واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: فرهنگ غربي در زندگي سنتيسالهاست که بسياري از خانواده هاي ايراني، در جمع خود پذيراي اعضاي جديدي هستند که پايشان به شيوه هاي مختلف به خانه و کاشانه آنان باز مي شود. شايد بتوان ريشه اين علاقه را عمدتاً در رفتاري تقليدي از فرهنگ غربي که طي چند دهه اخير توسط وسايل ارتباط جمعي ترويج و تبليغ شده است، جست .
سالهاست که بسياري از خانواده هاي ايراني، در جمع خود پذيراي اعضاي جديدي هستند که پايشان به شيوه هاي مختلف به خانه و کاشانه آنان باز مي شود. شايد بتوان ريشه اين علاقه را عمدتاً در رفتاري تقليدي از فرهنگ غربي که طي چند دهه اخير توسط وسايل ارتباط جمعي ترويج و تبليغ شده است، جست .برقراري رابطه بين انسان و حيوان، سابقه اي به درازاي تمام تاريخ بشر دارد. در واقع مي توان ادعا کرد از همان روز آفرينش اشرف مخلوقات، او در کنار ساير سکنه زمين- از جمله حيوانات- قرار گرفته و لاجرم به همزيستي با آنها پرداخته است. با وجود اين، بديهي است که براي هزاران سال تنها شکل اين همزيستي، مربوط به شکار حيوانات توسط انسان مي شده و اصولاً روابط چندان دوستانه اي بين اين دو حاکم نبوده است!با اين همه، تطور نوع زندگي طي اين قرنها و دهه هاي طولاني، باعث شده است بشر به چشم ديگري به حيوانات اطرافش نگاه کند؛ شايد به چشم مونس و همدم.خوب يا بد، بخواهيم يا نخواهيم، انسانها در مسير تحولات اجتماعي و فناوري در جهان، بيش از هر زمان ديگري تنهاتر شدند.اگر وجه غالب زندگي در دنياي سنتي، تلاش براي در کنار هم زيستن با حداقل معاش و امکانات بود، مدرنيته و پست مدرنيسم، با خودشان سودجويي، منفعت خواهي و فرصت طلبي را براي بشر به همراه آوردند. حقيقت آن است که خوي بي رحمانه فن سالاري و تکنوکراسي، به ا نسان حکم مي کند «بکشد تا کشته نشود» در چنين فضاي سست و خشني که روابط انساني در آن به حداقل مي رسد، آدمي تنها مانده و مي کوشد تا خلاء يارانش را با مصنوعات پر کند. از يک سو پناه بردن انسانها به رسانه ها و وسايل ارتباط جمعي بر اين مبنا توجيه مي شود و از سوي ديگر همزيستي روز افزون او با حيوانات خانگي! نگهداري از حيوانات براي بسياري از انسان ها امروزه به امري ضروري و اجتناب ناپذير تبديل شده است . يكي از مهمترين عواملي كه باعث چنين اتفاقي در اين افراد مي شود كه گاه حيوانات را از بچه هاي خود بيشتر دوست دارند، غلبه حس تنهايي در وجود آنهاست به همين علت اكثر خانواده ها براي گريز از نوعي تنهايي به نگهداري حيوان رو مي آورند. البته چنين خانواده هايي كه حيوان نگهداري مي كنند اغلب فرزندي ندارند. بطوري كه امروزه اين روند علاقه به نگهداري حيوان در كشورهايي كه مردم تمايلي به ازدواج كردن ندارند، روبه افزايش است . مثل كشورهايي چون سوئد و تايلند. يكي از مهمترين عواملي كه باعث چنين اتفاقي در اين افراد مي شود كه گاه حيوانات را از بچه هاي خود بيشتر دوست دارند، غلبه حس تنهايي در وجود آنهاست به همين علت اكثر خانواده ها براي گريز از نوعي تنهايي به نگهداري حيوان رو مي آورند.اما اين موضوع در كشور ما بسيار كمرنگ است و خانواده ها براي رفع مشكل نداشتن فرزند كمتر چنين كاري مي كنند.دو دليل شايد مانع اين موضوع است .عامل اصلي اعتقادات مذهبي ماست كه در خانواده هاي ما بخاطر پايبندي به دين چنين كاري حتي به ذهن افراد هم وارد نمي شود و دوم ترس از بيماري و آلوده شدن محيط زندگي است كه باعث مي شود نگهداري حيوان در كشور ما نزد خانواده ها فرضيه اي مطرود باشد.زيرا در اسلام گرچه بر خوش رفتاري با حيوانات تاکيد شده اما تنها بر نگهداري کبوتر و برخي حيوانات اهلي چون مرغ و خروس در خانه توصيه شده است. روايات اسلامي به صورت غيرمستقيم با بيان احکامي چون نجاست عيني سگ و پاک شدن عضوي که با بدن سگ آلوده شده است تنها با خاک و يا ابطال نماز در صورت وجود موي گربه بر لباس، بر عدم اختلاط حيوان در زندگي انسان تاکيد دارد.
متاسفانه هرچه از خيابان هاي تنگ و دود گرفته جنوب شهر سمت خيابان هاي تر و تميز شمال شهر برويم ، به نمونه هاي بيشتري از آدمهايي برمي خوريم که قلاده سگي را در دست گرفته اند و بي اعتنا مي گذرند ؛ آدمهايي که به دليل الگوبرداري از مدلهايي که خاص جامعه ما نيستند، به نگهداري حيوانات رو آورده اند. اكثر كساني كه حيوان نگهداري مي كنند جواناني هستند كه در پي نمايش دادن حيوان و نشان دادن تجدد و نوعي كلاس فرهنگي هستند . زيرا متاسفانه بسياري داشتن سگ و گربه هاي پشمالو را يك كلاس و تجدد مي دانند و براي نشان دادن آنها هر روز دقايقي با حيوانشان به بيرون مي آيند. در صورتي كه نمي دانند بسياري از بيماري ها به واسطه همين بيرون آمدن حيوان خانگي به وجود مي آيد. صرفا يک مد و نه چيز ديگري، مدي که هر روز تعداد بسياري حيوان را بدبخت مي کند، ميليون ها تومان هزينه صرف مي شود، در جامعه نگراني هايي را ايجاد مي کند و جالب است که نقاب حيوان دوستي هم زده، اين مدي که حس متفاوت بودن صاحبان را به بهاي ظلم به حيوانات ارضا مي کند!اين در حاليست که تعداد بسياري از جوانان ما حداقل اطلاعاتي از نگهداري يك حيوان ، مشكلات و بيماري هاي حيوان و شناخت شخصيتي حيوان ندارند و مبادرت به اين كار مي كنند. اين چشم و هم چشمي به وجود آمده در بين جوانان آنقدر پيش رفته كه برخي افراد كه گربه هاي خياباني را با هدف نگهداري به خانه مي آورند و با يك بار شستن آن حيوان و شانه كردن موهايش فكر مي كنند با كلاس و متجدد شده اند.تحت تاثير قرار گرفتن زندگي انسان از حيوان نکته اي است که نميتوان به سادگي از آن گذشت. گرچه به ناچار در دنياي کنوني زندگي انسانها تحت تاثير مصنوعات ساخته دست خويش قرار گرفته است اما تاثيرپذيري از حيوان چندان قابل توجيه نيست زيرا اين وابستگي ميتواند باعث ارضاي ظاهري نياز انسان به همدم و در نهايت جدايي انسان از جمع و جامعه شود. گرچه به ناچار در دنياي کنوني زندگي انسانها تحت تاثير مصنوعات ساخته دست خويش قرار گرفته است اما تاثيرپذيري از حيوان چندان قابل توجيه نيست زيرا اين وابستگي ميتواند باعث ارضاي ظاهري نياز انسان به همدم و در نهايت جدايي انسان از جمع و جامعه شوددر نتيجه در بين افراد جامعه اي که اين پديده در آنها رواج يافته است عدم گرايش به جمع وجود دارد. در حالي که در صورت برآورده نشدن اين نياز از طريق وابستگي به حيوانات ميتوان به سادگي با افزايش ارتباطات اجتماعي و شرکت در اجتماعات مردمي و انجام امور مفيد علاوه بر پرکردن اوقات فراغت، فوايدي را نصيب جامعه کرد. در ايران حتي قانوني مبني بر ممانعت از به همراه داشتن حيوانات در پارکها و معابر عمومي براي جلوگيري از ايجاد تنش در اجتماع و حمايت از حقوق ديگر شهروندان وضع شده است و بر اساس آن به همراه داشتن حيوان در مجامع عمومي جرم محسوب شده و مجازات دارد.صنعتي شدن جوامع و تك بعدي شدن انسان مدرن باعث شده است تا وي هر چه بيشتر احساس تنهايي كند. انسانها آنقدر از هم دور مي شوند و دچار مشغله هاي زندگي مدرن مي شوند كه ديد و بازديدهاي خانوادگي به صورت سالانه و حتي گاهي به فراموشي سپرده مي شود. فقدان آرامش روحي و نگرانيهاي اجتماعي و از آن بدتر عدم اعتماد به همنوع، افراد را وا مي دارد تا به سوي حيوانات خانگي روي آورند. اين حالت در بسياري از جوامع صنعتي شايع است و متأسفانه ايران نيز به دليل حركت در اين راه، بشدت دچار مدرن زدگي شده و افراد در سنين مختلف نگهداري يك حيوان را بسيار بهتر از دوستان يا افراد نزديك به خود مي دانند. مسايلي چون افزايش افسردگي، طلاق، تجرد و زندگيهاي نابسامان همچنين دورشدن رواني فرزندان از پدر و مادر باعث شده تا حيواناتي چون سگ،گربه، همستر ، سنجاب و خرگوش به عنوان مونس انسانها در آمده و به جاي همدم در زندگي انتخاب شوند.فراوري:فاطمه برادرانبخش اجتماعي تبيانمنابع:اعتماد/ قدسلينک هاي مرتبط :• وقتي حرمت ها شکسته شود • فرهنگ عذرخواهي داشته باشيد • خشونت ازخانه تا خيابان • بصيرت، سد راه تلقين پذيري • تعاريف جديد براي فرهنگ و تمدن
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 546]