تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 4 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):تا زمانى كه مردم، امر به معروف و نهى از منكر نمايند و در كارهاى نيك و تقوا به ي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797582794




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

جایگاه علم نسب شناسی در طبقه‌بندی علوم


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
جایگاه علم نسب شناسی در طبقه‌بندی علوم
هر علمی برای مطرح شدن به‌عنوان علمی مستقل، می‌بایست دارای اصطلاحات خاص خود باشد. علم انساب نیز از این امر مستثنا نبوده و از این ویژگی برخوردار است.

خبرگزاری فارس: جایگاه علم نسب شناسی در طبقه‌بندی علوم



بخش دوم و پایانی روش‌های انساب‌نگاری نسابه‌ها برای این دانش دو نوع کتاب مُشجّر (بحر الانساب) و مبسوط نوشته‌اند. 1. مشجر روش مشجر نام خود را از آنجا گرفته است که در این روش همه شخصیت‌های یک سلسله در شاخه‌های اصلی و فرعی، به‌صورت درخت نمایش داده می‌شوند. این روش گویی درختی است که روی پایه‌های استوار، و شاخ و برگش چون شاخ و برگ درخت، و تنه، میوه، ریشه و ساقه‌اش نیز مانند تنه، ریشه و ساقه درخت است. از مشجر نویسان مشهور، ابن‌عبدالسمیع خطیب مؤلف الحاوی و ابن‌طَقطَقی (709 ق) صاحب الاصیلی فی انساب الطالبیین را می‌توان نام برد. ابن‌طَقطَقی روش مشجر را نسبت به روش مبسوط بهتر دانسته است. (1) در مورد نخستین کسی که با این روش به تدوین انساب پرداخته، اختلاف است. آیت‌الله مرعشی نجفی بر این عقیده بود که اولین مشجر به‌نام الغصون فی آل‌یاسین توسط مؤسس منصب نقابت و اولین نقیب، یعنی سید حسین بن احمد محدث از نوادگان زید شهید نگاشته شد؛ (2) اما برخی معتقدند که شافعی این روش را ابداع کرده است. (3) تاج‌الدین حسینی (قرن هفتم) نقیب حلب در کتاب غایة الاختصار و همچنین ابن‌طَقطَقی در الاصیلی از شخصی به‌نام جمال‌الدین علی بن محمد دستجردانی ابوالحسن وزیر نقل می‌کنند که وی در کتابخانه شهر ساوه مخطوطات قدیمی بسیاری دیده است؛ ازجمله کتابی که شافعی به خلیفه عباسی، هارون‌الرشید اهدا کرده و در ابتدای آن با خط خود نوشته بود: «به تو اهدا می‌کنم ای فرزند سید بطحاء، شجره‌ای که اصلش ثابت و شاخسارش در آسمان است ... و این را محمد بن ادریس نوشته است.» (4) در ادامه، اولین واضع عجمی روش مشجر را ابوعلی سینا (428 ق) دانسته‌اند که در زمان تصدی بر دیوان این کار را انجام داده است. اولین واضع عربی آن را نیز کاتب عبدالملک بن مروان دانسته‌اند که هنگام نقل دیوان از زبان رومی به زبان عربی، از این روش سود جسته است. (5) اما باید دانست هیچ‌کدام از مواردی که در روش تدوین مشجر توسط تاج‌الدین بن محمد حسینی صاحب غایه الاختصار بیان شده، مربوط به انساب‌نگاری نبوده است. بنابراین قول آیت‌الله مرعشی نجفی به صواب نزدیک‌تر است. 2. مبسوط در این روش کتاب‌های بسیاری نوشته شده و بسیار زودتر از روش مشجر در عرصه انساب‌نگاری رخ نموده و با اولین تألیفات انساب قرین است. از مبسوط‌نگاران اهل‌سنت، ابوعبیده قاسم بن سلام (224 ق) و از شیعیان، یحیی بن الحسن بن جعفر الحجة العُبَیدِلی (437 ق) را می‌توان نام برد. در روش مبسوط که بسیار بیشتر از روش مشجر مورد استفاده مؤلفان واقع گردیده، از بالاترین (قدیمی‌ترین) نیا و پدربزرگ آغاز و فرزندان او را ذکر می‌کنند. پس از آن از یکی از فرزندان آغاز کرده و اگر دارای اولاد باشد، آنها را ذکر می‌کنند. پس از اتمام فرزندان فرزند اول، به‌سراغ فرزند دیگر رفته، به همین ترتیب به ذکر تمام فرزندانِ برادران می‌پردازند. پس از اتمام آن سراغ نسل بعدی از فرزند اولی رفته و فرزند پس از فرزند را ذکر می‌کنند و این کار را تا جایی که می‌خواهند، ادامه می‌دهند. دراین‌بین در مورد ذکر هر یک از این افراد به اخبار، اشعار، توصیفات و القاب و... که در مورد آنان وجود دارد نیز می‌پردازند. (6) تفاوت عمده روش مشجر و مبسوط این است که در مشجر بررسی از پایین (جدید) به بالاست؛ یعنی از نوادگان به سمت نیا می‌روند، و پسر بر پدر مقدم شده و قبل از پدر ذکر می‌شود؛ ولی در مبسوط از نیا به نوادگان می‌رسند و ذکر پدر بر پسر مقدم است. (7) اصطلاحات انساب‌نگاری هر علمی برای مطرح شدن به‌عنوان علمی مستقل، می‌بایست دارای اصطلاحات خاص خود باشد. علم انساب نیز از این امر مستثنا نبوده و از این ویژگی برخوردار است. ازاین‌رو انساب‌نگاران در کتاب‌های خویش، اعم از کتاب‌های مشجر و مبسوط، اصطلاحات ویژه‌ای به‌کار می‌برند که دانستن معانی آنها برای کسانی که به کتب انساب مراجعه می‌کنند، امری ضروری است. تعدادی از این اصطلاحات عبارتند از: صحیح‌النسب، مقبول‌النسب، مشهورالنسب، مردودالنسب، معقب، مذیل، منقرض، درج، وحده، میناث، قعدد یا قعید، الحفید، عریق، مقل مکثر، النازله و ... . (8) در کنار اینها، واژه‌ها و رموز دیگری نیز وجود دارد که حکایت از نوعی تعریف و تزکیه می‌کنند؛ مانند اعقب، له العقب، فیه البقیه، له ذیل، له ذریه و له اعقاب و اولاد. این عبارات برای کسانی است که دارای نسب روشن و بالاترین مرتبه در تزکیه هستند. حد متوسط در تزکیه، عباراتی همچون له عدد، له ذیل جم، و عقبه جم غفیر، و پایین‌ترین حد در تزکیه عبارات نسب صحیح، صحیح لا شک فیه، لا ریب فیه، لا غبار علیه می‌باشد. ازاین‌رو این عبارات پایین‌ترین مراتب شمرده شده‌اند که در نسب باید تصریح به صحت و گواهی به درستی آن شود. (9) الفاظ دیگری در علم نسب وجود دارد که حکایت از مذمت و نکوهش نسب‌ها داشته و نزد راویان حدیث به‌منزله جرح و تعدیل می‌باشد؛ مانند یتعاطی، مذهب الاحداث، ممتع بکذا، هو لغیر رشده، فیه حدیث، فیه نظر، هو ذواثر، هو مخلط، هو دعی، هو لصیق، هو زنیم، مغموز، لقیط، مناط، مرجی و ... . (10) نسب‌شناسان همچنین اصطلاحات ویژه‌ای در تقسیم طبقات نسب عرب‌ها دارند؛ این طبقات با عباراتی همچون شعب، قبیله، عماره، بطن، فخذ، فصیله و همانند آن تقسیم‌بندی می‌شوند. سبک‌های انساب‌نگاری باید دانست که تقسیم‌بندی انساب‌نگاران به سبک‌های مختلف در نتیجه عملکرد آگاهانه آنان، بدین صورت که از ابتدا نسب‌نگار موردنظر با توجه به سبکی که به آن گرایش داشت به انساب‌نگاری بپردازد، نیست. نسب‌نگاران مربوط به یک مکان جغرافیایی خاص، به‌واسطه شرایط اجتماعی و سیاسی و مذهبی و اساتید یکسان، ناخودآگاه به سبک تقریباً مشابهی دست به تألیف می‌زدند که تقسیم‌بندی آتی نیز با نظر به این موضوع و توجه به آثار ایشان انجام گرفته است. شایان ذکر است مشخصه‌های ذکرشده برای هر یک از این سبک‌ها براساس آنچه که از مطالعه و بررسی کتاب‌های ایشان به‌دست آمده، برداشت شده است و از پیشینه‌ای برخوردار نبوده و در جایی دیگر توضیح و تبیین نگردیده است. با توجه به موارد مذکور، نسب‌شناسان مسلمان در چهار سبک مهم جای می‌گیرند: 1. سبک مدینه و شام از بزرگان و مؤسسان این سبک، محمد بن مسلم شهاب زهری (124 ق) است. شاگردان وی از اصلی‌ترین ادامه‌دهندگان انساب‌نگاری در شام هستند. عبید بن شریه جرهمی (67 ق) از مخضرمان و معمرین، ابرش کلبی، نسابه و از دوستان هشام بن عبدالملک، دو تن دیگر از نسابه‌های سبک شام می‌باشند. مشخصه‌های انساب‌نگاری سبک مدینه و شام 1. این سبک از اولین سبک‌های انساب‌نگاری است. اولین تدوین‌گر انساب، یعنی محمد بن مسلم بن شهاب زهری (124 ق) (11) مربوط به سبک مدینه و شام است. 2. چون این سبک از سبک‌های مادر محسوب می‌شود، به استقلال علم تاریخ‌نگاری از بقیه علوم، به‌خصوص حدیث و در پی آن، انساب‌نگاری کمک شایانی نموده است. 3. امویان از اصلی‌ترین مروجان و حامیان این سبک انساب‌نگاری هستند. 4. در تمام کتب انساب مربوط به این سبک، سیادت قریش از محورهای عمده مورد پذیرش است. 5. بهره‌گیری امویان از دانش انساب برای تنظیم دیوان عطا و تدبیر شئون دولت بود و در این کار، طبقه‌بندی عمر را در تقسیم مسلمانان پذیرفته و به آن وفادار ماندند. 6. این سبک از دیگر سبک‌های انساب‌نگاری که پس از آن به‌وجود آمد، به‌خصوص عراق بسیار سود برد. 7. این سبک هیچ‌گاه نتوانست با انساب‌نگاران سبک عراق هماوردی کند. 8. با سقوط حکومت امویان، این سبک به‌خصوص در شام رو به زوال گذاشت و رجال آن بیشتر جذب مدینه و یا سبک عراق شدند. 2. سبک عراق بزرگان این سبک عبارتند از: عوانة بن حکم (147 ق)، ابومخنف (157 ق)، سحیم یا عامر بن حفص معروف به ابویقظان نسابه (190 ق)، مؤرج بن عمرو سدوسی (195 ق)، ابوالبختری (200 ق) از شاگردان امام صادق(علیه السلام) و صاحب کتابی به‌نام نسب ولد اسماعیل(علیه السلام)، (12) هیثم بن عدی (207 ـ 130 ق) صاحب کتابی به‌نام نسب طی، هشام بن محمد کلبی (204 ق)، محمد بن عبده (ق 3)، (13) ابوسعید عبدالملک بن قریب اصمعی (214یا 217 ق)، مصعب بن عبدالله زبیری (233 یا 236 ق)، ابوجعفر محمد بن حبیب (245 ق)، علان شعوبی، (14) احمد بن حارث خراز (258 ق)، ابوجعفر احمد بن محمد بن خالد برقی (280 ق) صاحب کتابی به‌نام انساب الامم، عبدالعزیز بن یحیی جلودی ازدی (332 ق). مشخصه‌های انساب‌نگاری سبک عراق 1. انساب‌نگاری از موضوعات عمده تاریخ‌نگاری سبک عراق است و به‌گونه‌ای تاریخ‌نگاری در این سبک، حول انساب‌نگاری آن شکل گرفته است. در واقع انساب‌نگاری ستون تاریخ‌نگاری عراق است. 2. انساب‌نگاری این سبک برخلاف سبک‌هایی چون یمن، نگرشی جامع و کلی داشته و سعی دارد بدون محدودیت در منطقه‌ای خاص، به انساب‌نگاری بپردازد. 3. سبک انساب‌نگاری عراق، بزرگ‌ترین و تأثیرگذارترین سبک انساب‌نگاری بوده و در انساب‌نگاری نقش اصلی و مرکزیت را ایفا می‌کرده است. 4. نسب‌دانان این سبک به‌دلیل رواج شعوبی‌گری، با کمک انساب‌نگاری به عصبیت قبایل و شرح زندگی اشراف قبایل عنایت کرده و به این مسئله اهتمام داشته‌اند. 5. انساب‌نگاران این سبک با روایت انساب از یک سو حس امت واحد را به‌وجود آورده و از سویی دیگر، فرهنگ را استمرار بخشیده و بین گذشته و حال و آینده اتصال برقرار نموده، تا نسل‌ها بتوانند شناخت بهتر و بیشتری از یکدیگر داشته و روابط مستحکم‌تر نسلی با هم برقرار کنند. 6. تغییر و تحولات انساب‌نگاری طی قرون متمادی در این سبک قابل بررسی است. این امر به‌واسطه بزرگی و حجم زیاد تولیدات این سبک و استمرار آن طی این قرون است. 7. بیشتر انساب‌نگاران شیعی در این سبک حضور دارند و به‌نوعی ساختار انساب‌نگاری سبک عراق، شیعی بوده و اگر برخی انساب‌نگاران غیر شیعی در آن حضور دارند، به جرئت می‌توان گفت در آثاری که به‌وجود آورده‌اند، همه پیرو و جیره‌خوار انساب‌نگاران شیعه هستند. 3. سبک یمن از بزرگان سبک انساب‌نگاری یمن می‌توان دغفل بن حنظله سدوسی شیبانی (65 ق)، (15) عبید بن شریه جرهمی، (16) ابومحمد عبدالملک بن هشام بن ایوب حمیری (213 یا 218 ق) که متولد بصره و متوفای فسطاط در مصر است، صاحب کتاب التیجان لمعرفة ملوک الزمان فی اخبار قحطان، حسن بن احمد بن یعقوب همدانی صنعانی ملقب به لسان‌الیمن (زنده در 360 ق) صاحب کتاب الاکلیل، سلطان ملک اشرف عمر بن ملک مظفر صاحب کتاب طرفة الاصحاب فی معرفة الانساب و چند کتاب دیگر می‌باشند. مشخصه‌های انساب‌نگاری سبک یمن 1. بنیاد سبک انساب‌نگاری یمن بر نگرش اقلیمی است و برخلاف سبک عراق، اندیشه امت‌محوری و جهان اسلام در آن کمتر به‌چشم می‌خورد. 2. بیان انساب شاهان و فرماندهان یمنی و بیان اعتبار و اقتدار آنان، از اهداف اصلی انساب‌نگاران این سبک است. 3. سعی بر آن است تا در این سبک نسل و انساب جنوبی‌ها اصل قرار گیرد. در نتیجه این تفکر، تمدن و فرهنگ جنوب به‌مثابه تمدن و فرهنگ عریق و اصیل عربی انگاشته می‌شد. 4. انساب‌نگاران این منطقه و سبک سعی داشتند با انساب‌نگاری و شمردن انساب خویش، احیاگر مجد عربی جنوب در مقابل شمال باشند. 5. با آنکه برخی اولین کتب انساب عربی را مربوط به عرب‌های جنوبی در قبل از اسلام می‌دانند، اما این سبک تأثیرات بسیاری از سبک عراق پذیرفته است. 4. سبک غرب اسلامی این سبک شامل مناطق مصر و مغرب و اندلس می‌باشد. بزرگان این سبک عبارتند از: ابوعثمان سعید بن کثیر بن عفیر مصری (226 ق)، عبدالغنی بن سعید بن بشر ازدی مصری (قرن 4 ق) صاحب کتابی به‌نام مشتبه النسبه، (17) ابن‌حزم اندلسی (456 ق) صاحب جمهرة انساب العرب، عبدالله بن محمد بن‌ فرضی اندلسی (403 ق) صاحب کتابی به‌نام کتاب فی مشتبه النسبه، عبدالله بن علی لخمی رشاطی اندلسی (542 ق) صاحب کتاب اقتباس الانوار و التماس الازهار فی انساب الصحابة و رواة الآثار، (18) قاسم بن اصبغ بیانی اندلسی (340 ق) صاحب کتاب فی الانساب، (19) عبدالله بن عبیدالله ازدی ملقب به ابن‌الحُکیم (341 ق) صاحب کتاب انساب الداخلین الی الاندلس من العرب و غیرهم، (20) احمد بن محمد بن رازی اندلسی قرطبی (344 ق) صاحب کتابی در انساب مشاهیر اهل اندلس به‌نام الاستیعاب فی انساب مشاهیر اندلس (21) می‌باشند. مشخصه‌های انساب‌نگاری سبک غرب اسلامی 1. این سبک با تأثیر از سبک‌های عراق، مدینه و شام شکل گرفته و مرهون این دو سبک است. 2. این سبک در مقایسه با سبک‌های دیگر از تحرک و تولیدات کمتری برخوردار است. 3. این سبک از پرداختن به انساب قبایل عرب فاصله گرفته و بیشتر آثار آنان به انساب مشاهیر اندلس اعم از صحابه، محدثین، مفسرین، روات آثار و علما اختصاص یافته است. 4. آثار انساب‌نگاری این سبک، شیوه جدیدی را به‌صورت دایرة‌المعارفی پی گرفته است و بیشتر آثار آنان به ترتیب حروف الفبا ترتیب یافته‌اند. 5. در آثار این سبک تولیداتی وجود دارد که درصدد تصحیح اشتباهات وارده در انساب، اسما و القاب ذکرشده در کتب پیشین بوده‌اند. 6. انساب‌نگاری در این سبک نسبت به دیگر انواع تاریخ‌نگاری از توجه و اقبال کمتری برخوردار بوده و تحت سیطره شرح‌حال‌نویسی رجال و سیره بزرگان است. 7. امویان اندلس، برخلاف امویان شام اهتمام و توجه چندانی به انساب و انساب‌نگاری نداشته‌اند. البته مواردی از از حمایت را نیز می‌توان یافت. (22) نتیجه در دوره جاهلی و ابتدای ظهور اسلام، چندان نیازی به تدوین علوم مطرح در آن زمان ازجمله انساب احساس نمی‌شد و بیشتر بر قدرت حافظه نسابه‌ها تکیه می‌کردند؛ تا آنکه در زمان خلیفه دوم برای داشتن معیاری برای تقسیم بیت‌المال، انساب را در دفاتری ثبت و ضبط کردند. قواعد حاکم بر این دفاتر مانند نزدیکی به پیامبر و نحوه تقسیم قبایل، توسط انساب‌نگاران پس از آن مدنظر قرار گرفت. در دوره اموی، رایحه تعصب قبیلگی که دراثر تفاضل و برتری‌جویی به‌واسطه نسب و قومیت در دوره عثمان به‌وجود آمده بود، بار دیگر فزونی یافت و دولت عربی اموی که حافظ بقایای فرهنگِ جاهلی عرب‌ها بود، به علم انساب توجه کرده، سعی در احیای آن به سبک و سیاقی که قبل از اسلام و در دوره جاهلیت بود، داشت. در دوره عباسی شرایط جدیدی به‌وجود آمد که به انتقال انساب از روایت به تدوین منجر شد. در این دوره سرزمین‌های اسلامی گسترش یافت و به اختلاط عرب‌ها با غیر عرب‌ها انجامید. در این زمان، تأثیر عناصر غیر عربی که هم عنصر قومی (فارس‌ها) و هم عنصر دینی (نصرانی و یهودی) داشت، بسیار مشهود است. غیر عرب‌ها که خود را تحت حاکمیت عرب‌ها می‌دیدند، سعی کردند تا نوعی مجد و عظمت برای خویش برپا کرده و در مقابل، به سرزنش و طعن عرب‌ها بپردازند. در پاسخ همین جریانات، به‌سرعت کتاب‌هایی در انساب عرب و مفاخر آنان نوشته و تدوین گشت. این تألیفات در انساب در راستای اهدافی چون رد شعوبیه و قصص و مفاخر فارس‌ها، جلوگیری از اختلاط هرچه بیشتر نسب عرب با غیر عرب و حفظ نسب به نشانه شرفی که عرب‌ها به آن افتخار می‌کردند، صورت پذیرفت. همچنین در این دوره به‌خاطر نهضت علمی به‌وجود آمده، علم انساب دارای اصول و قواعد شد و اهتمام انساب از عنایت به نسب قبیله، به‌سوی انساب امت عرب و شمول کلی آن جلب گردید. پس از آن، رنگ و بوی دینی نیز به آن اضافه شد، دوری و نزدیکی به پیامبر در انساب افراد مورد توجه واقع شد و به مرور زمان علاوه بر شرافت، به‌نوعی رنگ تقدس و برکت نیز به خود گرفت؛ چنان‌که پس از مدتی شریف کسی بود که از اهل‌بیت پیامبر(صلی الله علیه) باشد. هرچند دانشمندان و حکمای اولیه اسلامی همچون حکیم ابونصر فارابی (339 ق) که متأثر از فرهنگ و فلسفه یونان نیز بودند و به‌گونه‌ای در تقسیم‌بندی علوم نیز به آنان می‌نگریستند، جایگاهی برای علم انساب قائل نبودند، اما دانشمندان متأخرتر مانند ابن‌حزم اندلسی (456 ق) علم اخبار و رویدادها (تاریخ) را به‌عنوان یکی از علوم برمی‌شمرد و ضمن آن، علم نسب را جزئی از علم تاریخ می‌داند و بدان تصریح می‌کند. در جدیدترین تقسیم‌بندی‌ها، علم انساب و انساب‌نگاری به‌عنوان یکی از انواع تاریخ‌نگاری در کنار دیگر انواع آن همچون سیر و مغازی، مقاتل و فتن و حروب، خراج و فتوح، تواریخ عمومی، تواریخ دودمانی و تک‌نگاری، تواریخ محلی و ... قرار می‌گیرد. با این توصیفات علم انساب که در ابتدا خود به‌گونه‌ای در کنار ایام‌العرب به‌عنوان مادر و به‌وجود آورنده تاریخ‌نگاری بود، در ادامه تطورات تاریخ‌نگاری و گسترش روزافزون آن به انواع مختلف، ذیل تاریخ‌نگاری و به‌عنوان یکی از انواع آن مطرح گردید که رابطه تنگاتنگی با تمام انواع آن دارد و برای مورخ، از علوم پایه است. پی نوشت: 1. ابن‌طقطقی، الاصیلی فی انساب الطالبیین، ص 35. 2. مرعشی نجفی، کشف الارتیاب، شماره 38. 3. ابن‌طباطبا، مهاجران آل ابوطالب، ص 42. 4. اهدیت الیک یابن سید البطحاء شجرة اصلها ثابت و فرعها فى السماء. (ابی‌طقطقی، الاصیلی فی انساب الطالبیین، ص 32) 5. حسینی، غایه الاختصار فی اخبار البیوتات العلویة المحفوظة من الغبار، ص 10؛ ابن‌طقطقی، الاصیلی فی انساب الطالبیین، ص 32. 6. همان، ص 34؛ حسینی، غایة الاختصار فی اخبار البیوتات العلویة المحفوظة من الغبار، ص 11. 7. همان، ص 12 ـ 11؛ ابن‌طقطقی، الاصیلی فی انساب الطالبیین، ص 35. 8. ر.ک به: ابن‌عنبه، عمده الطالب فی انساب آل ابی‌طالب، ص 376 ـ 371؛ ابن‌فندق، لباب الانساب و الالقاب و الاعقاب، ج2، 439 به بعد. 9. همان. 10. ر.ک به: همان؛ ابن‌عنبه، عمدة الطالب فی انساب آل ابی‌طالب، ص 376 ـ 375. 11. السدوسی، حذف من نسب قریش، ص 5. 12. گویند امام صادق(علیه السلام) با مادر وی ازدواج کرده بود. (ابن‌ندیم، الفهرست، ص 103؛ ابن‌خلکان، وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان، ج 8، ص 42 ـ 37؛ شاکر مصطفی، التاریخ العربی و المؤرخون، ج 1، ص 181) 13. وی به شیوه ابن‌کلبی می‌نوشته و بیش از 10 کتاب در نسب داشته است. 14. فارس‌نژاد و از نساخان بیت‌الحکمه هارون که در انساب متبحر بود و به‌سبب گرایشات شعوبی، به مثالب عرب اهتمام داشت. 15. باید دانست که دغفل تألیفی برجای نگذاشته، بلکه دو تن از شاگردانش معلومات او را فراگرفته و منتشر کرده‌اند. نام یکی از شاگردانش را عمرو بن مالک شحری نوشته‌اند. (ابن‌ندیم، الفهرست، ص 101؛ سزگین، تاریخ التراث العربی، ص 41 ـ 40؛ شاکر مصطفی، التاریخ العربی و المؤرخون، ج1، ص 137) 16. وی عمر طولانی کرده و با معاویه دیدار کرده بود؛ کتاب فی اخبار یمن و اشعارها و انسابها از اوست. (همان؛ سزگین، تاریخ التراث العربی، ص 33 ـ 32) 17. این کتاب هم‌اکنون در دسترس بوده و شامل انساب و اسما و القاب قبایل عربی، محدثین، مفسرین، قضات و علما از قرن اول تا قرن چهارم هجری است و با هدف تصحیح تصحیفات و تحریفات صورت‌گرفته در کتاب‌های قبل از آن در مورد اسما و القاب ایشان نگارش یافته است. (ر.ک به: ازدی مصری، مشتبه النسبه، 1422) 18. حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج1، ص 134. در این کتاب که هم‌اکنون در دسترس است، شهرها و بلاد اندلس به ترتیب الفبا ذکر شده‌ و ذیل هرکدام نیز به انساب صحابه، علما و روات آثار آن منطقه که دارای شهرتی بوده‌اند، پرداخته شده است. (ر.ک به: رشاطی اندلسی، اقتباس الانوار و التماس الازهار فی انساب الصحابة و رواة الآثار) 19. ابن‌حزم، رسائل ابن‌حزم اندلسی، ج 2، ص 184. 20. ذنون طه، نشأة تدوین التاریخ العربی فی الاندلس، ص 17. 21. همان، ص 34؛ حموی، معجم الادباء، ج 4، ص 236. 22. ذنون طه، نشأة تدوین التاریخ العربی فی الاندلس، ص 18. منابع و مآخذ 1. قرآن کریم. 2. آملی، شمس‌الدین محمد بن محمود، نفائس الفنون فی عرایس العیون، تصحیح سید ابراهیم میانجی، تهران، انتشارات اسلامیه، چ دوم، 1381. 3. ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار احیاء الکتب العربیه، چ اول، 1378 ق. 4. ابن‌اثیر، عزالدین ابوالحسن علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر للطباعة و النشر، 1385 ق. 5. ابن‌حجر عسقلانی، شهاب‌الدین احمد بن علی، الاصابه فی تمیز الصحابه، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت، دار الکتب العلمیه، چ اول، 1415 ق. 6. ابن‌حزم اندلسی، علی بن احمد، جمهرة انساب العرب، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، مصر، دارالمعارف، چ سوم، بی‌تا. 7. ـــــــــــــــــــ ، مراتب العلوم، تحقیق دکتر احسان عباس، ترجمه محمدعلی خاکساری، مشهد، بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، چ اول، 1369. 8. ـــــــــــــــــــ ، رسائل ابن‌حزم اندلسی، تحقیق دکتر احسان عباس، بیروت، المؤسسة العربیة لدراسات و النشر، 1981 م. 9. ابن‌خلکان، شمس‌الدین، وفیات الأعیان و انباء ابناء الزمان، تحقیق احسان عباس، بیروت، دارالثقافه، بی‌تا. 10. ابن‌رسول، السلطان الملک الاشرف عمر بن یوسف، طرفة الاصحاب فی معرفة الانساب، تحقیق ک.و.سترستین، بیروت، دار صادر، 1412ق. 11. ابن‌سعد، محمد، الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر للطباعة و النشر، بی‌تا. 12. ابن‌سلام، ابو عبید قاسم، کتاب النسب، مقدمه سهیل زکار، تحقیق مریم محمد خیرالدرع، چ اول، 1410ق. 13. ابن‌طباطبا، ابو اسماعیل ابراهیم بن ناصر، مهاجران آل ابوطالب، ترجمه محمدرضا عطایی، مشهد، بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، چ اول، 1372. 14. ابن‌طَقطَقی، صفی‌الدین محمد بن تاج‌الدین علی، الاصیلی فی انساب الطالبیین، تحقیق سید مهدی رجایی، قم، انتشارات کتابخانه مرعشی نجفی، چ اول، 1418ق. 15. ابن‌عبدالبر اندلسی، یوسف بن عبدالله، الانباه الی قبایل الروات، قاهره، سبکة القدسی، 1350ق. 16. ابن‌عبدربه اندلسی، عقد الفرید، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چ اول، 1409 ق. 17. ابن‌عساکر، ابوالقاسم علی بن الحسن، تاریخ مدینة دمشق، تحقیق علی شیری، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، 1415ق. 18. ابن‌عنبه، سید جمال‌الدین احمد بن علی الحسینی، عمدة الطالب فی انساب آل ابی‌طالب، تصحیح محمد حسن آل الطالقانی، نجف، مطبعة الحیدریه، چ دوم، 1380ق. 19. ابن‌فندق، ابوالحسن علی بن ابی‌القاسم بن زید بیهقی، لباب الانساب و الالقاب و الاعقاب، تحقیق سید مهدی رجایی، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی، چ اول، 1410ق. 20. ابن‌منظور، لسان العرب، تصحیح امین محمد عبدالوهاب و محمد الصادق العبیدی، بیروت، مؤسسة التاریخ العربی، چ اول، 1416 ق. 21. ابن‌ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، تحقیق رضا تجدد، بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا. 22. ابوالفرج اصفهانی، الأغانی، القاهره، الهیئة المصریة العامه للکتاب، بی‌تا. 23. ازدی مصری، ابوسعید عبدالغنی بن سعید بن بشر، مشتبه النسبه، قاهره، سبکة الثقافة الدینیه، چ اول، 1422ق. 24. الازهری، ابی‌منصور محمد بن احمد، معجم التهذیب اللغه، تحقیق ریاض زکی قاسم، بیروت، دارالمعرفه، چ اول، 1422 ق. 25. اکبری، محمدتقی و دیگران، فرهنگ اصطلاحات علوم و تمدن اسلامی، مشهد، بنیاد پژوهش‌های اسلامی، 1372. 26. الله‌اکبری، محمد، عباسیان از بعثت تا خلافت، قم، بوستان کتاب، چ اول، 1381. 27. بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، تحقیق صلاح‌الدین المنجد، قاهره، سبکة النهضة المصریه، بی‌تا. 28. پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، تهران، جاویدان، چ پانزدهم، 1360. 29. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بغداد و بیروت، سبکة النهضه و دارالعلم للملایین، 1980م. 30. حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1992م. 31. حاکم نیشابوری، ابوعبدالله محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق یوسف عبدالرحمن المرعشلی، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا. 32. حسینی سمرقندی، ابوعبدالله حسین بن عبدالله، انساب الطالبیین، تحقیق روحان الجنانی، قاهره، سبکة الثقافة الدینیه، چ اول، 1426ق. 33. حسینی، سید الشریف تاج‌الدین بن محمد بن حمزه، غایة الاختصار فی اخبار البیوتات العلویة المحفوظة من الغبار، قاهره، دار الآفاق العربیه، چ اول، 1422ق. 34. الحلوجی، عبدالستار، مدخل لدراسة المراجع، قاهره، دارالثقافه، 1991م. 35. حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم الادباء، مصر، بی‌نا، چ دوم، 1924م. 36. ـــــــــــــــــــ ، المقتصب من کتاب جمهرة النسب، تحقیق ناجی حسن، بیروت، الدار العربیة للموسوعات، چ اول، 1987 م. 37. ـــــــــــــــــــ ، معجم البلدان، بیروت، دار احیاء التراث العربی،1399ق. 38. الخوارزمی، ابی‌عبدالله محمد بن احمد بن یوسف، مفاتیح العلوم، بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا. 39. ذنون طه، عبدالواحد، نشأة تدوین التاریخ العربی فی الاندلس، بیروت، دار المدار الاسلامی، چ اول، 2004 م. 40. الذهبی، شمس‌الدین ابوعبدالله محمد بن احمد، میزان الاعتدال، تحقیق محمد علی البجاوی، بیروت، دار المعرفه للطباعة و النشر، چ اول، 1382 ق. 41. راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق محمد خلیل عیتانی، تهران، چ اول، 1378. 42. رشاطی اندلسی، ابومحمد عبدالله بن علی بن عبدالله، اقتباس الانوار و التماس الازهار فی انساب الصحابة و رواة الآثار، بیروت دارالکتب العلمیه، چ اول، 1420 ق. 43. زمخشری، محمود بن عمر، الفائق فی غریب الحدیث, حواشی ابراهیم شمس‌الدین، بیروت، دار الکتب العلمیه، چ اول، 1417 ق. 44. ستوده، غلامرضا، مرجع‌شناسی و روش تحقیق در ادبیات فارسی، تهران، سمت، 1375. 45. سجادی، صادق و هادی عالم‌زاده، تاریخ‌نگاری در اسلام، تهران، سمت، چ چهارم، 1380. 46. السدوسی، مؤرج بن عمرو، حذف من نسب قریش، تحقیق صلاح‌الدین المنجد، بیروت، دار الکتاب الجدید، 1396ق. 47. سزگین، فؤاد، تاریخ التراث العربی، ترجمه محمود فهمی حجازی، المملکة العربیة السعودیه، جامعة الامام محمد بن سعود الاسلامیه، 1403 ق. 48. ــــــــــــــــ ، تاریخ نگارش‌های عربی، ترجمه مهران ارزنده و شیرین شادفر، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چ اول، 1380. 49. سلماسی، ابوعلی حسن، الرسالة الشرفیه فی تقاسیم العلوم الیقینیه، تصحیح و مقدمه حمیده نورانی‌نژاد و محمد کریمی زنجانی اصل، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی دانشگاه تهران، چ اول، 1383. 50. سلیمان، عباس محمد حسن، تصنیف العلوم بین نصیرالدین الطوسی و ناصرالدین البیضاوی، بیروت، دار النهضة العربیه، چ اول، 1996م،. 51. سمعانی، الانساب، مقدمه محمد احمد حلاق، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چ اول، 1419 ق. 52. صدر، سید حسن، تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام، بیروت، دارالرائد، 1981م. 53. طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، چ چهارم، 1403ق. 54. طهرانی، آقابزرگ، الذریعه الی تصانیف الشیعه، بیروت، دارالأضواء، چ سوم، 1403ق. 55. فارابی، ابونصر محمد بن محمد، احصاء العلوم، ترجمه خدیو حسین جم، تهران، شرکت انتشارات علمی فرهنگی، چ سوم، 1381. 56. کلینی، ابوجعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، تحقیق علی‌اکبر غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چ سوم، 1367. 57. کیاءگیلانی، سید ‌احمد‌، سراج الانساب، تحقیق سید مهدی رجایی، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، 1409ق. 58. مرعشی نجفی، شهاب‌الدین، کشف الارتیاب (ذیل: لباب الانساب و الالقاب و الاعقاب، ابن‌فندق)، تحقیق سید مهدی رجایی، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی، چ اول، 1410ق. 59. مصاحب، غلامحسین، دایرة المعارف فارسی، تهران، انتشارات امیرکبیر و فرانکلین، بی‌تا. 60. شاکر مصطفی، التاریخ العربی و المؤرخون، بیروت، دارالعلم للملایین، 1979 م. 61. همدانی، ابومحمد حسن بن احمد بن یعقوب، الاکلیل من اخبار الیمن و انساب الحمیر، تحقیق محب‌الدین الخطیب، قاهره، المطبعة السلفیه، 1368 ق. 62. یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، بیروت، دار صادر، بی‌تا. سید محمدرضا عالمی: دانشجوی دکتری تاریخ تمدن اسلامی جامعة المصطفی العالمیه. نعمت‌الله صفری فروشانی: استادیار جامعة المصطفی العالمیه. فصلنامه علمی ـ پژوهشی تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی 7 انتهای متن/

94/02/16 - 04:36





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 103]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن