تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 12 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس از مرد يا زن مسلمانى غيبت كند، خداوند تا چهل شبانه روز نماز و روزه او را نپذ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1848190692




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

پیاده‌روی طولانی به سوی آزادی


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: پياده‌روي طولاني به سوي آزادينگاهي به فيلم «مسيربازگشت» ساخته پيترويراينجا آخر دنياست! سيبري؛ جهنمي از برف و يخبندان که مستبدترين ديکتاتور دنياي کمونيسم نه فقط براي مخالفانش که براي کساني که «تصور » مي‌کرد مخالفش هستند به راه انداخته بود.
پياده‌روي طولاني به سوي آزادي
 استالين در حالي ميليون‌ها انسان بي‌گناه را به عنوان «دشمنان ملت» در اردوگاه‌هاي گولاگ سيبري به مرگي تدريجي دچار مي‌کرد که خود از بزرگ‌ترين دشمنان بشريت بود.فاجعه‌اي که 20ميليون انسان را قرباني تماميت‌خواهي بيمارگونه استالين کرد دستمايه آثار ادبي فراواني شد. رمان «پياده‌روي طولاني: داستان واقعي سفري به سوي آزادي» نوشته اسلاوير راويچ از بحث‌انگيزترين آثاري است که در اين باره نوشته شده است؛ روايتي حماسي از فرار 7 زنداني از اردوگاه گولاگ که سال‌ها جنبه‌هاي اسنادي‌اش مورد بحث قرار گرفت. اما اينکه اسلاوير راويچ که خود به عنوان سربازي لهستاني گرفتار اردوگاه‌هاي گولاگ شده بود هرگز فرار نکرد و رمانش را بر اساس شنيده‌هايش نوشت، چيزي از تکان‌دهندگي‌ «پياده‌روي طولاني» نکاست.هاليوود در طول 50 سال بارها براي اقتباس سينمايي از کتاب پياده‌روي طولاني دورخيز کرد و هر بار به دلايلي آن را از دستور کار توليد خارج کرد تا اينکه پيتر وير به کارگرداني آن علاقه‌مند شد.3 سال تلاش وير سرانجام به بار نشست و حاصلش اثري شد که عظمت را نه فقط در چشم‌اندازها که در روح بزرگ انسان جست‌وجو مي‌کند؛ انساني که بي‌رحمي طبيعت هم نمي‌تواند اشتياقش به آزادي را کم‌رنگ سازد.يانوش(جيم استرجس) افسر لهستاني با وجود شکنجه حاضر نيست زير برگه اعترافاتي که او را جاسوس مي‌نامد امضا کند اما همسرش مقابل چشمانش شهادت مي‌دهد که او دشمن ملت است. پيتروير«مسير بازگشت» را با چنين سکانس تأثيرگذاري آغاز مي‌کند؛ با شکسته شدن انسان تک‌افتاده‌اي در چنگال دژخيماني که همسرش را به شهادت دروغ وادار کرده‌اند. اسارت در يکي از اردوگاه‌هاي گولاگ سيبري عقوبت گناهي است ناکرده! ورود به اردوگاه محملي است براي وير تا بار ديگر توانايي‌اش را در خلق فضا نمايان کند؛ جايي که زيستن در آن بايد آنقدر غيرقابل تحمل باشد که بشود کوشش شگرف زندانيان براي رهايي از آنجا را باور کرد.استالين در حالي ميليون‌ها انسان بي‌گناه را به عنوان «دشمنان ملت» در اردوگاه‌هاي گولاگ سيبري به مرگي تدريجي دچار مي‌کرد که خود از بزرگ‌ترين دشمنان بشريت بود.فاجعه‌اي که 20ميليون انسان را قرباني تماميت‌خواهي بيمارگونه استالين کرد دستمايه آثار ادبي فراواني شد.در فضايي که خشونت و بي‌رحمي در آن حرف اول و آخر را مي‌زند، ميان چهره‌هاي بهت‌زده و محنت‌آلود زندانيان، مهري که در سيماي يانوش موج مي‌زند او را از بقيه متمايز مي‌سازد.وقتي جيره غذايي‌اش را به پيرمردي بيمار مي‌بخشد آقاي هريس(اد هريس) به او مي‌گويد مهرباني‌اش مي‌تواند باعث شود زياد نتواند در اينجا زنده بماند. طولي نمي‌کشد که مي‌بينيم يانوش اساسا قصد ندارد در اردوگاه بماند و از همان ابتدا در انديشه گريز است. خاباروف (مارک استرانگ) هنرپيشه‌اي که به جرم ارائه تصويري مطلوب از اشرافيت قديم در آخرين فيلمش به 10 سال زندان محکوم شده‌، انديشه فرار از گولاگ را در ذهن يانوش تقويت مي‌کند هر چند که خود فاقد چنين عزم و اراده‌اي است. فرار از گولاگ چندان دشوار نيست، مشکل اصلي فضاي بيرون از زندان است؛ جايي که تا چشم کار مي‌کند برف است و يخبندان و اگر سرما کلکت را نکند از گرسنگي خواهي مرد.چنانکه فرمانده اردوگاه در ابتداي فيلم مي‌گويد: «اسلحه‌هاي ما، سگ‌هاي ما يا سيم‌خاردارهاي ما، زندان شما را شکل نمي‌دهند، سيبري زندان شماست.»
پياده‌روي طولاني به سوي آزادي
در چنين شرايطي نقشه فرار، در نهايت بلندپروازي طراحي مي‌شود؛ پياده‌روي ده‌ها هزار کيلومتري براي گذر از سرزمين منجمد سيبري، دشت‌هاي فراخ مغولستان، ديوار بزرگ چين، گرماي سوزان صحراي گوبي، گذر از تبت، کوه‌هاي پربرف هيماليا و در نهايت رسيدن به هند. به تعبير پيتروير اين سفري ماجراجويانه به سوي آزادي است.زندانيان گولاگ به 2‌دسته تقسيم مي‌شدند؛ زندانيان سياسي و مجرمان عادي؛ گروه دوم اراذل و اوباشي‌اند که دستشان براي آزار سياسي‌ها باز گذاشته شده. خاباروف در صحنه معرفي اين گروه به يانوش در پاسخ به اين سؤال که چرا آنها اجازه تحت فشار قرار دادن زندانيان سياسي را دارند به شکل طعنه‌آميزي مي‌گويد: «چون آنها از دل جامعه بيرون آمده‌اند و دوست مردم محسوب مي‌شوند ولي ما زنداني سياسي هستيم و بنابراين دشمن ملتيم.»طبيعي است که همراهان يانوش را در فرارش سياسي‌ها تشکيل دهند؛ آقاي هريس آمريکايي مهندس راه، تاماش(الکساندر و يوتوسين) هنرمندي لهستاني که در زندان هم از طرح زدن و نقاشي کشيدن دست برنمي‌دارد، کازيک(سباستين يورزندوفسکي) که جوان‌ترين عضو گروه است و از شب‌کوري رنج مي‌برد، واس (گوستاف اسکار سگارد) لتونيايي که قبل از جنگ کشيش بوده و زوران (دراگوس بوکور) حسابدار اهل يوگسلاوي که نوعي روحيه تلخ‌انديشي همراه با طنز دارد که به اين جمع والکا(کالين فاري) نيز اضافه مي‌شود که جزو گروه جنايتکاران زندان است. والکا، روس است و روي سينه‌اش هم تصوير استالين و لنين را خالکوبي کرده. او دليل موجهي براي فرار از گولاگ دارد. بدهي بزرگي که سر اعتيادش به قمار با ورق در زندان بالا آورده و اين ممکن است به قيمت جانش تمام شود.
پياده‌روي طولاني به سوي آزادي
وير برخلاف فيلم‌هاي معمول اين ژانر، فرار از زندان را به‌اختصار برگزار مي‌کند. زندانبانان خيلي به تعقيب فراريان نمي‌پردازند، چون بزرگ‌ترين خطر نه نگهبانان و نه حتي محلي‌ها هستند که به طمع جايزه زندانيان را تعقيب مي‌کنند، بلکه طبيعت بي‌رحم منطقه است. به اين ترتيب هيچ‌کس گروه يانوش را تعقيب نمي‌کند. آنها در سرماي استخوان‌سوز سيبري مأموريتي غيرممکن را آغاز مي‌کنند و در همان‌ ابتداي مسير، کازيک که آسيب‌پذيرترين عضو گروه است جانش را به‌خاطر شب‌کوري‌اش از دست مي‌دهد. وير تلاش براي زنده‌ماندن را به گونه‌اي به‌تصوير مي‌کشد که گويي اين کاراکترهاي محنت‌زده براي بقا راهي جز غريزي زيستن ندارند. تجلي هنرمندانه اين نگاه را مي‌توان در سکانسي مشاهده کرد که زندانيان فراري به گرگ‌ها حمله مي‌کنند.در شرايطي که آذوقه گروه تمام‌شده، شنيدن صداي گرگ‌ها ابتدا تهديدي به جانشان به‌نظر مي‌رسد؛ گرگ‌هايي که در حال دريدن حيواني هستند. در سکانسي تکان‌دهنده اين انسان‌هاي گرسنه هستند که به گرگ‌ها حمله مي‌کنند، آنها را فراري مي‌دهند و خود به بلعيدن بقاياي جسد حيواني که قرباني گرگ‌ها شده، مي‌پردازند؛ گويي شرايط دشوار آنها را به حيوان‌هايي انسان‌نما بدل کرده است؛ تا آنجا که بعيد نيست در ادامه، کارشان به خوردن يکديگر بکشد؛ نکته‌اي که والکا نيز به آن اشاره مي‌کند. آنچه وضعيت را تلطيف مي‌کند تمهيد هوشمندانه پيتر وير است که دختر جواني را به گروه اضافه مي‌کند. ايرنا (سائوريس ‌رونان) مانند آنها يک فراري درمانده است و براي اينکه مورد پذيرش گروه قرار گيرد مي‌کوشد تا داستاني تأثيرگذار از گذشته محنت‌بارش تعريف کند؛ داستاني که هريس خيلي زود به قلابي‌بودنش پي مي‌برد ولي داستان واقعي زندگي ايرنا هم تلخ و متأثرکننده است.
پياده‌روي طولاني به سوي آزادي
او که والدينش را از دست داده، به تازگي از يتيم‌خانه فرار کرده است. درحالي که در ابتدا برخي از اعضاي گروه مخالف پيوستن ايرنا هستند به اين دليل که سرعت حرکتشان را کند مي‌کند و از جيره غذايي سايرين مي‌کاهد، اما طولي نمي‌کشد که حضورش حس گمشده انسان‌دوستي‌‌شان را بيدار مي‌کند؛ مرداني که در مقام حاميان دختر جوان ظاهر مي‌شوند. تا پيش از ورود ايرنا به داستان، به گذشته کاراکترها، علايق فردي‌شان و زخم‌هايي که در زندگي خورده‌اند جز اشاراتي گنگ و گذرا پرداخته نمي‌شود.هيچ‌کس درباره گذشته‌اش حرفي نمي‌زند و همه تنها به تداوم پياده‌روي طولاني‌شان در دل شرايطي صعب و دشوار مي‌انديشند. با حضور ايرناست که زندانيان فراري هريک پيشينه‌شان را در برابر پرسش‌هاي دختر جوان بيان مي‌کنند. ايرنا حسي از معصوميت را در دل درام اثر زنده مي‌کند؛ معصوميتي گرانقدر براي آدم‌هايي که به قول هريس همه‌شان براي زنده‌ماندن دست به کارهاي وحشتناکي زده‌اند. ايرنا گروهي را که تا پيش از اين، بيشتر به حکم غريزي و نياز متقابلشان به يکديگر کنار همه باقي مانده‌اند، به رفقايي همدل تبديل مي‌کند. نشانه‌هاي اين تأثير حتي در والکا نيز قابل مشاهده است؛ تبهکار روسي که در لحظه رسيدن به مرز حاضر نمي‌شود وطنش را ترک کند.
پياده‌روي طولاني به سوي آزادي
روش تحسين‌برانگيز وير در پردازش کاراکترها با پرهيز از هر نوع مستقيم‌گويي مقابل دوربين، حرکت در مسير درام است. اين راهپيمايي طولاني و سفري اوديسه‌وار است که به تدريج حس همذات‌پنداري و نگراني آميخته به احترام تماشاگر را نسبت به آدم‌هاي برگزيده پيتر وير جلب مي‌کند. طبيعتي که دشمن بزرگ آدم‌هاست در عين حال بخش قابل‌توجهي از جذابيت‌هاي اثر را رقم مي‌زند. قاب‌هاي شکيل و پرمفهوم راسل ويد به چشم‌اندازها هويتي تازه مي‌بخشد. ورود به صحراي سوزان گوپي تماشاگر را ناخودآگاه به ياد «لارنس عربستان» ديويد لين مي‌اندازد و وير نه‌تنها ابايي از اين مسئله ندارد که با ميزانسن‌ها و نماهايي مشابه‌ گويي به اثر کلاسيک لين اداي دين مي‌کند.جز تلاش براي زنده‌ماندن و رسيدن به آزادي آنچه از نيمه‌دوم فيلم مشهود به‌نظر مي‌رسد، پيوستگي عاطفي آدم‌هاست. آقاي هريس حس پدرانه‌اش را که پس از مرگ پسرش از دست داده، در ارتباط با ايرنا بازمي‌يابد و همچنين يانوش و بقيه نيز حکم برادران دختر جوان را دارند و بيش از همه «واس»، که قبل از جنگ در زادگاهش لتوني کشيش بوده است. دشوارتر از سرماي سيبري، تحمل گرماي صحراي گوپي است؛ جايي که تشنگي امان آدم‌ها را مي‌برد و ديدن سراب پديده‌اي عادي به‌شمار مي‌آيد. تصوير ذهني تکرارشونده يانوش که نمايي لرزان و رو به جلو از در ورودي خانه‌اش است در اينجا مي‌تواند بخشي از سراب باشد ولي به منزلگاهي مطمئن مي‌انجامد تا گروه از هلاکت نجات يابند.
پياده‌روي طولاني به سوي آزادي
وير خشونت محيط را کنار احساسات بشري به‌تصوير مي‌کشد. مسيري طولاني و دشوار را همپاي کاراکترهايش طي مي‌کند و تماشاگر را همراه و همدل اين سفر پرمخاطره مي‌کند؛ تا آنجا که بيننده پابه‌پاي آنها از يافتن چاه آبي در دل بيابان خشنود مي‌شود و با مرگ ايرنا چنان سوگوار که گويي يکي از عزيزانش را از دست داده است. در هنگامه‌اي که تاماش (الکساندرو يوتوسين) هنرمند نقاش نيز جانش را از دست مي‌دهد و در نهايت 4عضو گروه سفر را به انتها مي‌رسانند: يانوش، هريس، واس و زوان. رسيدن به هند سرانجام گوهر آزادي را به بازماندگان فرار حماسي از گولاگ هديه مي‌کند. وير فيلم را با يانوش آغاز مي‌کند و با او به پايان مي‌برد. در اين مسير پي برده‌ايم که انگيزه قوي او براي زنده‌ماندن، رسيدن به همسرش و رهاکردن او از حس عذاب وجدان است. «مسير بازگشت» روايتي حماسي از پيروزي اراده انسان و ستايشي تحسين‌برانگيز از آزادي است. ديگر نيازي نيست يانوش در خيالش دست دراز کند تا درب خانه‌اش را باز کند.مسيري دشوار طي شده تا اين سفر دور و دراز به خانه، فرجامي خوش داشته باشد. تأکيد بر گذر زمان و نمايش پيري يانوش و همسرش تمهيد هوشمندانه‌اي براي پرهيز از هپي‌اندي هاليوودي است. در گذر از رنج‌ها، اين نسيم آزادي است که انسان‌بودن را به حکايت ناگريز بدل مي‌کند... .بخش سينما و تلويزيون تبيان منبع:ناهيد پيشور/ همشهري





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 631]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن