی و یکی از وحشی‌ترین شکنجه گرانی که اسرای ایرانی را برای جذب به منافقین، زیر فشار قرار می‌داد. یکی از بچه‌های محل می‌گفت: - هنگامی که احمد مرا می‌زد و شکنجه می‌داد، به‌ش می‌گفتم: "بی‌معرفت، ما با هم بچه‌ محل هستیم، حداقل حرمت رفاقت‌مون از بچگی تا حالا رو نگه‌دار و ما رو اذیت نکن." که شروع می‌کرد به فحش دادن و می‌گفت که چرا شماها نمی‌آیید به ما بپیوندید؟ پدر یکی از شهدا که خانه‌شان در همسایگی خانه‌ی پدر عبدی بود، می‌گفت: - من از این در عجب بودم که این همه اسیر ایرانی توی عراق بودند، ولی فقط احمد زنگ می‌زد خونه‌ی ما که پدر یا مادرش را صدا می‌کردم و راحت با آنها حرف می‌زد. من همه‌اش برام سوال بود که چطور اسرای دیگه نمی‌تونند به خونه‌شون تلفن بزنند؟احمد عبدی همچنان در عراق ماند و با جنایاتی که انجام داد، توانست برای منافقین و عراق به یکی از کادرهای اصلی و بازجوی اسرا تبدیل شود.کتاب "از معراج برگشتگان" نوشته "حمید داودآبادی" چاپ "موسسه فرهنگی عماد" صفحه ۱۱۱-





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 409]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن