تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 31 فروردین 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):چه بسيار عزيزى كه، نادانى اش او را خوار ساخت.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1796850209




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

استاد شهریار , حیدر بابا


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: View Full Version : استاد شهریار , حیدر بابا psa4th July 2006, 09:40 AMنسخه pdf حیدر بابا کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) Sx3D5th July 2006, 06:40 PMشعرهاي شهريار ارزش خوندن ندارن شما خودتون به جای نظر دادن شعر های بگید که ارزش خوندن داشته باشن mojix24th August 2006, 12:11 PMمن از شعرای شهریار فقط اینو دوست دارم آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا بیوفا حالا که من افتاده ام از پا چرا farhad_008824th August 2006, 12:35 PMحيدر بابا دنيا يالان دنيادي سليماندان نوحدان قالان دنيادي اوغول دوغان درده سالان دنيادي هركيمسيه هر نه وئريب آليبدي افلاطوندان بير قوري اود قاليبدي حيدر بابا يولوم سنن كج اولدي عمروم كچدي گلممه ديم گج اولدي هئچ بيلمه ديم گوزللرون نج اولدي بيلمزديم دنگه لروار دونوم وار ايتگين ليك وار آيرليق وار ئولوم وار حيدر بابا يار - يولداشلار دوندولر بير - بير مني چولده قويوب چوندولر چشمه لريم چراغلاريم سوندولر يامان يئرده گون دوندي آخشام اولدي دنيا منه خرابه شام اولدي Sx3D31st August 2006, 02:07 AMحيدر بابا ! دنيا يالان دنيادي سليماندان نوحدان قالان دنيادي اوغول دوغوب درده سالان دنيادي هر كيمسيه هر نه وئريب آليبدي افلاطوندان بير قوري آد قاليبدي يعني : حيدربابا ! دنيا دنياي دروغين است اين دنيا ازسليمان ونوح باقيمانده ( به آنان نيز وفانكرده ) پسرزاده و دردآفرين است به هركه چيزي داده ، پس گرفته است ( مصداق بي وفايي ) از افلاطون تنها يك اسم خشك وخالي مانده است . ببخشید اگه بد ترجمه کردم :) همین قدر بیشتر دیگه نتونستم شاید بعداً کامل کردم کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند Sx3D31st August 2006, 02:13 AMمطالب تکمیلی از وبلاگ حیدر بابا حيدربابا نام کوهى در زادگاه استاد محمد حسين بهجتى تبريزى ملقب به شهريار است . منظومة « حيدربابايه سلام » نخستين بار در سال ١٣٣٢ منتشر شد و از آن زمان تا کنون به زبانهاى مختلفى ترجمه شده است . ليکن ترجمه به آن به شعر منظوم فارسى توسط دکتر بهروز ثروتيان شاهکارى ماندگار است . مترجم در توضيح هدف خود از انجام اين کار بسيار دشوار مى گويد : « زيبايى يک شعر در وزن و آهنگِ کلماتِ همنشين در يک بيت و هماهنگى آواها از نظر نرمى و درشتى و حتى برداشت و فروداشتِ حرکات نهاده شده که ذوق و استعداد هنرمند آنها را به هم دوخته ، است تا خواست دل او را به صورتى مؤثر و دل انگيز بيان کند . از همين روست که هر گونه تغيير در صورتِ شعر زيبايى و دلربايى آن را پريشان مى سازد بى آنکه شايد به شکل خيالى يا معنى آن لطمه اى بزند . »با اين حال مترجم معتقد است که هيچ ترجمه اى قادر به انتقال کاملِ بار احساسى و معنوى موجود در اين اثر نيست . حيدر بابا يا سلام کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند حيدربابا ، ايلديريملار شاخاندا سئللر ، سولار ،شاققيلدييوب آخاندا قيزلار اوْنا صف باغلييوب باخاندا سلام اولسون شوْکتوْزه، ائلوْزه ! منيم دا بير آديم گلسين ديلوْزه ترجمه فارسی : حيدربابا چو ابر شَخَد ،‌ غُرّد آسمان سيلابهاى تُند وخروشان شود روان صف بسته دختران به تماشايش آن زمان بر شوکت و تبار تو باداسلام من گاهى رَوَد مگر به زبان تو نام من کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند حيدربابا ، کهليکلروْن اوچاندا کوْل ديبينَّن دوْشان قالخوب ، قاچاندا باخچالارون چيچکلنوْب ،آچاندا بيزدن ده بير موْمکوْن اوْلسا ياد ائله آچيلميان اوْرکلرى شادائله ترجمه فارسی : حيدربابا چو کبکِ توپَرّد ز روى خاک خرگوشِ زير بوته گُريزد هراسناک باغت به گُل نشسته و گُلکرده جامه چاک ممکن اگر شود ز منِ خسته ياد کن دلهاى غم گرفته ، بدان ياد شادکن کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند بايرام يئلى چارداخلارى ييخاندا نوْروز گوْلى ، قارچيچکى ،چيخاندا آغ بولوتلار کؤينکلرين سيخاندا بيزدن ده بير ياد ائلييه ن ساغاوْلسون دردلريميز قوْى ديّکلسين ، داغ اوْلسون ترجمه فارسی : چون چارتاق را فِکنَد باد نوبهار نوروزگُلى و قارچيچگى گرددآشکار بفشارد ابر پيرهن خود به مَرغزار از ما هر آنکه ياد کند بى گزندباد گو :‌ درد ما چو کوه بزرگ و بلند باد کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند حيدربابا ، گوْندالووى داغلاسين ! اوْزوْن گوْلسوْن ، بولاخلارون آغلاسين ! اوشاخلارون بيردسته گوْل باغلاسين ! يئل گلنده ، وئر گتيرسين بويانا بلکه منيم ياتميش بختيماوْيانا ترجمه فارسی : حيدربابا چو داغ کندپشتت آفتاب رخسار تو بخندد و جوشد ز چشمه آب يک دسته گُل ببند براى منِخراب بسپار باد را که بيارد به کوى من باشد که بخت روى نمايد به سوىمن کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند حيدربابا ،‌ سنوْن اوْزوْن آغ اوْلسون ! دؤرت بير يانونبولاغ اوْلسون باغ اوْلسون ! بيزدن سوْرا سنوْن باشون ساغ اوْلسون ! دوْنياقضوْ-قدر ، اؤلوْم-ايتيمدى دوْنيا بوْيى اوْغولسوزدى ،يئتيمدی ترجمه فارسی : حيدربابا ،‌ هميشه سر تو بلند باد از باغ و چشمه دامن تو فرّهمند باد از بعدِ ما وجود تو دور از گزند باد دنيا همه قضا و قدر ، مرگ وميرشد اين زال کى ز کُشتنِ فرزند سير شد ؟ کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند حيدربابا ، يوْلوم سنَّن کج اوْلدى عؤمروْم کئچدى ، گلممهديم ، گئج اوْلدى هئچ بيلمه ديم گؤزللروْن نئج اوْلدى بيلمزيديم دؤنگه لر وار،‌ دؤنوْم وار ايتگين ليک وار ، آيريليق وار ، اوْلوْموار ترجمه فارسی : حيدربابا ، ‌ز راه تو کجگشت راه من عمرم گذشت و ماند به سويت نگاه من ديگر خبر نشد که چه شد زادگاهمن هيچم نظر بر اين رهِ پر پرپيچ و خم نبود هيچم خبر زمرگ و ز هجران و غمنبود کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند حيدربابا ، ايگيت اَمَک ايتيرمز عؤموْر کئچر ، افسوس بَرَهبيتيرمز نامرد اوْلان عؤمرى باشا يئتيرمز بيزد ، واللاه ، اونوتماريقسيزلرى گؤرنمسک حلال ائدوْن بيزلرى ترجمه فارسی : بر حقِّ مردم است جوانمرد را نظر جاى فسوس نيست که عمر استدر گذر نامردْ مرد ،‌ عمر به سر مى برد مگر ! در مهر و در وفا ،‌ به خدا ،جاودانه ايم ما را حلال کن ، که غريب آشيانه ايم کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند حيدربابا ، ميراژدرسَسلننده کَند ايچينه سسدن - کوْيدن دوْشنده عاشيق رستم سازينديللنديرنده يادوندادى نه هؤلَسَک قاچارديم قوشلار تکين قاناد آچيباوچارديم ترجمه فارسی : ميراَژدَر آنزمان که زند بانگِ دلنشين شور افکند به دهکده ، هنگامه در زمين از بهر سازِرستمِ عاشق بيا ببين بى اختيار سوى نواها دويدنم چون مرغ پرگشاده بدانجارسيدنم کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند شنگيل آوا يوردى ، عاشيق آلماسى گاهدان گئدوب ، اوْرداقوْناق قالماسى داش آتماسى ، آلما ،‌ هيوا سالماسى قاليب شيرين يوخى کيمينياديمدا اثر قويوب روحومدا ، هر زاديمدا ترجمه فارسی : در سرزمينِ شنگل آوا ، سيبِ عاشقان رفتن بدان بهشت و شدنميهمانِ آن با سنگ ، سيب و بِهْ زدن و ، خوردن آنچنان ! در خاطرم چو خوابخوشى ماندگار شد روحم هميشه بارور از آن ديار شد کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند حيدربابا ، قورى گؤلوْنقازلارى گديکلرين سازاخ چالان سازلارى کَت کؤشنين پاييزلارى ، يازلارى بيرسينما پرده سى دير گؤزوْمده تک اوْتوروب ، سئير ائده رماؤزوْمده ترجمه فارسی : حيدربابا ، قُورى گؤل و پروازِ غازها در سينه ات به گردنه ها سوزِ سازها پاييزِ تو ، بهارِ تو ، در دشتِ نازها چون پرده اى به چشمِ دلم نقش بسته است وين شهريارِ تُست که تنها نشسته است abidelan9th November 2006, 03:58 PMعلی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را که به ما سوا فکندی همه سایه خدارا . دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین به علی شناختم من به خدا قسم خدارا برو ای گدای مسکین در خانه علی زن که نگین پادشاهی دهد از کرم گدارا ............... patris11th November 2006, 03:13 AMبچه ها كي دنباله يكي از شعرهاي شهريار رو ميدونه كه اولش با الا اي داور دانا خودت داني و ميداني ................ شروع ميشه رو داره؟ rezamediatak11th November 2006, 03:28 AMبچه ها كي دنباله يكي از شعرهاي شهريار رو ميدونه كه اولش با الا اي داور دانا خودت داني و ميداني ................ شروع ميشه رو داره؟ پاتریس جان من و خیلیا بقیشو بلدیم ولی من کاملا با این شعرا و حرفایی که باعث ایجاد تفرقه بین ما ایرانیا بشه مخالفم در ضمن هر کس به دیگری توهین کنه اول خودشو کوچیک کرده بهتره از اینا بگذریم و برای داشتن ایران قوی با هم متحد باشیم . abidelan11th November 2006, 05:06 PMدر ديـــــاري كـــه در او نيست كسي يــار كسي ----- كــــاش يـارب كـه نيفتد به كسي ، كـار كسي هــــر كـــس آزار مـــنِ زار پــسنــديـــــــد ولــــي ----- نـــپــســنـــديـــــــــ د دلِ زار مـــــن آزارِ كسي آخـــرش مـحـنـت جـــانكـــاه بــه چــــاه انــــدازد ----- هـــــر كـــه چون ماه برافروخت شبِ تارِ كسي سودش اين بس كه به هيچش بفروشند چو من ----- هـــــر كــــه بـــاقيمت جـــان بود خريدار كسي ســـــــود بــازار محبــت هـمــه آه ســرد اســـت ----- تـــــــا نـكــوشيـــد پـس گــرمي بــــازار كسي غيـــر آزار نـــديــــدم چــــو گــــرفـــتــــارم ديــــد ----- كـــس مبـــادا چـــو مـــن زار گـــرفتــــار كسي تـــا شـــدم خـــار تــــو رشكـــم بـــه عزيـزان آيد ----- بـــــار الهـــــا ! كـــه عزيـزي نشود خوار كسي آنــكــــه خـــاطر هــوس عــشق و وفـا دارد از او ----- به هوس هر دو سه روزي است هوادار كسي لـطــف حـــق يــــار كســي بــــاد كه در دوره ما ----- نــــشود يـــار كسـي تــــا نشــــود بـار كسي گـــر كــســي را نـــفكنــديم بســر سايه چو گل ----- شـــــكر ايــــزد كـــه نبــوديم به پا خار كسي شـــهريــارا ســر من زيــــر پـــس كـــاخ ستــــم ----- بـــه كــــه بـــر ســرفتــدم سايه دـيوار كسي abidelan11th November 2006, 05:13 PMبچه ها كي دنباله يكي از شعرهاي شهريار رو ميدونه كه اولش با الا اي داور دانا خودت داني و ميداني ................ شروع ميشه رو داره؟ در همین مورد پیامی برات فرستادم . پیام خود را بخوانید . sara-l5th December 2006, 03:12 PMکاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند شهریار شاعری عاشق بود که شعر او جلوه ای از پاکی وجود و تبلور حقیقی احساس بود. با آن دلی که غزال چابک دشت های غزل بود، می خرامید و چشم زیبا دوستِ «شاعـری» را به خود وا می داشت. آن جا که در دامـن دل انگیز «حیـدر بابا» طنیـن می افکند، دل هر عاشق وارسته ای به آن سو می شتافت. او در سیر پر دامنه خویش، در سلوک عاشقی تا بدان جا پیش رفت که سزاوار دریافت خرقه از دستان مرشد طریقت گشت؛ اما فروتنی و خاکساری اش او را به عالم شاعری فرا خواند. روح پر تلاطم و پر تکاپوی نغز پرور او را می ستاییم. شهريار به عنوان يکي از مشهورترين غزل سران معاصر مطلوب خاص و عام است. او غزلهاي دلنشين بسياري سروده که يادگار نخستين عشق آتشين اوست. عشق عرفاني نيز در اشعار شهريار مقام والايي دارد و بر بيشتر شعرهاي او سايه افكنده است. کليات اشعار شهريار متجاوز از پانزده هزار بيت از قصيده و عزل و مثنوي و قطعه است كه در سه مجلد به چاپ رسيده است. بسياري از خاطرات تلخ و شيرين از دوره هاي گوناگون زندگي، در اشعار شهريار منعكس است و با خواندن آنها مي توان گوشه هايي از زندگي شاعر را از نظر گذراند. از شعرهای به یاد ماندنی او می توان به اثر زیبا و آسمانی او در وصف مولای متقیان علی (ع) اشاره کرد که سالهاست چون گوهری در میان دیگر اشعار او میدرخشد. patris30th December 2006, 02:57 AMمناجات عـلي اي هـماي رحـمت تـو چـه آيـتي، خـدا را کـه به مـا سـوا فـکـندي هـمـه سـايـهً هـما را دل اگـر خـداشـنـاسي هـمـه در رخ عـلي بـيـن بـه عـلـي شـنـاخـتـم مـن به خـدا قـسم خـدا را بـه خـدا کـه در دو عـالـم اثـر از فـنـا نـمــانـد چـو عـلي گـرفـتـه بـاشـد سـرچـشـمـهً بـقـا را مگـراي صحاب رحمت تو بباري ار نه دوزخ بـه شـرار قـهـر سـوزد هـمـه جان ما سـوا را بـرو اي گـداي مـسـکـيـن در خـانه عـلي زن کـه نـگـيـن پـادشـاهـي دهــد از کــرم گـدا را بجـز از علي که گويد به پـسر که قـاتـل من چو اسيـر توسـت اکنون به اسـيـر کـن مـدارا بـه جـز از عـلي که آرد پسري ابوالعـجايب کـه عـلـم کـنـد بـه عـالــم شـهــداي کــربـلا را چو به دوست عهـد بـندد ز مـيـان پـاکـبازان چـو عـلي که مي تـواند که به سـر بـرد وفا را نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت مـتـحـيـرم چـه نــامـم شـــه مــلـک لافـتـي را به دو چشم خونـفشانم هـله اي نسيم رحمت کـه ز کـوي او غـبـاري بـه مـن آر، تـوتـيـا را به امـيـد آنکـه شايـد بـرسد به خاک پـايـت چـه پـيـامـهـا سـپـردم هـمه سـوز دل صـبـا را چو تويي قضاي گردان، به دعاي مستمندان كـه ز جـــان مـا بـگـردان ره آفـت قــضـــا را چه زنم چو ناي هـر دم ز نواي شوق او دم کـه لـسـان غـيـب خـوشـتـر بـنوازد اين نوا را هـمه شب در اين اميدم که نسيم صبحگاهي بـــه پــيــام آشــنـايـــي بـــنــوازد آشـــنـــا را ز نـواي مرغ ياحـق بـشـنو کـه در دل شب غم دل به دوست گفتن چه خوش است شهـريارا patris10th January 2007, 03:10 AMورود بمدينه طيبه سلام اي سرزمين وحي و الهام سلام اي شهر شاهنشاه اسلام سلام اي پايتــخت پادشاهــي سلام اي پايــه عرش الهـــي سلام اي كان المــاس فتــوت سلام اي كـاخ سلطان نبــوت سلام اي ســر در كاخ خدائــي حـــــريم بارگــــــاه كبريـــائي سلام اي مشرق مشكوه ايــمان سلام اي عرشه قنــــديل رحـمان چه روحــي خفتــه در آنيت تـو ملائك محــو روحانيـــت تـــــو خبرداري كه با اين شوق مدهوش چه جائـــي را گرفتستي در آغوش در اينجا خفتــه آن آرام جانـــها كـــــه دارد از ملائك پاسبانـــها چه روحــي قدسي اينجا آرميــده چــــه روحانيتي در وي دميـــده تو گوئي غرفه ها مهد فرشته است بهـــر در آيت غفران نوشته است در و پيكـر همه آيــات و الـــواح شبستانهـــا عبـــادتگـــاه ارواح چه شهري! جنت الماواست گوئــي چه نخلي! سدره و طوباست گوئي چـه خاكــي و چـه اقبـالي خدا داد كه چنديـن بوسه در پاي نبـي داد نشــــان پـاي پيغمبــر بخاكــش ثريا سرمه ساي از خاك پاكـــش در اينجــا بـرق زد شمشير اسـلام شـــرار خـرمـن اضغاث و احـلام نبــي اينجا شبــي را خفت مهمان سحر برخاست با شمشير و فرمـان علــي اينجـا اميــرالمؤمنين شــد سپهسالار شاهنشــاه ديــن شــد بلـي سلطان ديــن بــاراي سلمان به خندق كنــدن اينجا داده فرمان خدايـــا ما هم از آن آب و خاكيـم ز آب و خاك اين سلمــان پاكيــم صفــاي علم و ايــمان بخش ما را خداوندا به سلمــان بخـــش ما را patris10th January 2007, 03:12 AMدر راه زندگاني جواني شمع ره كردم كه جويم زندگاني را نجستم زندگانـــي را و گم كـردم جواني را كنون با بار پيــري آرزومندم كه برگـردم به دنبال جوانـــي كـوره راه زندگانــــي را به ياد يار ديرين كاروان گم كـرده راهانـم كه شب در خــواب بيند همرهان كارواني را بهاري بود و ما را هم شبابي و شكر خوابي چه غفلت داشتيم اي گل شبيخون جواني را چه بيداري تلخي بود از خواب خوش مستي كه در كامم به زهر آلود شهد شادمانـــي را سخن با من نمي گوئي الا اي همزبـان دل خدايــا بــا كـه گويم شكوه بي همزباني را نسيم زلف جانان كو؟ كه چون برگ خزان ديده به پاي سرو خود دارم هواي جانفشانـــي را به چشم آسمانـي گردشي داري بلاي جان خدايـــا بر مگردان اين بلاي آسمانـــي را نميري شهريار از شعر شيرين روان گفتـن كه از آب بقا جوئيـــد عمــــر جاودانـي را omid_matrix310th January 2007, 04:33 PMزندگی استاد محمد حسین شهریار فرزند آقا سید اسماعیل موسوی، معروف به حاج میرآقا خشكنابی، در سال ۱۳۲۵ هجری قمری (شهریور ماه ۱۲۸۶ هجری شمسی)، در بازارچه میرزا نصراله تبریز واقع در چای كنار، چشم به جهان گشود. کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند در سال ۱۳۲۸ هجری قمری، كه تبریز آبستن حوادث خونین وقایع مشروطیت بود، پدرش او را به روستای قیش قورشاق و خشكناب منتقل كرد و دوره كودكی استاد در آغوش طبیعت و روستا سپری شد كه منظومه‌ی «حیدربابا» مولود آن خاطرات است. در سال ۱۳۳1 هجری قمری، پدرش او را برای ادامه تحصیل به تبریز باز آورد و او در نزد پدر شروع به فراگیری مقدمات ادبیات عرب نمود و در سال ۱۳۳۲ هجری قمری جهت تحصیل اصول جدید به مدرسه متحده وارد گردید. در همین سال، اولین شعر رسمی خود را سرود. سپس به آموختن زبان فرانسه و علوم دینی نیز پرداخت و از فراگیری خوشنویسی نیز دریغ نكرد كه بعدها كتابت قرآن ثمره همین تجربه می‌باشد. در سیزده سالگی، اشعار شهریار، با تخلص «بهجت»، در مجله ادب به چاپ می‌رسد. در بهمن ماه ۱۲۹۹ شمسی، برای اولین بار به تهران مسافرت می‌كند و در سال ۱۳۰۰، توسط لقمان الملك جراح، در دارالفنون به تحصیل می‌پردازد. شهریار در تهران تخلص به بهجت را نپسندیده و تخلص شهریار را پس از دو ركعت نماز و تفأل از حافظ می‌گیرد: غم غریبی و غربت چو بر نمی تابم روم به شهر خود و شهریار خود باشمکاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند شهریار، از بدو ورود به تهران، با استاد ابوالحسن صبا آشنا می‌شود و نواختن سه تار و مشق ردیفهای سازی موسیقی ایرانی را از او فرا می‌گیرد. او، همزمان با تحصیل در دارالفنون، به ادامه تحصیلات علوم دینی می‌پرداخت و در مسجد سپهسالار در حوزه درس شهید سید حسن مدرس حاضر می‌شد. در سال ۱۳۰۳، وارد مدرسه طب می‌شود و از این پس زندگی شورانگیز و پرفراز و نشیب او آغاز می‌گردد. در سال ۱۳۱۳، زمانی كه شهریار در خراسان بود، پدرش حاج میرآقا خشكنابی، به دیدار حق می‌شتابد. او سپس در سال1314 به تهران بازگشته و از این پس آوازه شهرت او از مرزها فراتر می‌رود. شهریار شعر فارسی و تركی را با مهارت تمام می‌سراید و در سالهای ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۰ اثر جاودانه خود «حیدربابایه سلام» را خلق می‌كند و برای همیشه به یادگار می‌گذارد. منظومه حیدربابا تنها در جمهوری‌های شوروی سابق به ۹۰ درصد زبانهای موجود ترجمه و منتشر شده است. در تیرماه ۱۳۳۱، مادرش دار فانی را وداع می‌كند. در مرداد ماه ۱۳۳۲، به تبریز می‌آيد و با یكی از منسوبین خود، به نام خانم عزیزه عمید خالقی، ازدواج می‌كند كه حاصل این ازدواج سه فرزند به نامهای شهرزاد و مریم و هادی هستند. در حدود سالهای ۱۳۴۶، شروع به نوشتن قرآن به خط زیبای نسخ نمود كه یك ثلث آن را به اتمام رساند. در اين زمان، دیوان اشعار فارسی استاد نیز چندین بار چاپ و بلافاصله نایاب شده است. در مدت اقامت در تبریز، موفق به خلق اثر ارزنده «سهندیه» در رمانتیك تركی می‌شود. در سال ۱۳۵۰، مجدداً به تهران مسافرت می‌كند و تجلیلهای متعددی از شهریار به عمل می‌آید. در اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۳، تجلیل باشكوهی از استاد در تبریز به عمل آمد. استاد شهریار، به لحاظ سرودن اشعار كم نظیر در مدح امیرمؤمنان و ائمه‌اطهار علیه‌السلام، به «شاعر اهل بیت(ع)» شهرت یافته است. او پس از یك دوره بیماری، در ۲۷ شهریور ماه ۱۳۶۷، دار فانی را وداع گفت و در مقبرةالشعرای تبریز به خاك سپرده شد. منبع:کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند vali12th January 2007, 07:51 AMشعر ی از شهریار به پیشگاه عزیز آذربایجان روز جانبازیست ای بیچاره آذر بایجان سر تو باشی در میان.هر جا که آمد پای جان ای بلا گردان ایران سینه زخمی به پیش تیر باران بلا باز از تو می جوید نشان آن مبادای کشتی طالع به طوفان باخته کت همای عشق و آزادی نبینم بادبان کاخ استقلال ایران رابلا بارد به سر پای دار ای روز باران حوادث ناودان زیر آن باران آتش چونی ای کانوسن انس دود آهت تاکه را آتش زند بر دودمان زخم خورده مادرا کی بندم از پا باز شد تابه بالین تو آیم مو کنان مویه کنان ای که دور از دامن مهر تو نالد جان من چون شکسته بال مرغی در هوای آشیان دیگران را نامه صلح وصفا بارد به سر در شگفتم پس ترا آتش چرا بارد به جان دیگران را مژده راحت رسد از هر طرف با تو عرض تسلیت هم کس نیارد در میان آنکه لاف دوستی زد با تو آخربا توکرد آنچه کس با دشمن خونخوار خود نپسنددآن دوست از دشمن ندانستی وتقصیرتو نیست راست بودی ونبود از دوستانت این گمان گوسپند از گرگ پاس خویشتن داند ولی چون کند وقتی که پوشد گر سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 5273]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن