تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 4 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):راست ترين سخن و رساترين پند و بهترين داستان، كتاب خداست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797557070




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

زهرچشم دردناک برای فراموشی فتانه


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:


تهدید به انتشار تصاویر خصوصی؛
زهرچشم دردناک برای فراموشی "فتانه"
پسر نوجوان که دلداده دختری به نام "فتانه" شده بود، از طرف برادر دختر مورد ضرب و شتم قرار گرفت و با عکس برداری از بدن برهنه او، تهدید شد.



  به گزارش سرویس حوادث جام نیوز به نقل از جام جم، ماجرای پسر عاشقی که بی گناه مجازات شد، را در زیر می خوانید. روی پایش بند نبود، نگاهی به زنگ در خانه‌شان انداخت، دستش را روی زنگ گذاشت و چندین بار آن را فشار داد. زنگ پی در پی، مادر امید را هراسان به مقابل در کشاند. زن جوان با دیدن پسرش شوکه شد. او که زخمی شده بود، با دیدن مادر نقش زمین شد، فورا او را به بیمارستان بردند و پسر جوان تحت مراقبت ویژه قرار گرفت اما تا به هوش آمدن او هیچ‌کسی نمی‌دانست چه اتفاقی برایش رخ داده است.   با آن که 17 سال بیشتر نداشت، اما مدتی بود به دختری علاقه مند شده بود. آن روز تصمیم گرفت به دیدار دختر مورد علاقه اش برود و از علاقه اش به او بگوید. از این که این راز را در دل داشت خسته شده بود و می خواست فتانه از علاقه اش با خبر شود. برای همین راهی خانه آنها شد و وقتی با در باز مجمتع مواجه شد، بدون هیچ حرفی وارد خانه شد.   چند بار فتانه را صدا زد و منتظر شد تا او بیاید که ناگهان احساس کرد کسی پشت سرش ایستاده است. امید سرش را برگرداند و با مردی حدود 30 ساله مواجه شد. مرد جوان دست او را گرفت و درحالی که از شدت خشم دندان هایش به هم ساییده می شد، گفت: «با فتانه چه کار داری؟ به من بگو من برادرش هستم.» امید می خواست توضیح دهد اما مرد جوان با یک حرکت او را به طرف در کشاند و با زور سوار خودروی نیسان آبی کرد.   پسر نوجوان التماس می کرد اما برادر فتانه بدون توجه به التماس های او شروع به کتک زدن پسر 17ساله کرد. امید گریه می کرد و راننده به سمت خارج از شهر حرکت کرد. بعد از طی مسافتی، وقتی به محلی خلوت رسید، مرد جوان خودرو را در کنار جاده پارک و امید را با زور از خودرو پیاده کرد. او پسر نوجوان را مجبور کرد تا لباس هایش را دربیاورد و شروع به عکاسی از او کرد. بعد از آن تمام لباس هایش را با سیگار سوزاند. امید را که بشدت کتک خورده و ترسیده بود، سوار ماشین کرد و در نزدیکی خانه اش پیاده کرد. اما قبل از آن که پسر نوجوان از خودرو پیاده شود به او گفت: « این است سزای کسی که به ناموس کسی نظر دارد. حواست باشد اگر این بار خواستی سراغ فتانه بروی، به خاطر بیاور که عکس هایت دست من است و می توانم آنها را منتشر کنم.»   تنها کاری که امید می توانست انجام دهد به صدا درآوردن زنگ خانه بود و بعد از آن بیهوش روی زمین افتاد. او بلافاصله به بیمارستان انتقال داده شد و پس از چند روز مراقبت به هوش آمد و راز حادثه تلخی را که برایش رخ داده بود، برملا کرد. با مشخص شدن این موضوع، ماجرا بلافاصله به پلیس اعلام شد.   از آنجا که برادر فتانه او را به زور سوار خودرویش کرده و او را مورد ضرب و جرح قرار داده بود، گروهی از کارآگاهان مبارزه با جرایم جنایی، تحقیقات برای بازداشت مرد جوان را آغاز کردند.   مرد جوان زمانی که مقابل بازپرس پرونده قرار گرفت به جرم خود اعتراف کرد و گفت: « زمانی که به خانه آمدم و امید را دیدم، بشدت ناراحت شدم و تصمیم گرفتم از او زهر چشم بگیرم. برای همین او را سوار ماشین کرده و به بیرون از شهر بردم. قصد نداشتم از عکس هایی که گرفتم سوءاستفاده کنم، فقط می خواستم تهدیدی باشد تا امید سراغ خواهرم نرود. من نمی دانستم ارتباطی بین آنها وجود ندارد و عجولانه تصمیم گرفتم و از کاری که کرده ام، پشیمانم.   به دنبال اعترافات مرد جوان و مواجهه حضوری با شاکی پرونده او به بازسازی صحنه جرم پرداخت و با قرار بازداشت موقت روانه زندان شد. در ادامه، پرونده مرد جوان پس از تکمیل، برای صدور حکم به دادگاه ارجاع شد.   چند روز قبل متهم جوان در مقابل قاضی امام وردی از شعبه 133 مجتمع امام خمینی قرار گرفت و به دفاع از خود پرداخت. باتوجه به اظهارات صریح متهم، صحبت های شاکی، بازسازی صحنه و تحقیقات بازپرس پرونده، متهم به اتهام آدم ربایی که منجر به مصدومیت شده و باتوجه به تعدد جرایم به 15 سال حبس و دیه محکوم شد.   2009



۰۸/۰۳/۱۳۹۴ - ۱۹:۱۵




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 77]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


حوادث

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن