تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 6 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هر جوان مؤمنى كه در جوانى قرآن تلاوت كند، قرآن با گوشت و خونش مى آميزد و خداوند ع...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797833323




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد. كيهان: مهندسي معكوس ضد امام(ره)«مهندسي معكوس ضد امام(ره)»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم محمد ايماني است كه در آن مي‌خوانيد؛هر ذكر نامي، نشانه تكريم و تجليل يا مانايي صاحب نام نيست، مثل نام آوردن از فتنه گران و تباهي آنها در رسانه ها و منابر و تريبون ها. نام ابوسفيان و عبدالله بن ابي و معاويه و يزيد و عمر سعد و شمر هم در تاريخ ثبت و مدام از آنها ياد مي شود. همين چند روز گذشته ده ها بلكه صدها ميليون بار نام اين جماعت در محافل و منابر و زيارت عاشوراها برده شده اما به لعنت. آيا اين نشانه تكريم يا ماندگاري است؟! اصلا خداوند متعال سوره اي به نام «منافقين» نازل كرد كه تا ابد در ميان مسلمين تلاوت شود. حالا عبدالله بن ابي مي تواند مفتخر باشد به اين ذكر؟! بله نام پسر حضرت نوح و همسر حضرت لوط و فرعون و نمرود و اصحاب اخدود و قوم ثمود و قارون و سامري و ابولهب و نظاير آنها هم در كلام الهي آمده است. آيا «تبت يدا ابي لهب و تبّ... و امراته حماله الحطب في جيدها حبل من مسد»، يعني اينكه ابولهب و همسر هيزم شكن و آتش افروز او هم شخصيت هاي شريف و مكرمي بوده اند؟! يعني هر شهرتي، شرف و كرامت مي آورد و نشانه حيات است يا برخي ذكرها، صرفاً از باب نمايش عمق فضاحت و رذالت است تا آينه عبرتي براي همه ناظران باشد؟براي منافقان اوصاف عجيبي در سوره منافقين آمده است از جمله اينكه «به رسالت پيامبر(ص) شهادت مي دهند در حالي كه خدا شاهد است كه دروغ مي گويند» و «سوگندهاي خود را سپري ساخته اند تا مردم را از راه خدا بازدارند». «اين بدان خاطر است كه آنها ايمان آوردند سپس كافر شدند، از اين رو مهر بر دل هاي آنان خورد و به همين دليل حقيقت را درك نمي كنند». خداوند پس از اين آيات، ظاهر و باطن منافقان را به تصوير مي كشد «اي پيامبر زماني كه آنها را ببيني، جسم و قيافه آنها تو را در شگفتي فرو ببرد و اگر سخن بگويند، به سخنانشان گوش فرا دهي اما گويي چوب هاي خشكي (خشب مسنده ) هستند كه به ديوار تكيه داده شده اند. هر فريادي را كه بلند شود بر ضد خود مي پندارند. آنها دشمنان واقعي هستند، پس از آنان بر حذر باش! خدا آنها را بكشد، چگونه از حق منحرف مي شوند». ظاهرشان پر طمطراق و باطنشان پوسيده است. به كنده هاي پرطمطراقي مي مانند كه موريانه بي تقوايي به جانشان افتاده و از درون پوك ساخته است.هفته گذشته طي 2 روز، كلماتي بر زبان و قلم يكي از محورهاي فتنه 88 جاري شد كه نهايت «غدر» را در اين رجل سياسي تهي از مايه فرياد مي كرد. وي اواسط اسفند 87 در حالي به صحنه سياست بازگشت و نامزد انتخابات شد كه ادعا مي كرد نگران از دست رفتن ارزش هاي انقلاب و دوران طلايي حضرت امام خميني(ره) است. او نسخه ظاهراً به روز شده خاتمي 76-75 بود، با ابعادي غلط اندازتر و گمراه كننده تر. مرد «خيال» قرار بود توهم انگيز باشد و نزد هر گروهي- از متدين حزب اللهي تا لائيك ضد انقلاب- خيالي را به شكل رنگين كماني برانگيزد اگرچه ذاتاً زرد بود و سبز مي نمود. اما اكنون كه حدود 4-23 ماه از آفتابي شدن اين رجل خاكستري و سايه نشين مي گذرد، كاملا آشكار شده كه كدام وجه نمايش وي واقعي و كدام خيالي بوده است.كسي كه حرمت شكنان عاشوراي 88 را مردمان خداجو مي خواند، اين بار وجوه ديگري از انحطاط اخلاقي و سياسي خويش را بيرون ريخت و طي 2 روز، هم به حضرت امام(ره) تهمت دروغ بست و تاريخ را تحريف كرد و هم با ترجمه كلمات باراك اوباما و هيلاري كلينتون و رابرت گيتس- و به استناد جعبه جادوي ويكي ليكس- مدعي شد ايران در دنيا و منطقه به خاطر ماجراجويي منزوي شده و وضعيت شكننده اي دارد! او اگر علناً مثل منافقين قديمي به حضرت امام خميني به خاطر تداوم دفاع مقدس حمله مي كرد آن قدر خيانت نكرده بود كه خود را طرفدار حضرت امام نشان داد و با تحريف تاريخ و ايراد اتهام، ادعا كرد امام به خطاي خود در ادامه جنگ اعتراف كرده و عذر خواست! او مي توانست مانند گروهك نهضت آزادي و جبهه ملي و ساير گروهك هاي قديمي نفاق موضع استقامت و مجاهدت را تخطئه كند اما حق نداشت تاريخ را تحريف كند و به امام تهمت ببندد.اما چنين كرد. چرا؟ رازگشايي از همين يك پرسش آشكار مي كند كه وي و جرياني كه او را عروسك خيمه شب بازي كردند، در همان «جنگ نيابتي» مورد نظر شيمون پرز، نقش «پياده نظام با لباس مبدل» را ايفا مي كردند و قرار بود گره از كار فرو بسته آمريكا و اسرائيل و انگليس در منطقه باز بكنند. بماند كه خود قوز بالاي قوز شدند و به مثابه يك ميكروب ضعيف شده، ضمن واكسيناسيون ملت و نخبگان ايران، اسباب رزمايش جدي را در مصاف «جنگ نرم» فراهم آوردند و خود تبديل به برگ برنده جمهوري اسلامي در جنگ اطلاعاتي با ناتوي فرهنگي و شبكه سازي مشترك سيا، ام آي6 و موساد شدند.بگذاريد پاسخ پرسش خود را در نامه تاريخي حضرت امام خميني به روحانيت جست وجو كنيم. امام 7 ماه پس از پذيرش قطعنامه 598 (سوم اسفند 1367) در حالي كه اسلاف مرد خاكستري حكايت ما، زبان به تخطئه دفاع مقدس گشوده بودند و جماعتي هم راه دودستگي را هموار مي كردند، «منشور برادري» را خطاب به يكي از اعضاي بعدي مجمع روحانيون به نگارش درآورد. ايشان در اين نامه گويا همين سال هاي عزت امروز ايران اسلامي و نق زدن هاي مرجفون و منافقين را مي ديد كه نوشت «هر روز، ما در جنگ بركتي داشته ايم. ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر نموده ايم. ما مظلوميت خويش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نموده ايم. ما در جنگ پرده از تزوير جهانخواران كنار زديم. ما در جنگ دوستان و دشمنانمان را شناخته ايم. ما در جنگ به اين نتيجه رسيديم كه بايد روي پاي خود بايستيم. ما در جنگ ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب را شكستيم. ما در جنگ ريشه هاي انقلاب پر بار اسلامي مان را محكم كرديم... جنگ ما جنگ حق بر باطل بود و تمام شدني نيست. جنگ ما جنگ فقر و غنا بود. جنگ ما جنگ ايمان و رذالت بود و اين جنگ از آدم تا ختم زندگي ادامه دارد. چه كوته نظرند آنها كه خيال مي كنند چون ما در جبهه به آرمان نهايي نرسيده ايم پس شهادت و رشادت و ايثار و ازخودگذشتگي و صلابت بي فايده است در حالي كه صداي اسلام خواهي آفريقا از جنگ 8 ساله ماست... من در اينجا از مادران و پدران و خواهران و برادران و همسران و فرزندان شهدا و جانبازان به خاطر تحليل هاي غلط اين روزها رسماً معذرت مي خواهم و از خداوند مي خواهم مرا در كنار شهداي جنگ تحميلي بپذيرد. ما در جنگ براي يك لحظه هم نادم و پشيمان از عملكرد خود نيستيم... نبايد براي رضايت چند ليبرال خود فروخته در اظهارنظرها و ابراز عقيده ها به گونه اي غلط عمل كنيم كه حزب الله عزيز احساس كند جمهوري اسلامي ايران چيزي به دست نياورده و يا ناموفق بوده است... من امروز بعد از 10 سال از پيروزي انقلاب اسلامي همچون گذشته اعتراف مي كنم كه بعضي تصميمات اول انقلاب در سپردن مسئوليت ها و امور مهمه كشور به گروهي كه عقيده خالص و واقعي به اسلام ناب محمدي نداشته اند اشتباهي بوده است كه تلخي آثار آن به راحتي از ميان نمي رود گرچه در آن موقع هم من شخصاً مايل به روي كار آمدن آنان نبودم... امروز هيچ تأسفي نمي خوريم كه آنان در كنار ما نيستند چرا كه از اول هم نبوده اند. انقلاب به هيچ گروهي بدهكاري ندارد... آغوش كشور و انقلاب هميشه براي پذيرفتن همه كساني كه قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولي نه به قيمت طلبكاري آنان از همه اصول كه چرا مرگ بر آمريكا گفتيد، چرا جنگ كرديد، چرا نسبت بر منافقين و ضدانقلابيون حكم خدا را جاري مي كنيد، چرا شعار نه شرقي نه غربي داده ايد، چرا لانه جاسوسي را اشغال كرده ايم و صدها چراي ديگر... صريحاً اعلام مي كنم تا من هستم نخواهم گذاشت منافقين، اسلام اين مردم بي پناه را از بين ببرند... آنان كه هنوز بر اين باورند و تحليل مي كنند كه بايد در سياست و اصول ديپلماسي خود تجديدنظر كنيم و ما خامي كرده ايم و معتقدند كه شعارهاي تند يا جنگ سبب بدبيني غرب و شرق نسبت به ما و نهايتاً انزواي كشور شده است و اگر ما واقع گرايانه عمل كنيم آنان با ما برخورد متقابل انساني مي كنند و احترام متقابل بر ملت ما و اسلام و مسلمين مي گذارند، اين يك نمونه است كه خدا مي خواست پس از انتشار كتاب كفرآميز آيات شيطاني در اين زمان اتفاق بيفتد و دنياي تفرعن و استكبار و بربريت چهره واقعي خود را در دشمني ديرينه اش با اسلام برملا سازد تا ما از ساده انديشي به درآييم و همه چيز را به حساب اشتباه و سوء مديريت و بي تجربگي نگذاريم و با تمام وجود درك كنيم كه مسئله، اشتباه ما نيست بلكه تعمد جهانخواران به نابودي اسلام و مسلمين است...».اكنون بايد پرسيد اگر نخست وزير روزگار دفاع مقدس به جاي امروز، آن روز باطن خود را برملا مي كرد، حضرت امام ملايم تر از لحن منشور برادري بر دهان او مي كوبيد؟ و آيا طيفي از مخاطبان نامه آن روز حضرت امام كه در مجمع روحانيون دور هم جمع شدند- كساني چون موسوي خوئيني ها و كروبي و محتشمي و انصاري و خاتمي- جز به شيوه مهندسي معكوس (180 درجه خلاف منطق حضرت امام) عمل كردند و با وجود رسوخ منطق ضدانقلاب در اين گروه و احزاب سياسي مشابه، همچنان بر تعصب باطل خود لجوجانه اصرار ورزيدند تا آنجا كه مجيد انصاري هرگونه اختلاف در مجمع را تكذيب مي كند و اين ادعا را مزخرف مي خواند؟! با كي نيست، قطار شوند پشت همه گروهك هاي ورشكسته به تقصير و عليه اسلام و انقلاب و ولايت و قانون اساسي و جمهوري اسلامي و دفاع مقدس بد بگويند. اما حق ندارند تابلوي خط امام را بلند كنند و به نيابت از مستكبران به ملت و كشور خنجر خيانت بزنند. ملت و انقلاب هيچ بدهكاري به آنها ندارند. حتي اگر در خط امام و انقلاب هم بودند نمي توانستند طلبكار باشند چه رسد به اينكه صورت حساب هنگفت خيانت و جنايت را به اختيار خويش فهرست كرده اند و عملا زبان طعن آلود دشمن شده اند. اين خيانت آنگاه پررنگ تر به چشم مي آيد كه دشمن ترين دشمنان ملت ايران مكرراً به پيروزي هاي معجزه آسا و رو به فزوني ملت ايران در عرصه هاي گوناگون اعتراف مي كنند و بر صحت پيش بيني حضرت امام در منشور برادري شهادت مي دهند. رويكرد اخير كسي كه نقطه پيوند محورهاي فتنه سبز بود بار ديگر آشكار مي كند انتخابات و ادعاي بعدي تقلب بهانه اي بيش نبوده و محل نزاع بزرگ تري در ميان است، جنگ مداومي كه يك سوي آن جبهه استكبار و يك طرف ديگر آن جبهه انقلاب اسلامي است. انتخابات كجا و ايفاي نقش در نقشه مهندسي شده دشمن كجا؟ چه نسبتي مي توان ميان انتخابات سال گذشته و سناريوي درهم شكستن مقاومت و پايداري ملت ايران برقرار كرد؟آخرين جمله را بايد با همه آنهايي گفت كه خود را انقلابي و مؤمن و همراه نظام مي دانند. فرعون يكبار بيشتر به دنيا نيامد و يكبار بيشتر هلاك نشد اما «تفرعن» امكان باز توليد دارد. ابوجهل مرد اما لجاجت ابوجهلي مي تواند مدام در خلق ديگران بازسازي شود. هر لحظه مي توان به راه عبدالله بن ابي يا به راه صحابه خوشنامي چون طلحه و زبير و شريح و سعد ابي وقاص رفت. هيجان نفسانيت مي تواند هر لحظه چهره پرسابقه اي را در كام آتش خويش بكشاند و خاكستري از خاطرات بر جاي گذارد. اين كلام الهي رسول خدا(ص) است كه هر كس تعصب (باطل) بورزد يا اجازه دهد كه به او تعصب بورزند، گردن بند ايمان را از گردن خويش گشوده است. فراوان تعصبات باطلي كه بزرگان و خوشناماني را به نفاق و كفر و هلاك انداخت. و چه عداوت و لجاجت هايي كه رجالي را در همان مسير انتحار پيش راند. همين فتنه بزرگ 88 و نقش آفريني شماري از خواص در آن، براي شهادت دادن به حقانيت كلام پيامبر(ص) كافي است. چه زيرك مآباني كه به خاطر «تعصب باطل» يا «عداوت و لجاجت باطل» ملعبه شياطين روزگار شدند و چه انتقامي كه شياطين قسم خورده از انقلاب كشيدند. آيا باز هم كساني به خاطر شدت تعصب و لجاجت و تكبر و تفرعن، چنان رام مي شوند كه دشمنان از آنان سواري بگيرند و بدوشندشان؟! نام ها مي مانند، خوب يابد. اما مهم چگونه ماندن است. عمر سعد و شريح قاضي هم نامشان آوازه تاريخ شد چندان كه حبيب بن مظاهر و حرّ. اما اينها كجا و آنها كجا؟جمهوري اسلامي:بمباران‌هاي شكست خورده و سياست غير شفاف پاكستان«بمباران‌هاي شكست خورده و سياست غير شفاف پاكستان»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛در حمله هواپيماهاي بدون سرنشين آمريكا به مناطق شمالي پاكستان طي دو روز گذشته 54 نفر از ساكنان اين منطقه كشته و شمار بيشتري مجروح شدند و چندين خانه نيز ويران گرديد.اين حملات كه به بهانه مبارزه با تروريسم صورت مي‌گيرد طي ماه‌هاي اخير خشم و انزجار ساكنان اين مناطق را برانگيخته و تظاهرات گسترده ضد آمريكايي در اين مناطق و ساير نقاط پاكستان را به دنبال داشته است.آمريكا از سال گذشته تاكنون مناطق قبيله‌اي در شمال پاكستان، به ويژه استان وزيرستان شمالي را هدف حدود 200 حمله قرار داده است كه در نتيجه اين حملات بيش از دو هزار نفر كشته شده‌اند.حمله به مناطقي در خاك پاكستان نقض آشكار و عيني مقررات و قواعد بين‌المللي است. آمريكايي‌ها مدعي هستند كه اين حملات را با هماهنگي و موافقت دولت پاكستان صورت مي‌دهند كه اين ادعا، با توجه به اعتراض‌هاي مكرر مقامات پاكستاني به اين حملات، دروغي بيش نيست. آمريكايي‌ها درحالي به خود اجازه مي‌دهند در خاك يك كشور ديگر مكرراً عمليات نظامي انجام دهند كه هيچ قانون و مرجع بين‌المللي اين اجازه را به آنها نداده است. ادعاي مقامات واشنگتن مبني بر اينكه اين حملات را با هدف تأمين امنيت آمريكا و حفظ جان مردم خود صورت مي‌دهد توجيهي گستاخانه و بيشرمانه است و افكار عمومي جهان هرگز اين ادعا را نمي‌پذيرد. مردم منطقه اكنون اين سؤال را دارند كه چگونه آمريكائيها به بهانه حفظ جان مردم خود، با هزاران كيلومتر فاصله، تماميت ارضي يك كشور را نقض مي‌كنند و مردم آنرا به خاك و خون مي‌كشند و توقع دارند اين مردم براي دفاع از خود هيچ واكنشي نشان ندهند!واقعيت اين است كه ادعاي مبارزه با تروريسم و حفاظت از جان مردم آمريكا، بهانه‌اي بيش نيست و مقوله تروريسم، دستاويزي براي تعقيب اهداف استعماري آمريكا و حفظ حضور نظامي اين كشور در منطقه به شمار مي‌رود. متأسفانه سياست غيرشفاف و مصالحه كارانه دولتمردان اسلام آباد، شرايط را براي تحركات استعماري آمريكا و يكه تازي‌هاي اين كشور هموار كرده است. با اينكه دولت پاكستان مكرراً و در مقاطع مختلف به حملات آمريكا عليه خاك اين كشور معترض بوده ولي اين اعتراض‌ها هرگز به حد لازم جدي و قاطع نبوده است.در پاكستان، به خصوص در دو دهه اخير، هر دولتي كه بر سر كار آمده خود را به طور خفت باري به همكاري با آمريكا و هماهنگي با سياستهاي واشنگتن مقيد ساخته است.بخشي از اين سياست اسلام آباد با توجيه ايجاد توازن قدرت در برابر هند صورت گرفته است ولي اين بهانه هرگز نمي‌تواند توجيهي قابل پذيرش براي چشم پوشي از جنايات آمريكا عليه ملت پاكستان باشد.مردم پاكستان در اعتراضات اخير خود عليه جنايات آمريكا در خاك كشورشان، دولتمردان اين كشور را نيز به باد انتقاد و نكوهش گرفته و خواستار قطع همكاري به اصطلاح استراتژيك اين كشور با واشنگتن در موضوع مبارزه با تروريسم شدند.براساس تازه‌ترين نظرسنجي، اكثر مردم پاكستان از حملات آمريكا به خاك كشورشان منزجر و خشمگين و خواستار پاسخ دادن به اين حملات هستند.از طرف ديگر، مقامات پاكستاني خود را آماده كرده‌اند كه اعتراض‌ها و انتقادهاي داخلي را در ازاي دريافت كمك‌هاي مالي آمريكا تحمل كنند. آمريكا ماه گذشته 2 ميليارد دلار به اسلام آباد پرداخت كرد كه اين مبلغ را هيلاري كلينتون وزير خارجه آمريكا در جريان مذاكرات اخيرش، به مقامات اسلام آباد تحويل داد. آمريكا در مقابل اين كمك، خواستار مشاركت فعال دولت پاكستان در قلع و قمع طالبان و القاعده شد كه واشنگتن مدعي است در مناطق شمالي پاكستان پايگاه دارند. به عبارت ديگر، آمريكايي‌ها گستاخانه از دولت پاكستان خواسته‌اند در مقابل امتيازات مادي و سياسي، از كنار كشتار مردم خود توسط آمريكا عبور كند، موضوعي كه متأسفانه نه تنها با پاسخ رد مقامات اسلام آباد مواجه نشد بلكه دولت پاكستان در تلاش براي رد اين اتهام، خود را شريكي فعال در مبارزه با به اصطلاح تروريسم قلمداد مي‌كند! پس از انفجارهاي مشكوك برج‌هاي دوقلوي نيويورك در 20 شهريور 80، آمريكا پاكستان را به عنوان متحد استراتژيك خود در نظر گرفت و با پرويز مشرف، رئيس‌جمهور وقت پاكستان در تحقق اين هدف به توافق رسيد. اكنون پس از گذشت 9 سال از انفجارهاي نيويورك، كاملاً مسجل شده است كه اين حادثه، نقشه‌اي بود تا آمريكائيها به بهانه آن، به روياهاي توسعه طلبانه خود جامه‌عمل بپوشانند. با اينحال مخالفت‌هاي گسترده در افغانستان و پاكستان عليه برنامه‌هاي آمريكا، نقشه آمريكا را با شكست مواجه كرده و اين كشور را در باتلاق فرو برده است. حملات پي در پي و وحشيانه آمريكا به خاك پاكستان، به دليل خشم مقامات كاخ سفيد از تفكرات گسترده ضد آمريكايي در اين مناطق مي‌باشد كه آمريكا آنرا منش‍أ شكست برنامه‌هاي خود در منطقه مي‌داند.باراك اوباما در سفر اخيرش به افغانستان تاكيد كرد ارتش آمريكا حملات به مناطقي از پاكستان را تا شكست القاعده ادامه خواهد داد. با اينحال، به اذعان منابع نظامي غرب اين حملات نه تنها القاعده را از بين نبرده بلكه با كشتار غيرنظاميان، تنفر از آمريكا در اين مناطق به شدت افزايش يافته است.رسالت:گفتمان سازي در عرصه فرهنگ«گفتمان سازي در عرصه فرهنگ»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم صالح اسکندري است كه در آن مي‌خوانيد؛1- دولت هاي مختلف در مقاطع گوناگون پس از انقلاب به اولويت بندي مقوله فرهنگ در سياست گذاري هاي خرد و کلان خود پرداخته اند. دولت دهم نيز به فراخور تاکيد رهبر معظم انقلاب نسبت به "مظلوميت فرهنگ" در دولت گذشته يکي از اولويت هاي اصلي دوره جديد را موضوع فرهنگ قرار داده است و اهتمام ويژه اي چه به لحاظ مادي و چه معنوي به مسائل فرهنگي دارد.‏اما از آنجا که يک کانون استقرار و نقشه راه در پردازش مسائل فرهنگي وجود ندارد هر دولتي که پا در اين عرصه مي گذارد بلافاصله با آسيب هاي پراتيک و روشي و يا بعضا ضعفهاي تئوريک و مبنايي روبرو مي گردد که انتقادات فراواني را در سطح جامعه بر مي انگيزد. اين تجربه در دو دولت اصلاحات و عدالت به وضوح تجربه شده هر چند مقام معظم رهبري وظيفه دولت ها در عرصه فرهنگ را بيشتر به بسترسازي براي تعالي فرهنگي معطوف نموده اند نه تصدي گري.‏به زعم بيشتر آگاهان فرهنگي فقدان يک نقشه راه در سياست گذاري فرهنگي و اولويت بندي مسئله فرهنگ در برنامه ريزي ها علت العلل اين دست آسيب ها و نواقص تلقي مي شود. مقام معظم رهبري نزديک هشت سال است که با درک صحيحي از اين کمبود شوراي عالي انقلاب فرهنگي را مامور کرده اند تا نقشه جامع مهندسي فرهنگي در کشور را تدوين نمايند که البته اين مطالبه هنوز محقق نشده و بخشي از انتظارات رهبر فرزانه انقلاب بر زمين مانده است.‏‏2- يکي از الزامات پسيني مهندسي فرهنگي در کشور "گفتمان سازي در عرصه فرهنگ" است. گفتمان اگر چه مانند فرهنگ مفهومي مبهم و سيال است که نمي توان آن را در خط کش و گونياي مهندسي اندازه زد اما قادر است که مانند قيچي باغباني در هرس گلهاي باغ فرهنگ و کمک به باروري و شکوفايي آن موثر باشد.‏دولت به معناي ‏‎(state) ‎‏ باغبان دلسوز باغ فرهنگ است که به موقع اين باغ را آب مي دهد، هرس مي کند، سمپاشي مي کند، به هنگام ميوه چيني مي کند و... . يکي از ابزارهاي نرمي که در دست اين باغبان مي تواند قرار بگيرد مسئله گفتمان و گفتمان سازي در عرصه فرهنگ است. گفتمان سازي از آنجا که  از نظر فلسفه ذهن فرآيندي كاملاً منطبق با نوع درك انسان از‏‎ ‎جهان است لذا قدرت تحول و اقناعي فوق العاده و در عين حال طبيعي دارد‎.‎‏ از طرفي گفتمان، جريان و بستري است که داراي زمينه‌هاي اجتماعي است و بر يک عقبه اجتماعي استوار است. سياست گذاري فرهنگي در قالب يک گفتمان مي تواند منجر به مدل سازي هاي جديد و بعضا قالب شکني در موضوعات متصلب گردد.گفتمان ذيل مفهوم وسيع فرهنگ شبکه اي از ايستارها، کردارها، گفتارها و گزاره ها مي سازد که اگر چه روح ارزشهاي فرهنگ بر آن حاکم است اما توليد و اتصال مستمر اين شبکه هاي گفتماني در مجموع موتور محرک يک فرهنگ در رودخانه ثبات ارزشها و ايستارها مي گردد.‏‏3- از آنجا که بخش عمده اي از مهندسي فرهنگي مبتني بر بسترهاي اجتماعي در شبکه اي از گفتمان هاي به هم پيوسته صورت مي پذيرد به نظر مي رسد ترکيب اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي بيش از آنکه دولتي باشد بهتر است مدني بوده و از دل نهادهاي اجتماعي بجوشد. روسا و اساتيد مبرز حوزه هاي علميه، اساتيد دانشگاه، متوليان نهادهاي فرهنگي خصوصي و خيريه، و اساسا ستارگان فرهنگي در جامعه مدني به عنوان حدفاصل دولت و توده ها بهترين کساني هستند که مي توانند با اشراف بر زيرساختهاي فرهنگي و اجتماعي و درک منويات متعالي حکومت ديني در رشد و هدايت مردم زمينه شکوفايي باغ فرهنگ را فراهم کنند. و الا با  اکتفا به حضور شخصيت هاي برجسته از سه قوه و کساني که مسئوليت هاي کلان فرهنگي در کشور دارند و حضور در شوراي عالي انقلاب فرهنگي مشغله پانزدهم يا بيستم آنهاست اميدي به گرم شدن اين تنور نيست. جامعه مدني قادر است گفتمان هاي فرهنگي توليد کند که با اين گفتمان بتوان رفتار فرهنگي دولت ها را مديريت کرد. آنچه که امروز تحت عنوان ميراث عاشورا و آداب و ادب عزاداري محرم به مثابه يک گفتمان در دل دالان ها و شبکه هاي مختلف اجتماعي عينيت دارد بر دوش همين زيرساخت هاي اجتماعي روييده است. اين گفتمان آن‌قدر قدرتمند و پوياست که مي تواند به خودي خود يک فرهنگ و حتي يک دين را حفظ کند. به تعبير امام خميني (ره) "محرم وصفر است كه اسلام را زنده نگه داشته است."‏مردم سالاري:غيبت متکي در مراسم توديع و چند نکته«غيبت متکي در مراسم توديع و چند نکته»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي مردم سالاري به قلم حميدرضا شکوهي است كه در آن مي‌خوانيد؛ديروز مراسم توديع منوچهر متکي از وزارت امور خارجه  و معارفه علي اکبر صالحي به عنوان سرپرست اين وزارتخانه، بدون حضور متکي و همچنين احمدي نژاد برگزار شد. البته  کسي از غيبت متکي در اين مراسم شگفت زده نشد و شايد حضور او در اين  مراسم تعجب  برانگيزتر بود. چرا که شيوه برکناري متکي، همه را شگفت زده کرد. همه هم مي دانند که اظهارات رحيمي معاون اول رئيس جمهور  در مورد اطلا ع  متکي از برکناري خويش قبل از سفر يا برگزاري مراسمي ديگر براي توديع متکي با حضور  احمدي نژاد به يک تعارف شبيه است  چرا که برکناري با آن شيوه، خود مي تواند معياري براي تقدير باشد! بازخواني اين ماجرا، اگرچه تکرار مکررات است اما منظور  از گفتار ابتدايي را روشن تر مي کند. منوچهر متکي به عنوان رئيس دستگاه ديپلماسي کشور، پيام رئيس جمهور احمدي نژاد را به سنگال برده تا سو»تفاهم حاصل از ادعاي ارسال تسليحات نظامي از سوي ايران به نيجريه و از آنجا به سنگال  و گامبيا را رفع کند.اما در ميانه همان سفر، ناگهان خبر برکناري او در رسانه ها منتشر مي شود. اين بار بر خلا ف  دفعات گذشته  که خبرهاي برکناري متکي صرفا شايعه بود، خبر با حکم رسمي رئيس جمهور همراه بود و اين يعني برکناري متکي توسط احمدي نژاد آن هم در ميانه سفري که هدف از آن اعطاي پيام احمدي نژاد به رئيس کشوري ديگر بود. اين بدترين  نوع برخورد با يک وزير دولتي است که قصد دارد ديپلماسي جديدي را ارائه دهد. اما ضرر اين برخورد، تنها دامن گير منوچهر متکي نمي شود، چرا که ماموريت متکي در اين سفر بسيار  حايز اهميت بود.شائبه هاي مختلفي که در پي کشف محموله سلا ح در نيجريه رخ داد  و تبعات  آن به گامبيا و سنگال هم رسيد، مي توانست با سفر متکي رفع شود اما وقتي آنها ديدند که متکي در ميانه سفر برکنار شده، نه تنها شائبه ها رفع نشد بلکه شائبه هاي جديدي ايجاد شد که حاصل آن، فراخوانده شدن سفير سنگال از تهران و البته  کمک کردن به شائبه هاي قبلي  و ايجاد شايعات جديد بود. اما اي کاش برکناري ناگهاني  متکي، آن هم در حين ماموريت، به شخص متکي يا همان سفر يا همان کشور خاص محدود مي شد. از اين پس نه تنها ديپلماتهاي ايراني در ماموريت هاي خارجي خود  با اطمينان خاطر کامل حضور نخواهند يافت بلکه مهم تر از آن اين که طرف هاي مقابل مذاکره با مقامات  ايراني در هر کشوري، با ديده ترديد به ديپلمات هاي ايراني  و تاثيرگذاري آنها مي نگرند که آثار نامطلوب آن، گريبانگير کشور خواهد شد.اقدام به برکناري وزير امورخارجه در حين ماموريت، موجب شده تا منتقدان دستگاه ديپلماسي و حتي منتقداني از جمع اصولگرايان که سياست هاي متکي را در عرصه ديپلماتيک نمي پسنديدند و به انتقاد از او مي پرداختند، اين بار با شيوه برکناري او  به مخالفت بپردازند و اين يعني پتانسيل دولت در تبديل موافق به  مخالف، که اي کاش آثار سو»زيادي نداشته باشد.قدس:قدرت بازدارندگي و برتري اطلاعاتي «حزب ا...»«قدرت بازدارندگي و برتري اطلاعاتي حزب ا...»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌‌ي قدس به قلم غلامرضا قلندريان است كه در آن مي‌خوانيد؛نيروهاي ارتش لبنان موفق شده اند دو سامانه جاسوسي اسرائيلي را که در سواحل شهر «صيدا» کار گذاشته شده بود، کشف کنند.موارد کشف شده در ارتفاعات صنين شامل دو صخره بوده که در زير يکي از آنها دوربيني کار گذاشته شده بود که مي توانست تا مسافت 20 کيلومتر را تصويربرداري کند و هدف مورد نظر در اين مسافت را تا حد يک متر نزديک بياورد. صخره دوم نيز شامل باتريهايي بوده که انرژي مورد نظر براي اين دوربين را براي ساليان متمادي و بدون دخالت عناصر فيزيکي تأمين مي کرده است. اين دستاورد مقاومت ثابت کرد بار ديگر رژيم صهيونيستي در «جنگ مغزها» از حزب ا... شکست خورده است.اقدام مذکور بيانگر توان اطلاعاتي حزب ا... است که توانسته است با وجود تلاش دولتهاي غربي و کشورهاي همسو با آنها در منطقه در جهت تضعيف جريان مقاومت، بار ديگر توانمندي اش را به رخ جهانيان بکشد و بر توان اطلاعاتي دشمن صهيونيستي غلبه نمايد. مقاومت لبنان که بعد ديني آن به عنوان نقطه اي اساسي براي تمايز آن از ساير مبارزات به شمار مي آيد، موفق شده است تا اين بعد را با جنبه هاي ملي در هم آميزد. بدين علت، جنگ بر ضد نيروهاي اشغالگر به عنوان يک وظيفه ديني و ملي براي آزاد سازي سرزمين و نيل به حاکميت به حساب مي آيد.اين موفقيت مقاومت اثبات کرد حاميان رژيم صهيونيستي با تحريم و ايجاد محدوديت براي مقاومت نمي توانند بر قدرت مانور اين جريان در مقابله با دشمن تأثير بگذارند و جريان مذکور نه تنها تضعيف نشده است، بلکه هر روز با کسب موفقيتهاي جديد، دشمنانش را بيشتر متحير مي سازد. تل آيو بايد در مقابل اين دستاورد حزب ا... به برتري مقاومت اعتراف نمايد؛ اگرچه در گذشته و پس از شکست اين رژيم در جنگ 2006 بارها اعترافهاي مقامهاي تل آويو در خصوص برتري جريان مقاومت رسانه اي گرديد. اين سخنان را «گال هيرش» فرمانده گردان نخبه «الجليل» گروه گشتي هاي نوار مرزي با لبنان مي گويد که در تاريخ 25 جولاي 2006 اعتراف کرد گروهان وي اتاقي پر از ابزار و تجهيزات پيشرفته اطلاعاتي را در نبرد بنت جبيل يافته اند و شامل دستگاه هاي شنود و رايانه ها و دستگاه هاي ارتباطات نوين و ابتکارهاي نظامي بسيار مفصل و نيز نقشه هايي از هدفهاي راهبردي در اسرائيل و حتي فهرست نامها و شماره تلفنهايي در اسرائيل بود. البته در آن زمان هيرش براي آنکه ايران را متهم کند، تأکيد کرد که اين دستگاه ها ساخت ايران بوده است.برتري اطلاعاتي حزب ا...، در ماجراي اسناد ترور رفيق حريري به نمايش گذاشته شد. به گونه اي که سيد «حسن نصرا...» دبيرکل حزب ا... لبنان براي ارائه برخي شواهد در زمينه ترورنخست وزيري لبنان مجبور شد تا با ارائه بخشي از توان اطلاعاتي حزب ا...، تعدادي از اسناد و تصاوير به دست آمده از اين هواپيماها را به معرض نمايش بگذارد، هرچند مقامهاي صهيونيست پس از سخنراني سيدحسن نصرا... نيز اين موضوع را رد کرده و گفته بودند تصاوير هواپيماهاي آنها به دست عناصر حزب ا... نيفتاده است.مورد ديگر برتري حزب ا... را مي توان در توانايي اطلاعاتي اش در زمينه رصد و پيگيري و انهدام خطرناکترين شبکه هاي جاسوسي لبنان که براي موساد کار مي کردند، به شمار آورد. در جنگ 33 روزه اين جاسوسان مي توانستند خدمات بسيار ارزشمندي را به تل آويو ارائه کنند، لذا ارزش حفظ آنها براي اسرائيل جايگاه ممتازي داشت؛ اما لو رفتن آنها ناتواني سيستم اطلاعاتي صهيونيستها را در مقابل توان اطلاعاتي نيروهاي مقاومت نشان داد. دراين زمينه، منابع امنيتي اسرائيل بصراحت اعتراف کردند تشکيلات اطلاعاتي ويژه حزب ا... توانست خطرناکترين شبکه هاي جاسوسي وابسته به موساد را که در بيروت و جنوب لبنان فعاليت داشت شناسايي و منهدم کند. اين منابع گفتند: مزدوران موساد که در بيروت دستگير شدند، جزو حرفه اي ترين جاسوسان در منطقه خاورميانه بودند که آموزشهاي فراواني را براي استفاده از دستگاه هاي الکترونيکي پيشرفته پشت سر گذاشته بودند.مقاومت براي تأثيرگذاري بر افکار عمومي و نظامي دشمن از تمام شيوه هاي رواني و معنوي بهره برد و توانست در چارچوب اطلاع رساني جنگي، تعدادي از نيروهاي خود را براي تصويربرداري عملياتها عليه نيروهاي اشغالگر و مزدورانشان آموزش دهد. در اين تصاوير، صحنه هاي زنده يورش به پايگاه ها و برافراشتن پرچم بر فراز استحکامات و سنگرها، ثبت و ضبط مي شد. به عنوان مثال، پس از عمليات ورود به پايگاه بئرکلاب در روز 1998/2/27 «ايريز گورشتاين» فرمانده واحد ارتباطات ارتش اشغالگر ادعا کرد نيروهاي مقاومت وارد پايگاه نشده اند، اما مقاومت اسلامي با پخش فيلم ورود رزمندگان به پايگاه و برافراشتن پرچم حزب ا... بر فراز آن، دروغ آميز بودن اين سخنان را ثابت کرد.حزب ا... در مواجهه با دشمن اکنون به اين واقعيت دست يافته است که براي رويارويي با دشمن قسم خورده خويش ناگزير از مجهز شدن به ابزارهاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي است تا ضمن خنثي سازي فعاليتهاي دشمن، بتوانند عليه آنها نيز از دستاوردهاي نوين ارتباطي بهره گيرند. به همين منظور، مقاومت براي پخش اخبار عملياتها و پيامهاي خود به مردم جهان، اينترنت، شبکه تلويزيوني المنار، و راديو نور را مورد استفاده قرار داد. اين اولين بار در تاريخ مقاومت ضد اشغال در لبنان بود که از تکنيکهاي نوين تصويربرداري و اطلاع رساني استفاده مي شد.بنابراين، با عنايت به تهديدهاي تل آويو عليه لبنان و رسانه اي شدن برخي تصميمهاي آنها مبني بر حملات نظامي آينده به بيروت، جريان مقاومت را بر آن داشته تا با تعيين اولويتها و فناوريهاي آينده، در درگيريهاي جنگي به تقويت بنيه اطلاعاتي خويش اقدام نمايد. به علاوه، حزب ا... تلاش کرده است از درون نيز نقاط ضعف احتمالي خود را در زمينه داخلي ترميم کند و اين چيزي است که نگراني اسرائيل را دوچندان کرده است و باعث شده اين رژيم از ترس و وحشت شليک موشکهاي آينده حزب ا...، هميشه در کابوس به سر ببرد. همه اين مباحث به اين موضوع منجر شده است که اسرائيل گمان کند تبديل حزب ا... به يک قدرت اطلاعاتي و عملياتي با قدرت بازدارندگي و موفقيت درآينده، حتمي است. سياست روز:دوركاري و چند پرسش«دوركاري و چند پرسش»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي سياست روز به قلم مجيد جعفري است كه در آن مي‌خوانيد؛يكي از آثار دوركاري اين است كه بسياري از رفت‌و آمدها ، اياب و ذهاب و فشارهاي روحي بر كارمند براي حضور به موقع در محل كارش كاهش مي‌يابد.اين جملات در حالي بر زبان معاون رئيس جمهور جاري شد كه موضوع امنيت رواني كاركنان پس از اجراي ناقص اين طرح به خبر اول بيشتر رسانه‌ها تبديل شده است .مسئول سابق دفتر رئيس جمهور –هم اكنون- در كسوت وزير كار و امور اجتماعي با اجراي طرح ضربتي دوركاري در وزارتخانه‌اش، پيشاپيش دستگاه‌هاي ديگر حركت مي‌كند و طبق آماري كه از سوي ايشان به دست رسانه‌ها رسيده تاكنون 70 درصد از كاركنان را راهي خانه‌هايشان كرده و در آينده نزديك قرار است ساختمان يازده طبقه خيابان آزادي را تنها با 15 درصد از نيروهاي ديروز و امروز اداره كند.آنگونه كه از منابع معتبر شنيده مي‌شود آيين نامه دوركاري بايد بدون هيچگونه چون و چرا در دستگاه‌هاي اجرايي ديگر نيز عملياتي شود و در اين راستا مديران و كاركنان حق اظهار نظر ندارند. پيش از آنكه رسانه‌ها هم به صف اين «ديگران» بپيوندند چند سوال عمده را طرح مي‌كنيم شايد صاحب گوش شنوايي پيدا شود و غبار ابهام از اين طرح پاك كند.1-با توجه به تاكيد مكرر مسئولان مبني بر دوركاري پنجاه درصدي كاركنان دستگاه‌ها چگونه يك وزير به‌صورت علني اعلام مي‌كند كه عنقريب 85 درصد از كاركنان وزارتخانه‌اش را به دوركاري خواهد فرستاد؟2-به موازات اجراي اين طرح ، موضوعاتي در برخي رسانه‌ها مبني بر كاهش نرخ طلاق در صورت اجراي آيين نامه دوركاري و نظاير آن ، با طرح موضوعاتي مبني بر كاهش نرخ طلاق در صورت اجراي آيين نامه دوركاري و نظاير آن منتشر شد حال اين سوال پيش مي‌آيد كه چگونه و با چه متر و معياري اين اثرات بررسي شده واگر – به فرض مثال- كسي در قامت يك كارشناس ادعا «دوركاري» كانون خانواده‌ها را متلاشي خواهد كرد، مسئولان عزيز چه پاسخي خواهند داشت؟3-آنچه انكار ناپذير است شرايط روحي-رواني كارمنداني است كه خارج از اراده خود به خانه‌نشيني تن داده‌اند. كارشناسان و مجريان طرح براي اين آسيب‌هاي روحي چه تدابيري انديشيده‌اند و اصولا چگونه مي‌تواند حواشي ناامني شغلي و خطر بازخريد و يا حتي اخراج را كاهش داد؟4-مسئولان به شكلي روشن و شفاف اعلام كنند كه آيا اين طرح در راستاي تحقق دولت الكترونيك و افزايش بهره‌وري است يا در ادامه طرح خروج كاركنان دولت از پايتخت دنبال مي‌شود؟5-نيروهاي قرارداد انجام كار معين كه با توجه به نياز خاص دستگاه‌ها ، جذب و به خدمت مشغول مي‌شوند با چه رويكردي به دوركاري مي‌روند؟6-خانه نشين شدن درصد بالايي از بانوان شاغل اين روزها به خوراك خبري رسانه‌هاي معاند تبديل شده است. براي پرهيز از شائبه‌هاي اينچنيني چه تدابيري انديشيده شده است؟7-درصورت تحقق دوركاري به ميزان 85 درصد در وزارت كار و به تبع آن در دستگاه‌هاي ديگر، ساختار اداري كشور به كلي تغيير مي‌يابد. آيا در كشور زير ساخت كافي براي اين انقلاب اداري فراهم شده است؟ تهران امروز:يك انتخاب و سه ايراد«يك انتخاب و سه ايراد»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي تهران امروز به قلم محمدحسين مقيمي است كه در آن مي‌خوانيد؛طرح دولتي كردن انتخاب شهردارها با ايرادات و اشكالات اساسي مواجه است. آنچه بايد در اين اقدام مدنظر داشت، اين است كه آيا سپردن انتخاب شهردارها به دولت به نفع مردم است؟ و آيا چنين اقدامي به سود نظام است يا نه؟ و ديگر آنكه اين اقدام با قانون اساسي و اصل 44 مطابقت دارد يا خير؟پيش‌ از اين، يعني قبل از تشكيل شوراها، شهردارها توسط انجمن شهر انتخاب مي‌شدند و بعد از تشكيل شوراها مسئوليت انتخاب شهردار به عهده شوراها گذاشته شد. اولين مسئله‌اي كه بايد در نظر گرفته شود، اين است كه اعضاي فعال در شوراها توسط مردم انتخاب مي‌شوند، بنابراين آنها اقداماتي را انجام مي‌دهند كه خواسته مردم است. لذا اگر انتخاب شهردارها به دولت واگذار شود يا به تعبيري شهرداري‌ها دولتي شوند، به اين معنا است كه مردم و نظر آنها ناديده گرفته شده‌ است. نتيجه‌ چنين روندي آن است كه حق هرگونه راي و نظر درباره شهردارها از مردم گرفته شده و از حق قانوني خود محروم مي‌شوند. پس شهردارها يا بايد با راي مستقيم مردم انتخاب شوند و يا اينكه انتخاب شهردارها مثل هميشه توسط شوراها صورت گيرد. اگر انتخاب شهردارها به دولت واگذار شود ممكن است شهردارها از نظرات دولت و خواسته‌هاي دولت تبعيت كنند كه اين باز هم ناديده گرفته شدن حق مردم است. نبايد فراموش كرد كه اصل نظام جمهوري اسلامي مردم هستند و اگر مردم در تصميم‌گيري‌ها دخيل نباشند، بدين معناست كه اصل نظام ناديده گرفته شده است. لذا اگر اختيارات مردم را افزايش نمي‌دهيم نبايد در جهت محدود كردن اختيارات آنها نيز گام برداريم.نكته بعدي اينكه چنين اقدامي اصلا به نفع نظام نيست، چراكه هميشه مردم سالاري ديني مد نظر نظام بوده و چنين اقدامي با مردم سالاري ديني در تضاد است. مسئله آخر هم آنكه دولتي شدن شهردارها با اصل 44 قانون اساسي در تضاد است و انجام اقدامي كه به‌طور روشن و واضح برخلاف اصل 44 قانون اساسي باشد، به صلاح كشور نيست. بهتر است به جاي زير پا گذاشتن قانون، قانون را ترويج دهيم و در پي قانونمند كردن، احترام به قانون و عمل به آن باشيم. در اين ميان اين مسئله نيزحائز اهميت است كه اگر انتخاب شهردار توسط دولت از طريق مجلس تصويب شود شوراها و فعاليت آنها محدود مي‌شود و به نوعي چنين اقدامي در جهت تضعيف شوراهاست. با اين اوصاف و با توجه به آنچه گفته شد، انتخاب شهردار توسط دولت، نوعي عقبگرد است و اين عقبگرد در حالي اتفاق مي‌افتد كه جهانيان به پيشرفت فكر مي‌كنند. نمايندگان مجلس و مسئولان نظام در هر جايگاه و مقامي بايد در نظر داشته باشند كه عمل به قانون از ضروريات است و زير پا گذاشتن قانون و عمل نكردن به آن مساوي با هرج و مرج در جامعه است.ابتكار: روز موعود فرا رسيد «روز موعود فرا رسيد»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي ابتكار به قلم سعيده پورحسين است كه در آن مي‌خوانيد؛رييس جمهورديشب بعد از اخبار سراسري شبكه يك سيماي جمهوري اسلامي ايران، بار ديگر از رسانه ملي با مردم سراسر كشور به طور زنده سخن گفت و بخشي از انتظارات خود را با مردم در ميان گذاشت.سخنان ديشب رئيس جمهور حول يک محور مهم بيان شد"طرح هدفمندي يارانه ها". موضوعي که چندسالي است افکار عمومي و محافل خصوصي کشور را درگير خود ساخته و مدت هاست که شمارش معکوس اجراي آن شروع شده و نگا ه‌ها به سوي شخص رئيس جمهور براي اعلان نهايي آن دوخته شده بود.بدون ترديد در طي سال‌هاي اخير هيچ گاه موضوعي اين قدر در معرض قضاوت ها،گمانه زني ها، نگراني‌ها و تحليل‌هاي اقتصادي مردم ايران قرار نگرفته است.جدا از مطالب بيان شده در اين گفتگوي تلويزيوني - که بدون ترديد مخاطبان فراواني به صورت خانوادگي آن را رصد مي‌کردند- آن چه در اين باره مي‌توان محل توجه و دقت قرار گيرد لزوم توجه به افکار عمومي و گفتگو با مردمي است که سرنوشت شان با اين موضوع گره خورده است.بدون ترديد مردم ايران هرگاه طرف توجه واعتماد سياست مداران قرار بگيرند مي‌توانند نيروي عظيمي براي حمايت و پشتيباني باشند. همان آزموني که در سال‌هاي انقلاب و هشت سال دفاع مقدس به خوبي جواب داده است.اکنون که کشور در مرحله"جراحي بزرگ" قرارگرفته است و تن نحيف اقتصاد کشور به چاقوي جراحي سپرده شد تا بلکه سالم تر و پوياتر از گذشته برخيزد ،گفتگو با مردمي که لبه تيز اين چاقوي درمان بخش متوجه آنان خواهد بود ، بهترين تصميم است.اغلب رسانه‌ها و تحليل گران معتقدند كه دولت با ظرافت خاصي در حال آغاز جراحي بزرگ اقتصاد كشور است و از آنجا كه رييس جمهور اعتقاد راسخي به ارتباط با مردم و پيشبرد امور كشور با مشاركت همه جانبه آنان دارد، اين گفتگوي تلويزيوني حلقه ديگري از تماس‌هاي نزديك رييس قوه مجريه با افكار عمومي است.محمود احمدي نژاد در سال‌هاي اخير نشان داده که به خوبي توانسته است بيشترين استفاده را از رسانه‌ها ببرد. اينک نيز مي‌تواند در ادامه گفتگوي تلويزيوني ديشب و البته گفتگوهاي رسانه اي گذشته وي با مردم از ين ابزار قدرتمند بهره ببرد.او گرچه در ماه‌هاي گذشته از سوي برخي از نمايندگان مجلس و بعضي ديگر از اقتصاددانان به اين امر متهم شده است که تنها خود وي از چند و چون اجراي اين طرح بزرگ باخبر است و ديگران را در جريان قرار نمي‌دهد اما بدون ترديد ادامه سياست گفتگو با مردم نيز مي‌تواند وي را از اين اتهامات تبرئه کند.امروزه واژه و مفهوم"شفافيت" بيشترين نزديکي را با حوزه‌هاي مالي و اقتصادي برقرار کرده است و گويي اين مفهوم است که به مسائل مالي مشروعيت و مقبوليت بيشتري مي‌دهد . بدين سبب است که انتظار مي‌رود در اجراي اين طرح بزرگ اقتصادي کشور که با حساب دخل و خرج و کيسه مردم سرو کار دارد اين مفهوم شفافيت به يک اصل کليدي و بنيادي بدل شود تا بتواند اعتماد مردم را به سمت دست اندرکاران و مجريان آن سرازير کند.پس از آن است که متوليان امور در فضايي سرشاراز اعتماد و اطمينان- که لازمه اجراي پروژه‌هايي از اين قبيل است- مي‌توانند به کار بپردازند و روي تکيه گاه بزرگ و مطمئني با عنوان"مردم" حساب کنند.مردمي که کم کم بايد از حالت يک ناظر ساده ،خارج شده و خود به انبوه مجريان اين طرح بزرگ اقتصادي تبديل شوند.خوشبختانه دولت در پرداخت يارانه دو ماهه اول را خوب برداشت و در نگاه مردم خوش حساب معرفي شده است، ادامه اين روش از سوي دولت و انجام وعده‌هاي اعلام شده ، ضامن همراهي مردم خواهد بود.آفرينش:دستمزد كارگران و هدفمندكردن يارانه‌ها«دستمزد كارگران و هدفمندكردن يارانه‌ها»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آفرينش به قلم مهدي اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛دستمزد كارگران همواره يكي از موضوعات چالش‌‌برانگيز در روزهاي پاياني سال است، اما امسال با توجه به اينكه هدفمند شدن يارانه‌ها در دستور كار دولت قرار گرفته موضوع دستمزد كارگران بسيار با اهميت‌تر جلوه مي‌نمايد. هرساله در كميته تعيين دستمزد؛ نمايندگان كارگري و كارفرمايي براي تعيين حداقل دستمزد كارگران به مدت سه ‌ماه به بحث و مجادله مي‌پردازند، اما برآيند اين جلسات دستمزدي است كه كفاف زندگي 8 ميليون نفري كارگري را نمي‌دهد!حال اين سوال مطرح است كه با توجه به اجراي هدفمند كردن يارانه‌ها در سال جاري كه بر سبد هزينه‌ خانوار ايراني تاثيرگذار است آيا تورم ناشي از اجراي هدفمندي يارانه‌ها در تعيين حداقل دستمزد كارگران لحاظ خواهد شد؟! براساس ماده 41 قانون قبلي كار، دستمزد كارگران در جلسات سه جانبه دولت،‌ كارگر و كارفرما براساس موارد ذيل تعيين مي‌شد.1- حداقل مزد كارگران با توجه به درصد تورمي كه از طرف بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران اعلام مي‌شود افزايش مي‌يابد.2- حداقل مزد بدون آنكه مشخصات جسمي و روحي كارگران و ويژگي‌هاي كار محول شده را مورد توجه قرار دهند بايد به اندازه‌اي باشد كه زندگي يك خانواده كه تعداد متوسط آن توسط مراجع رسمي اعلام مي‌شود را تامين كند.اما با اصلاح قانون كار، ماده 41 نيز بدين شكل تغيير كرد: درصد تورم اعلام شده از سوي بانك مركزي، تأمين معيشت يك خانواده به تعداد متوسط، شرايط اقتصادي كشور و بخش‌هاي مختلف اقتصادي ‌‌‌بهره‌وري. همچنين در ماده 41 آمده است: شوراي عالي كار مي‌تواند با در نظر گرفتن موارد مذكور و شرايط اجتماعي - اقتصادي مناطق يا فعاليت‌هاي مختلف، ميزان حداقل مزد كارگران را متناسب با آنها تعيين نمايد.حال با توجه به اين كه در قانون جديد و قبلي كار مبناي محاسبه دستمزد كارگران نرخ تورم اعلام شده توسط بانك مركزي است آيا منطقي به نظر مي‌رسد كه دستمزد سال 90 كارگران كه متاثر از هدفمندي يارانه‌هاست با نرخ تورم سال جاري تعيين شود! هرچند كارشناسان نسبت به نرخ تورم اعلام شده توسط بانك مركزي انتقاد دارند و آن را مطابق با واقعيت نمي‌دانند اما اگر قرار است كه برمبناي نرخ تورم بانك مركزي به كارگران مزد پرداخت شود بر مبناي تورم سال آينده باشد.در اين ميان با توجه به اين كه در ماده 41 قانون كار شرايط اقتصادي كشور و شرايط اقتصادي و اجتماعي مناطق يا فعاليت‌هاي مختلف براي تامين معيشت كارگران ملاك قرار گرفته است و از طرفي روح قانون هدفمندي يارانه‌ها، ارتقاي رفاه جامعه است و هدف از اجراي آن كارگران و اقشار كم‌درآمد و حداقل بگير‌ها هستند بنابراين شوراي عالي كار بايد براي تعيين دستمزد كارگران به شكلي عمل نمايد كه قدرت خريد خانوار كارگري افزايش يابد.آرمان:رفتار شايست




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 659]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن