تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 30 فروردین 1403    احادیث و روایات:  انبر مناسب دستگاه تسمه کش اگر نگاهی به یک یخچال یا اجاق گازی که در کارتن است بیندازید، تسمه هایی د...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1796652656




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

شهيدي که ساعت 30/11به شهادت رسيد


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: شهيدي که ساعت 30/11به شهادت رسيد من اين جملات را موقعي مي‌نويسم که گلوله‌هاي آتشين دشمن تمام نقاط پاسگاه ترابه را سوراخ مي‌کند و عزيزان شما در اتاق‌هاي پاسگاه چاره‌اي جز انتظار ندارند. آري! انتظار اينکه گلوله در کجا فرود مي‌آيد و چه کسي از اين جمع به پرواز در مي‌آيد.
شهيدي که ساعت 30/11به شهادت رسيد
آن چه خواهيد خواند برگي است از يادداشت‌هاي شهيد مهدي خوش سيرت معاون فرماندهي لشکر قدس گيلان. که در عمليات نصر4 (فتح ماووت عراق) به تاريخ 6/4/1366 به شهادت رسيده است: ساعت حدود 3 بامداد شب جمعه 2/1/64 پاسگاه شهيد اسودي (ترابه) مي‌باشد که اين مطالب را بر روي کاغذ مي آورم. آري، اي برادران و خواهران و اي عزيزان که دوست داريد جبهه و مظلوميت فرزندان جبهه را بشناسيد. پس دقت در مطالب زير نمائيد و خودتان قضاوت کنيد. من اين جملات را موقعي مي‌نويسم که گلوله‌هاي آتشين دشمن تمام نقاط پاسگاه ترابه را سوراخ مي‌کند و عزيزان شما در اتاق‌هاي پاسگاه چاره‌اي جز انتظار ندارند. آري! انتظار اينکه گلوله در کجا فرود مي‌آيد و چه کسي از اين جمع به پرواز در مي‌آيد. عجب صحنه‌هايي است که قلم از نگارش و ترسيم آن عاجز است. به هر گوشه‌اي که نگاه مي‌کني، بچه‌ها زانو بغل کردند و به همديگر نگاه مي‌کنند. در يک اتاق ديگر مجروحين بر روي تخت افتاده‌اند و منتظر سرنوشت هستند و از درد و جراحت ناشي از مجروحيت به خود مي‌پيچند و ناله مي‌زنند و دشمن نيز از يک لحظه گلوله باران دست بردار نيست و الان حدود دو ساعت، پي درپي پاسگاه را زير ضربات سنگين گلوله‌هاي توپ خود قرار داده اند. در يک سنگري گلوله فرود آمد و دو نفر را به هوا پرتاب کرد. اي برادران و خواهران و دوستان عزيز اگر در صحراي کربلا، ياران امام حسين(ع) يکي يکي به خون خود غلتان شدند. اينجا نيز در اين ساعت از روز جلوه‌اي از کربلا به وجود آمده است که برادران در انتظار شهادت خود هستند و چه مظلوميتي بالاتر از اين که در عمق خاک دشمن در ميان امواج انفجارهاي گلوله‌ها در يک محيط خونين و مقدس انسان فقط و فقط منتظر مرگ باشد، اما يک چيز است که در تاريکي شب همه را اميد و قوت مي‌داد و تنها صدايي که از حلقوم اين برادران مظلوم در ميان غرش صداي انفجارها به گوش انسان مي‌رسد نام يا زهرا(س) و يا حسين و يا مهدي بود که آرامش وجود انسان را فرا مي‌گرفت. اگر در صحراي کربلا، ياران امام حسين(ع) يکي يکي به خون خود غلتان شدند. اينجا نيز در اين ساعت از روز جلوه‌اي از کربلا به وجود آمده است که برادران در انتظار شهادت خود هستند و چه مظلوميتي بالاتر از اين که در عمق خاک دشمن در ميان امواج انفجارهاي گلوله‌ها در يک محيط خونين و مقدس انسان فقط و فقط منتظر مرگ باشدنمي‌دانم با اين اوضاع آيا عمر اجازه مي‌دهد که جملاتم را به آخر برسانم؟ خدا مي‌داند. به هر حال تاريکي شب کم کم قصد دارد سياهي شب خود را به سپيده بسپارد و سپيده روشنايي روزش را به عالميان بنماياند. گلوله باران که آخر ساعت 3 بامداد شروع شد و با همه غمي که بر پاسگاه حکم فرما بود، ولي عيد زيبايي برايمان بود، چرا که انسان را متوجه خدا مي‌گرداند. خدايا خودت مي‌داني که ما به جز تو يار و ياوري نداريم و اگر مي‌بيني که همه با ما دشمنند، به خاطر اين است که تکيه بر تو کرديم و نبردمان به خاطر اجراي حدود توست. پس اي خداي قادر تو ما را يار و ياور باش و يک لحظه ما را به خود وامگذار که با نصرت تو صد درصد پيروزيم.
شهيدي که ساعت 30/11به شهادت رسيد
بارها گفتيم و اينک نيز مي‌گوييم، اگر تمام دشمنان اسلام در اين لحظه جمع گردند و همه گلوله‌هاي آتشين خود را بر سر ما در پاسگاه ترابه فرو ريزند ما باز فرياد مي‌زنيم که ما پيروزيم چون بر حق هستيم و حق شکست ناپذير است و همه مي‌دانيم نصرت و پيروزي از آن بندگان خداست و با چنين عقيده و ايمان رزمندگان مستقر در پاسگاه ترابه، شب را در دومين روز بهار 1364 به صبح رسانيده‌اند و خدايا از تو عاجزانه مي‌خواهيم، تو را به مظلوميت امام حسين(ع) به قلب‌هاي ما اطمينان و آرامش عطا بفرما تا بتوانيم در اين جهاد مقدس ثابت قدم و استوار و صابر باشيم و ما را بر دشمنان اسلام خصوصاً دشمنان دروني پيروز بگردان. بارالها! در اين لحظاتي که مرگ را جلوي چشمم مي‌بينم، در اين پاسگاه ترابه، تو را به حق مظلوميت علي(ع) قسم‌ات مي‌دهم که تمامي گناهان مرا بيامرز، خانواده‌ام و دوستان مرا هر کجا هستند از همه بليات و لغزش‌ها حفظ بگردان و امام امت انقلاب اسلامي را به حق پهلوي شکسته زهرا(س) طول عمر عطا فرموده و او را پيش امام زمان رو سفيد بگردان. خدايا! شهداي انقلاب و شهداي جنگ تحميلي به ويژه شهداي مظلوم عمليات بدر و شهدايي که امشب در اين پاسگاه ترابه به خون خود غلتيدند با شهداي کربلا محشور گردان. آمين يا رب العالمين. مهدي خوش سيرت 2/1/1364 پاسگاه شهيد اسودي گذري بر زندگي شهيد مهدي خوش سيرت سردار شهيد اسلام ، مهدي خوش سيرت در نوزدهم شهريور سال هزار و سيصد و سي و نه در روستاي چورکوچان شهرستان آستانه اشرفيه ديده به جهان گشود . با معنويتي که در چهره آقا مهدي موج مي زد مهر و محبتش در اولين وهله ديدار هر بيننده اي در دلش مي نشست، کمال عشق، معرفت و خداشناسي مهدي بود که بچه هاي رزمنده خود را مريد او مي دانستند و پروانه وار گرد شمع وجودش مي گشتند و گاه حتي شرط حضور در جبهه را بودن در کنار وي مي دانستند. آقا مهدي از روزي که گام در جبهه هاي حق عليه باطل نهاد و در مدرسه عاشقان روح الله ثبت نام کرد هرگز تسويه حساب نگرفت و دنبالش هم نرفت در زمان حضورش در جبهه ها هميشه تلاش داشت در عملياتها شرکت کند و اگر به دليل حضور در منطقه اي ديگر موفق به شرکت در عملياتي نمي شد غم تمامي چهره نوراني اش را فرا مي گرفت. سر انجام پس ازسالها حضور مستمر و مداوم در جبهه هاي جنگ ، و رزم بي امان و مجاهدت در دو جبهه جهاد اصغر و جهاد اکبر ، در عمليات نصر 4 – فتح ماووت عراق ساعت 30/ 11 تاريخ 6/4/1366 نداي ارجعي الي ربک را از معشوق حقيقي اش شنيد و بي تابانه و لبيک گويان بسويش پرکشيداو با تلاش بي وقفه اش در عملياتهاي افتخار آفرين و غرور آميز طريق القدس، فتح المبين ، بيت المقدس ، فتح خرمشهر ، رمضان ، مسلم ابن عقيل ، محرم ، والفجر4، والفجر6، هور العظيم ، قدس ، بدر ، والفجر8 ، کربلاي2 ، کربلاي5 ، ونصر4 حضور پيدا کرد . اعتقاد راسخش به اسلام ، امام و انقلاب ، و شاگردي اين مکتب انسان ساز هدفي را برايش ترسيم کرده بود که براي رسيدن آن سر از پا نمي شناخت و بهترين دليل اينکه پس از 13 بار مجروحيت در عمليات هاي مختلف ، هيچگاه در استراحت کامل بسر نبرد بلکه پس از ترميم مختصر ، دوباره خود را به صحنه مبارزه و جهاد رساند و در جمع لشکريان اسلام قرار گرفت . در سفرهاي پشت جبهه نيز مهدي با مرخصي هاي کوتاهش نه تنها فقط به خانواده اش مي رسيد بلکه به شهرهاي ديگر حتي به استان مازندران براي تاليف قلوب و سرکشي به خانواده هاي محترم شهدا و رزمندگان مي رفت . و آنقدر اين ارتباط عميق بود که اغلب خانواده هاي شهدا با ديدن چهره نوراني مهدي قوت قلب مي گرفتند و همانند فرزندان شهيد شان دوستش مي داشتند و شهيد خوش سيرت در روزهاي پاياني عمر شريفش (اواخر جنگ) از خجالت خانواده هاي شهيدان و بخصوص پس از شهادت دو برادر ش حسين و رضا خوش سيرت ، بعد از عمليات نيز به مرخصي نمي آمد .
شهيدي که ساعت 30/11به شهادت رسيد
او مانع پرواز و عروجش را دو چيز مي دانست! يکي ملبس به لباس سبز سپاه شدن تا بر پيشاني اش ستاره بنشيند و ديگري به سنت پسنديده رسول مکرم اسلام صلي الله عليه واله و سلم جامع عمل پوشاندن و او به اين تکليف نيز عمل نمود و پايه زندگي مشترکش را با دختري متدينه در اوج سادگي و صفا بنا نهاد تا آخرين ريسمان تعلق زمين و زمينيان را پاره کند و ثابت کند که اين بندها و تعلقات نمي توانند عاشق و مرغ باغ ملکوت را زميني کرده و در قفس تن اسير نمايد و حاصل پيوند مقدسش دختري شد که پس از شهادت آقا مهدي ديده به جهان گشود . مهدي که در فراق دوستانش هماره مي سوخت و در دل و بر لب آرزوي شهادت داشت سر انجام پس ازسالها حضور مستمر و مداوم در جبهه هاي جنگ ، و رزم بي امان و مجاهدت در دو جبهه جهاد اصغر و جهاد اکبر ، در عمليات نصر 4 – فتح ماووت عراق ساعت 30/ 11 تاريخ 6/4/1366 نداي ارجعي الي ربک را از معشوق حقيقي اش شنيد و بي تابانه و لبيک گويان بسويش پرکشيد و به درياي رحمت الهي پيوست و ستاره اي، درخشان در آسمان انقلاب اسلامي ايران شد.   فرآوري:رها آرامي بخش فرهنگ پايداري تبيان منابع : خبرگزاري فارسسايت دفاع مقدس و شهداي استان گيلان  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 420]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن