تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 30 فروردین 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):باعلما همنشینی کن تا سعادتمند شوی
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1796643641




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تأمّلي در انواع جمله در زبان عربي2


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تأمّلي در انواع جمله در زبان عربي2
تأمّلي در انواع جمله در زبان عربي2     پيشينه اصطلاح جمله در نزد نحويان   سيبويه، اصطلاح جمله را در الکتاب خود به کار نبرده و تنها مي توان گفت اين واژه نزد وي، گاهي به معناي لغوي آن به کار رفته است.3اما واژه ي کلام را به معناي مختلف به کار برده است. کلام به معني Read، به معني نثر Prosa، به منعي لغتSpracheبه معني جمله Staze.امّا از اين استعمالات نمي توان به معني دقيق وتعريف مشخصي به اصطلاح جمله نزدوي دست يافت. شايد از مبرّد، به عنوان اولين کسي که اصطلاح جمله را به کار برده است بتوان نام برد وي در المقتضب مي گويد:فاعل از آن جهت مرفوع است که با فعل، جمله اي قابل سکوت تشکيل مي دهد به گونه اي که براي مخاطب داراي فايده است.4و شاگردش ابن سرّاج ، پس از او در تقسيم جمل مي گويد:جمل مفيد بر دو قسم است:يا فعل و فاعل و يا مبتدا و خبر.5 تقاسيم جمله   پس از آن که با مفهوم جمله در زبان عربي آشنا گشتيم، ضروري است به بررسي تقسيم هاي مختلف جمله از زواياي گوناگون بپردازيم تقسيم اول :بسيط و مرکب   1ـ جمله بسيط:جمله بسيط،جمله اي را گويند که بدون هيچ عنصر اضافي، تنها مبتني بر مسند و مسندٌ اليه است، مانند:قَامَ زَيدٌ ، زَيدٌ قَائِمٌ . 2ـ جمله مرکب1:جمله مرکب از دو جمله ي بسيط ساخته مي شود و گاهي نيز از بيش از دو جمله ، نوع اول را ترکيب مفرد و نوع دوم را ترکيب متعدّد مي نامند. ترکيب مفرد:در اين نوع، دو جمله ي بسيط و مستقل از هم ، پس از ربط به واسطه ي يکي از ادوات ربط، يک جمله مي گردد در اين صورت، جمله او را جمله اصلي و جمله دوم را جمله مرتبط نام مي نهيم.روابط، معمولاً ،قبل از جمله دوم و بدون هيچ فاصله مي آيد ، مانند واو، ولو، ولا، فاء، ثم، حتّي، ام منقطعه ،مانند جاء زيد فعمرو. ترکيب متعدد:جمله هايي است که مرکب از بيش از دو جمله و در عين حال داراي وحدت سياق و موضوع است و اين تعدّد ،غالباً با تکرار رابط است.اين نوع از جمل در نثرهاي ادبي و متون علمي روزنامه ها به کار مي رود مانند قول خداي تعالي:و لَقَد خَلَقنَا الاِنسانَ مِن سُلالةٍ مِن طينِ ثُمَّ جَعَلناهُ نُطفَةً في قَرارٍ مَّکينٍ ثُمَّ خَلَقنَا النُّطفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقنَا العَلَقةَ مُضغَةً فَخَلَقنَا المُضغَةً عِظاماً فَکَسَونَا العِظامَ لَحماً ثُمَّ اَنشَانَاهُ خلقاً آخَرَ فَتَبارکَ اللهُ أحسَنُ الخالِقينَ(المؤمنون/14،13،12 گاه ممکن است اين تعدّد به غير عطف بلکه به تفريع باشد، مانند قول خداي تعالي:ظَهَرَ الفَسادُ في البَرِّ وَ البَحرِ بِما کَسَبَت اَيدِ ي النَّاسِ لِيُذيقَهُم بَعضَ الَّذي عَمِلُوا لَعَلَّهُم يُرجِعُونَ(الروم /41 و يا، هم با عطف و هم با تفريع ، مانند قول خداي تعالي:هُوَ الَّذي يُسَيِّرُکُم فِي البرِّ وَ البَحرِ حتّي اِذا کُنتُم فِي الفُلکِ و َ جَرَينَ بِهِم بِريحٍ طَيِّبَةٍ وَ فَرحُوا بِها جاءَتها ريحٌ عاصفٌ وَ جاءَهُمُ المَوجُ مِن کُلِّ مَکانٍ وَ ظَنُّوا اَنَّهُم اُحيطَ بِهِم دَعَوُ اللهَ مُخلِصينَ لَهُ الدّينَ لَئِن اَنجَيتَنا مِن هذِه لَنَکوُنَنَّ مِنَ الشّاکرِينَ(يونس /22 تقسيم دوم:جمله اسميّه، جمله فعليّه ، جمله شرطيّه   1ـ جمله اسميّه   جمله اسميّه، جمله اي است که مرکب از مبتدا و خبر، يعني مرکب از مسندٌ اليه و مسند باشد.و بعضي در تعريف جمله اسميّه و فعليّه گفته اند:اسميّه آن است که صدرش اسم و فعليّه ان است که صدرش فعل باشد1.ليکن اين تعريف نياز به توضيح و رفع ابهام موارد مشتبه است، بايد روشن شود که مقصود از صدر چيست؟ توضيح اين که ، مقصود از صدر همان مسندٌ اليه در جمله اسميه و مسند در جمله فعليه است و هر آنچه بر اين دو، از اسماء و حروف مقدّم گردد در تعيين نوع جمله مدخليّتي ندارد. گفتني است که نحويان گفته اند:اصل در مبتدا، معرفه بودن است،سيبويه ضمن ذکر اين اصل،هدف آن را عدم فايده در اخبار از نکره بيان کرده، وي مي گويد:و لو قلت:رجل ذاهب لم يحسن حتي تعرفه بشيء فتقول :راکب من بني فلان سائر...فاصل الابتداء للمعرفة.2 علّت شرط معرفه بودن مبتداء ،عدم فايده در خبر دادن از نکره است، مثلاً اگر گفته شود:رجل مات، در اين خبر هيچ فايده اي به مخاطب نمي رسد. سيبويه با مثال ، نکره ي مخصّصه را نيز قابل ابتدا دانسته ، مبرّد؛ ديگر دانشمند نحوي در اين خصوص با توضيح وتعريف روشن تر، نکره مخصّصه را نيز صراحتاً داراي جواز ابتدا مي داند،ان جا که گفته است :و اما المبتدا فلا يکون الا.معرفة أو ما قارب المعرفة من النکرات.3 و از سوي ديگر ، اصل در خبر،نکره بودن است.سيبويه معتقد است بهترين جمله اسميّه، آن است که رعايت اصل در مبتدا؛ يعني معرفه بودن واصل در خبر، يعني نکرده بودن، شده باشد.پس بهترين جمله اسميّه ، ترکيبي از يک معرفه و نکره است.1 البته جايز است بر خلاف اصل مبتدا و خبر هر دومعرفه باشند، مانند الله ربنا ، عبدالقاهر جرجاني فرق زيبايي در مبتدا و خبري که هر دومعرفه باشند با مبتدا و خبري که از نظر تعريف و تنکير متفاوت باشند، ذکر کرده است، وي مي گويد :در جمله هايي مثل زيد منطلق، که طبق اصل، مبتدا معرفه و خبر نکره امده است، روي سخن با کسي است که از ثبوت يا حدوث خبر،آگاهي ندارد، ليکن در مثل جمله:زيد المنطلق، که هر دو معرفه آمده است، شنونده حدوث يا ثبوت اسناد را مي داند ليکن نمي داند که اين مسند از آن زيد است يا عمرو.2 معارف همه از نظر تعريف دريک رتبه قرار ندارند و بعضي نسبت به بعضي ديگر اعرف مي باشند، ترتيب مشهور معارف از نظر رتبه چنين است:1-ضمير 2-علم 3-اسم اشاره 4-اسم موصول 5-ذواللام 6-مضاف به يکي از معارف.3 دومين شرط مبتدا، تقدّم بر خبر است .نحويان اين شرط را نيز ذکر کرده اند :سيبويه مي گويد:فالمبتدا کل اسم ابتدء لبني عليه کلام...فالابتداء لا يکون الا بمبني عليه فالمبتدا الاول و المبني مابعده عليه.4 ملاک تقسيم جمله به اسميّه و فعليّه 1ـملاک مشهور تقسيم جمله به اسميّه و فعليّه ، نگاه به صدر جمله است، بدين صورت که اگر جمله با مسندٌ اليه و مبتدا شروع گشت اسميّه و اگر با مسند و فعل آغاز شد فعليّه است، و به طور طبيعي تقدّم ادوات و حروف و ساير معمولات، تأثيري در تعيين نوع جمله ندارد 2ـ بعضي از محقّقان ، تقسيم بندي جمله به اسميّه و فعليّه را بر اساس يک تفاوت لفظي صرف مي دانند و در پي جستجوي ملاک ديگري دست به تلاش زده اند،مخزومي ملاک معنوي براي اين تقسيم پيشنهاد کرده است، وي مي گويد: اگر مسند دلالت بر تجدّد و حدوث داشته باشد،جمله فعليّه و اگر دلالت بر ثبوت و دوام دارد جمله اسميّه است و به طور طبيعي تجدّد از افعال و دوام و ثبوت از اسماء مستفاد است .1 عبد القاهر جرجاني، پيشتاز مباحث معنوي بلاغي ، پيش از او به اين نکته اشاره داشته است.2 3ـ بعضي ، ملاک اسميّه يا فعليّه بودن جمله را چنين گفته اند:اگر مسند در جمله اي فعل بود، آن فعليّه و اگر اسم بود، جمله اسميّه است و بدين ترتيب محل وقوع مسند مدخليّتي در تعيين فعليّه و اسميّه بودن جمله، ندارد، بنابراين از نظر اين گروه جمله :طلع البدر و البدر طلع، هر دو فعليّه است .3 اگر جمله ي:البدر طلع را فعليّه بدانيم ظاهراً بسياري از مشکلات نحويان ک زائيده ي مشرب فلسفي است برطرف مي گردد.4زيرا ديگر ضرورت ندارد فعل جمله البدر طلع را متحمل ضميري دانست که به مبتدا بر مي گردد و البدر فاعل براي فعل مؤخر است و اين نظر مطابق با نحو کوفه است،در حالي که نحويان بصره بر اين باورند که فاعل هرگز بر فعل مقدّم نمي شود،چرا که فعل عامل و فاعل معمول و عامل بايد مقدّم بر معمول باشد،ايشان گفته اند: و بعد فعل فاعل فان ظهر فهو و الا فضمير استتر 2ـ جمله فعليّه   جمله فعليّه، جمله اي است مرکب از فعل تام و يا فعل ناقص فعل ماضي تام، مانند :ذهب أخوک إلي المدرسة .ومانند قول خداي تعالي:فَأَصابَهُم سَيِّئاتُ ما عَمِلوُا (النحل /34).و قوله تعالي :وَحاقَ بِهِم مَّا کانُوا بِهِ يَستَهزِئُونَ(النحل /34)هَداهُ اِلي صِراطٍ مُّستَقيمٍ(النحل 121 فعل مضارع تام، مانند:يذهب أخوک الي المدرسة و مانند قول خداي تعالي:يُنبِتُ لَکُم بِهِ الزَّرَع(النحل/11).يُثَبِّتُ اللهُ الَّذينَ آمَنُوا بالقَولِ الثّابِتِ (ابراهيم /27)يَهدي لِلَّتي هِيَ أقوَمُ(الا سراء/9 فعل امر تام، مانند:قم مبکرا، وصلِ حاضرا.و مانندقول خداي تعالي :اِهدِنا الصِّراطَ المُستقَيمَ(الفتاحه /6)وَ قُل رَّبِّ أدخِلني مُدخَلَ صِدقٍ(الاسراء/80 فعل ناقص، مانند :کان الله عليما هر فعلي نياز به فاعل دارد همان گونه که ابن مالک گفته است،فاعل ممکن است به صورت هاي مختلف ظاهر گردد: و بعد فعل فاعل فان ظهر فهو و الا فضمير استتر فاعل، يا به صورت اسم ظاهر است مانند:خلق الله الخلق و يا ضمير متّصل بارز مانند :کتبت الواجب. مانند قول خداي تعالي:وَرَبطنا عَلي قُلوُبِهِم (الکهف/14 يا ضمير مستتر ،مانند :احترم الکبير.و لا تهمل عملک .مانند قول خداي تعالي:وَ أَنِ احکُم بَينَهُم بِما أَنزَلَ اللهُ و لا تَتَّبِع أَهواءَهُم (المائده /49 اگر يکي از متعلّقات فعل همچون مفعولٌ به، ظرف، جار و مجرور، مفعول مطلق و حال بر فعل مقدّم شود هم چنان جمله فعليّه است: تقديم مفعولٌ به ، مانند قول خداي تعالي:فَفريقاً کَذَّبتُم وَ فَريقاً تَقتُلونَ(البقره /87 تقديم ظرف، مانند قول خداي تعالي:اَليَومَ اَکمَُلتُ لَکُم دينکُم (المائده /3 تقديم جار و مجرور ف مانند قول خداي تعالي:فَبِايِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَّذِبانِ (الرحمن /13 تقديم مفعول مطلق، مانند قول خداي تعالي:اَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ (الشعراء/227 تقديم حال ، مانند قول خداي تعالي:خشعا أبصارهم يخرجون من الأجداث (غافر /81 و نيز اگر يکي از حروف بر فعل در آيد،جمله همچنان فعليّه است: تقديم حرف استفهام مانند قول خداي تعالي:هل أَتي عَلَي الاِنسانِ حينٌ مِنَ الدَّهرِ (الانسان/1 تقديم حرف شرط ، مانند قول خداي تعالي :لَو لا أخَّرتَني اِلي أَجَلٍ قَريبٍ(المنافقون /10 تقديم حرف تحقيق ، مانند :قد قامت الصلاة تقديم حرف ندا، مانند قول خداي تعالي:يا نِساءَ النَّبِيِّ لَستُنَّ کَاَحَدٍ مِنَ النِّساءِ (الاحزاب /32 تقديم حرف قسم، مانند قول خداي تعالي :وَ الفَجرِ وَ ليالٍ عَشرٍ (الفجر /1،2 3ـ جمله شرطيّه   جمله شرطيّه ، جمله اي است که در صدر آن يکي از ادوات شرط باشد، و مي دانيم که ادات شرط يا حرف است و يا اسم و از نظر عمل يا جازم است و يا غير جازم،از اين رو ادات شرط در چهار بخش بررسي مي شود: 1ـ اسم شرط جازم، مانند قول خداي تعالي:ما تَفعَلُوا مِن خَيرٍ يَعَلمهُ اللهُ (البقره/197 2ـ اسم شرط غير جازم، مانند قول خداي تعالي :اِذا مَا ابتَليهُ رَبُّهُ فَاَکرَمَهُ وَ نَعَّمَه فَيَقُولُ رَبّي أکرَمَنِ(الفجر /15 3ـ حرف شرط جازم، مانند قول خداي تعالي:اِن تَعُدُّوا نِعمَةَ اللهِ لا تُحصوُها (ابراهيم /34 4ـ حرف شرط غير جازم، مانند قول خداي تعالي:لو کانَ فيهِما آلِهَةٌ اِلَّا اللهُ لَفَسَدتَا (الانبياء/22 خليل و مبرّد، به جمله شرطيّه اشاره نکرده اند.1ليکن زمخشري اين نوع از جمله را صراحتاً ذکر کرده است،وي مثال اين قسم را در بخش خبر مبتدا آورده و يک نوع از انواع خبر را جمله شرطيّه دانسته است :بکر آن تعطه يشکرک.2ديگر:نحاة، اين نوع جمله را فعليّه يا اسميّه مي دانند: جمله فعليّه اگر صدر آن حرف شرط و فعل باشد و يا اسم شرطي که معمول فعل است.3و جمله اسميّه اگر صدر آن حرف شرط و مبتدا و يا اسم شرطي که معمول فعل نباشد.4 البتّه به نظر مي رسد چون جمله شرط حتماً بايد فعل باشد و حتّي اگر اسم،پس از ادات شرط وجود داشت، فعلي در تقدير مي گيرند؛ مانند :اذا السماء انفطرت ف و اذا الشمس کوّرت، بنابراين اگر جمله شرطيّه را بخواهيم جزء مستقل ندانيم حتماً فعليّه است.ابن هشام نيز جمله شرطيّه را نوعي از جمله فعليّه مي داند.5 ليکن، حق همان راي زمخشري است، زيرا جمله يا بر اساس ترکيب اسنادي است مانند فعل و فاعل يا مبتدا و خبر و يا بر اساس ترکيب شرطي است. تعليل ابن يعيش در استقلال جمله شرطيّه از اسميّه و فعليّه ، استدلال محکم و منطقي است .وي مي گويد:اگر چه جمله شرطيّه در اصل در زمره جُمَلِ فعليّه مي باشد و اصل در جمله فعليّه آن است که با فاعل استقلال مي يابد ؛مانند قَامَ زيد، جز آن که چون حرف شرط بر اين جمله وارد گشت دو جمله شرط و جزا را به هم مربوط ساخت تا آن که مانند يک جمله گشتند و حکم آن ها مانند مبتدا و خبر شد، همان گونه که مبتدا جز با خبر کامل نشود، شرط نيز تنها با آمدن جز استقلال مي يابد. و دليل ديگر بر استقلال جمله شرطيّه ، اين که اگر خبر مبتدا واقع شود و مي دانيم که جمله خبريّه نيازمند رابط است، وجود يک ضمير در شرط يا جزا به عنوان عائد کفايت مي کند،مانند:زيدان تکرمه يشکرک عمرو .ضمير ها ء در تکرمه عائد به زيد است و در جزا رابطي وجود ندارد و ممکن است اين رابط در جواب باشد، مانند :زيد ان يقم عمرو اکرمه.البته وجود ضمير عائد هم در شرط و هم در جزا نيز جايز است نه لازم مانند:زيد ان يقم اکرمه. 3.الکتاب،119/1و 208 4.المقتضب8/1 5.الاصول في النحو،70/1 _________ complex sentence _______ في النحو العربي،39 2دلائل الاعجاز،133 3في النحو العربي،42 4دراسات نقديّه ،129/1 _________ 1المغنّي ،ص492 2الکتاب، 329/1 3المقتضب،127/4 _______ الکتاب ،328/1 2دلائل الاعجاز،125 3المقرب ابن عصفور222/1 4الکتاب ،126/2 ________ المقتضب،126/4و شرح الکافيه،254/2 2المفصل ،ص13 3المغنّي ص421 4الهمع،96/1 5مغني اللبييب،ص492 __________ منبع:پايگاه نور شماره14 /ن  
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 807]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن