تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 5 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):رمضان ماه خدا و شعبان ماه رسول خدا و رجب ماه من است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797625859




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بررسی تفسیری عصمت حضرت موسی(علیه السلام) در مواجهه با حضرت هارون(علیه السلام)


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
بررسی تفسیری عصمت حضرت موسی(علیه السلام) در مواجهه با حضرت هارون(علیه السلام)
آیات 150 سوره اعراف و 92 و 93 سوره طه به بیان برخورد تند حضرت موسی(علیه السلام) با حضرت هارون(علیه السلام) پس از گوساله پرست شدن بنی اسرائیل می پردازد. این آیه حاوی یکی از چالشی ترین مسائل مطرح شده در قرآن است.

خبرگزاری فارس: بررسی تفسیری عصمت حضرت موسی(علیه السلام) در مواجهه با حضرت هارون(علیه السلام)



بخش اول چکیده آیات 150 سوره اعراف و 92 و 93 سوره طه به بیان برخورد تند حضرت موسی(علیه السلام) با حضرت هارون(علیه السلام) پس از گوساله پرست شدن بنی اسرائیل می پردازد. این آیه حاوی یکی از چالشی ترین مسائل مطرح شده در قرآن است. گرچه تاکنون توجیهات زیادی در تحلیل این برخورد ارائه شده است اما به نظر می رسد این برخورد در راستای بیدار کردن بنی اسرائیل انجام یافته است. بن مایه این تحلیل روش عقلایی «به در بگو تا دیوار بشنود» است. این تحلیل افزون بر در نظر گرفتن تمام جوانب این برخورد ازجمله: شخصیت حضرت موسی و هارون(علیه السلام)، اطلاعات حضرت موسی قبل از بازگشت به میان بنی اسرائیل، شخصیت سامری، عکس العمل بنی اسرائیل در برابر حضرت موسی پس از بازگشت به میان آنان، به سؤالات مطرح شده پیرامون این برخورد به خوبی پاسخ می دهد و با ظاهر آیات قرآن و عصمت انبیا نیز سازگار است. واژگان کلیدی حضرت موسی(علیه السلام)، حضرت هارون(علیه السلام)، برخورد حضرت موسی با هارون، گوساله پرستی، بنی اسرائیل. طرح مسئله بعد از نجات بنی اسرائیل از اسارت فرعون، حضرت موسی(علیه السلام) بنابر دستور خداوند به مدت سی شب به کوه  طور رفت. آن حضرت قبل از ترک بنی اسرائیل، حضرت هارون(علیه السلام) را به عنوان جانشین خود انتخاب و دستوراتی را به وی یادآور شد. (اعراف / 142) به این ترتیب رهبری بنی اسرائیل به حضرت هارون(علیه السلام) سپرده شد. بعد از گذشت سی شب از این میقات، خداوند ده شب دیگر آن را تمدید کرد. (اعراف / 142) ازاین رو به طور طبیعی بازگشت حضرت موسی(علیه السلام) به میان بنی اسرائیل با تأخیر مواجه شد. در اثر این تأخیر، زمینه ای فراهم شد تا شایعه دروغ گو بودن و فرار آن حضرت در میان بنی اسرائیل پخش شود. (قمی مشهدی، 1368: 2 / 62 ؛ کلینی، 1365: 1 / 369 ـ 368) «سامری» با استفاده از این فرصت به دست آمده، مجسمه ای از جنس طلا و به شکل گوساله ساخت که صدای گوساله تولید می کرد و آن را به عنوان معبود بنی اسرائیل عرضه کرد. (طه / 88 ـ 87) به این ترتیب جمع کثیری از بنی اسرائیل به گوساله پرستی روی آوردند. (اعراف / 148) حضرت هارون(علیه السلام)، تمامی تلاش خود را برای جلوگیری از این انحراف انجام داد، اما این تلاش ها هیچ فایده ای نداشت. (اعراف / 150) حضرت موسی(علیه السلام) پس از بازگشت از طور و شنیدن سخنان بنی اسرائیل، به سراغ حضرت هارون(علیه السلام) رفت، سر او را گرفت و به طرف خود کشید (اعراف / 150) و با لحنی تند خطاب به وی گفت: «ای هارون! چرا هنگامی که دیدی آنها گمراه شدند، از من پیروی نکردی؟ آیا از فرمان من سرپیچی کردی؟» (طه / 93  ـ 92) حضرت هارون(علیه السلام) در دفاع از خود دو دلیل ذکر کرد: «این گروه، مرا در فشار گذاردند و ناتوان کردند و نزدیک بود مرا بکشند»؛ (اعراف / 150) اگر من در برابر آنها مقاومت نکردم، برای این بود که «من ترسیدم بگویی، تو میان بنی اسرائیل تفرقه انداختی و سفارش مرا به کار نبستی». (طه / 94) در این هنگام حضرت موسی(علیه السلام)، دلایل ایشان را پذیرفت و برای خود و برادرش دعا کرد. این برخورد یکی از چالشی ترین مسائل مطرح شده در قرآن کریم است؛ زیرا پاره ای از برخوردهای سؤال انگیز انبیا از قبیل برخورد حضرت موسی(علیه السلام) با فرد قبطی و کشتن وی، (قصص / 15) طرف مقابل افرادی معمولی هستند، اما در این برخورد که جزء موارد منحصر به فرد در قرآن کریم است، هر دو طرف، پیامبر خدا هستند. ازاین رو این برخورد سؤال هایی را به وجود آورده است که مهم ترین آنها عبارتند از: سؤال اول: چرا حضرت موسی(علیه السلام) این برخورد را در مقابل پیامبری مثل حضرت هارون(علیه السلام) انجام داد، درحالی که این عمل در ظاهر از انسان های عجول سرمی زند، نه از حکمایی که بر نفس خود کنترل دارند؟ (سید مرتضی، بی تا: 116) سؤال دوم: چرا حضرت موسی(علیه السلام) در مواجهه با حضرت هارون(علیه السلام) و سؤال از ایشان، منتظر جواب نشد، بلکه از همان اول سر ایشان را به طرف خود کشید و با لحنی عتاب آمیز وی را مورد مؤاخذه قرار داد؟ ظاهر آیات نشان می دهد حضرت موسی(علیه السلام) از همان اول با حضرت هارون(علیه السلام) برخوردی مجرم انگارانه دارد. سؤال سوم: چرا لحن حضرت موسی(علیه السلام) با هارون(علیه السلام) که وظیفه رهبری خود را به بهترین شکل انجام داده بود بسیار تند ولی با سامری (عامل گمراهی)، مسالمت آمیز بود؟ حضرت موسی(علیه السلام) در برخورد با سامری از عبارت «فَمَا خَطْبُکَ یَا سَامِرِیُّ؛ ای سامری، پس [جریان ] کار تو چه بود؟» (طه / 95) استفاده کرد. این عبارت در موارد دیگری از جمله سؤال از ملائکه الهی (حجر / 57؛ ذاریات / 31) و سؤال حضرت موسی(علیه السلام) از دختران شعیب (قصص / 23) به کار رفته که هیچ گونه سرزنشی دربر ندارد. چالشی بودن این برخورد باعث شده که تقریباً همه تفاسیر و کتب کلامی که پیرامون عصمت انبیا بحث کرده اند، به تحلیل این جریان بپردازند. غضب حضرت موسی(علیه السلام) برای خدا در مواجهه با این انحراف، (زمخشری، 1407: 2 / 161) ترک اولی حضرت موسی(علیه السلام) (رازی، 1420: 22 / 93)، کشیدن سر حضرت هارون(علیه السلام) برای آرام کردن وی (سید مرتضی، بی تا: 117)، تنبیه حضرت هارون(علیه السلام) به خاطر کم کاری در برخورد با گوساله پرستان (شوکانی، 1414: 2 / 283) نمونه هایی از این تحلیل هاست. عدم هماهنگی برخی از این تحلیل ها با سیاق و ظاهر آیات (طباطبایی، 1380: 8 / 252) و عدم بررسی همه جوانب این برخورد عمده اشکال وارده بر این تحلیل هاست. (1) در این بین برخی بر این باورند که برخورد حضرت موسی(علیه السلام) وسیله ای برای بیدار کردن بنی اسرائیل بوده است. (صدوق، 1988: 1 / 88؛ سبحانی، 1366: 5 / 122 ـ 121؛ مکارم شیرازی، 1374: 13 / 284) به نظر می رسد این تحلیل توانایی بیشتری برای توجیه این برخورد داشته باشد، اما در عین حال، با اینکه تاکنون تقریرهای متفاوتی از این تحلیل ارائه شده است، (همان) هنوز دو کاستی مهم در آنها دیده می شود: 1. عدم ارائه شواهد کافی، 2. عدم بررسی همه جانبه این مسئله. بر این اساس به نظر می رسد باید با تحلیلی جامع، تمام جوانب این برخورد مورد بررسی قرار گیرد، تا علاوه بر فهم صحیح آیات قرآن کریم، به سؤالات مطرح شده در این زمینه پاسخ های دقیق داده شود. ازاین رو در ابتدا جنبه های مختلف این برخورد از جمله شخصیت طرفین این برخورد، اطلاعات حضرت موسی(علیه السلام) قبل از بازگشت به میان بنی اسرائیل و غیره بررسی می شود. در ادامه با توجه به مطالب به دست آمده از بررسی جنبه های مختلف این برخورد، تلاش می شود تا تحلیل جامعی ارائه گردد. در انتها هم برای ارزیابی تقریرهای ارائه شده از این تحلیل، نمونه ای از این تقریرها مورد نقد و بررسی قرار می گیرد. الف) بررسی جنبه های برخورد حضرت موسی با حضرت هارون بررسی و تحلیل یک مسئله زمانی کامل و جامع خواهد بود که همه جوانب و مستندات آن با دقت ملاحظه شده باشد. غفلت از یک جنبه یا مؤلفه به میزان اهمیت آن، از ارزش آن تحلیل می کاهد. ازاین رو برای فهم و تحلیل دقیق این برخورد، لازم است قبل از هرگونه اظهار نظری تمامی زوایا و جوانب این حادثه بررسی شود. به نظر می رسد مهم ترین جنبه های این برخورد که می تواند نقش مهمی در ارائه هرگونه تحلیلی داشته باشد، عبارتند از: 1. شخصیت حضرت موسی(علیه السلام) و هارون(علیه السلام)؛ 2. اطلاعات حضرت موسی(علیه السلام) قبل از بازگشت به میان بنی اسرائیل؛ 3. دستورات حضرت موسی(علیه السلام) به حضرت هارون(علیه السلام) و میزان عمل به آنها؛ 4. نحوه بازگشت حضرت موسی(علیه السلام) به میان بنی اسرائیل و اقدامات آن حضرت؛ 5. شخصیت سامری؛ 6 . عکس العمل بنی اسرائیل در مواجه با اقدامات حضرت موسی(علیه السلام)؛ 7. نحوه برخورد حضرت موسی(علیه السلام) با حضرت هارون(علیه السلام). 1. شخصیت حضرت موسی و هارون تحلیل سخنان و رفتار یک فرد براساس شخصیت او روشی مناسب و مورد تأیید عقلاست (بابایی، 1387: 169 ـ 165) به همین جهت لازم است در هنگام بررسی این برخورد تند، با توجه به شخصیت حضرت موسی و هارون(علیه السلام)، تحلیلی ارائه شود که متناسب با شخصیت آنها باشد. ازاین رو برای تحقق این امر، به چند ویژگی مهم این دو شخصیت که می توانند نقش مؤثری را در تحلیل این برخورد ایفا کنند، اشاره می شود: یک. حضرت موسی(علیه السلام) و هارون(علیه السلام) هر دو پیامبر خدا بودند (مریم / 53 ـ 51) و بنابر سخنی از امام علی(علیه السلام) پیامبران در انجام وظیفه خود کوتاهی نکردند. (نهج البلاغه: خ 1) بر این اساس، تحلیل رفتار این دو پیامبر باید به نحوی باشد که هیچ گونه قصوری را به آنها نسبت ندهد، به ویژه در این مورد که حضرت هارون(علیه السلام) در مقابله با این انحراف از هیچ کاری دریغ نکرد، اما بنی اسرائیل ایشان را به موضع ضعف کشاندند تا جایی که نزدیک بود وی را به قتل برسانند. دو. خداوند در توصیف حضرت موسی(علیه السلام) می فرماید: «إ نَّهُ کَانَ مُخْلَصًا وَکَانَ رَسُولًا نَبیًّا؛ بی تردید او انسانی خالص شده و فرستاده ای پیامبر بود». (مریم / 51) «مُخْلَص» به کسی گفته می شود که خداوند او را خالص برای خود قرار داده و غیر خدا، کسی در او نصیبی ندارد، نه در او و نه در عمل او، و این بالاترین مقام عبودیت است». (طباطبایی، 1380: 14 / 63) این مقام به قدری رفیع است که حتی ابلیس که برای گمراه کردن انسان قسم یاد کرده است که از هیچ کوششی فروگذار نکند، اعتراف می کند که توانایی گمراه کردن آنها را ندارد (ص / 83 ـ 82) (2) بدون شک طمع نداشتن ابلیس در گمراهی این انسان ها به خاطر مصونیتی است که از گمراهی و آلودگی دارند وگرنه دشمنی وی شامل این انسان ها هم می شود و در صورتی که این امکان وجود داشت، هرگز از گمراه کردن آنها دست برنمی داشت. (مصباح یزدی، 1388: 203) اثبات این ویژگی برای حضرت موسی(علیه السلام) ایجاب می کند که تحلیل برخورد ایشان با حضرت هارون(علیه السلام) به گونه ای باشد که هیچ گونه خطا یا گناهی را به آن حضرت نسبت ندهد. ممکن است گفته شود کلمه «مُخْلَصاً» در برخی قرائات به صورت «مُخْلِصًا» (به صورت اسم فاعل) خوانده شده است، (طبرسی، 1372: 6 / 799) و «مخلِص» به کسی گفته می شود که در مسیر خالص شدن قرار دارد. بنابراین اگر این برخورد، خطا و گناه باشد، منافاتی با این ویژگی ندارد. اما باید توجه داشت که هر دوی این قرائات به یک میزان محتمل هستند و در هنگام ارائه تحلیل باید هر دو را در نظر گرفت؛ چراکه ترجیح یکی از آنها به خاطر فقدان دلیل معتبر ممکن نیست. 2. اطلاعات حضرت موسی قبل از بازگشت به میان بنی اسرائیل بدون شک اطلاعات و زمینه ذهنی یک شخص نقش به سزایی در نحوه رفتار وی دارد. (3) بر این اساس اگر روشن شود که حضرت موسی(علیه السلام) با چه اطلاعات و پیش زمینه ای به میان قوم خود بازگشت، راحت تر می توان اقدامات ایشان را تحلیل کرد. براساس آیات و روایات آن حضرت قبل از بازگشت به میان قوم خود دارای اطلاعات زیر بود: 1. در زمان حضور حضرت موسی(علیه السلام) در طور، خداوند به ایشان اطلاع داد که «ما قوم تو را بعد از تو، آزمودیم و سامری آنها را گمراه ساخت». (طه / 85) بنابراین آن حضرت قبل از بازگشت می دانست که: یک. خداوند، بنی اسرائیل را مورد امتحان قرار داده است ولی آنها از این امتحان سربلند بیرون نیامده اند. از برخی روایات به دست می آید که حضرت موسی(علیه السلام) حتی از کیفیت این امتحان هم اطلاع پیدا کرد. در روایتی آمده است که «زمانی که موسی با خدا مناجات می کرد، خداوند به وی وحی کرد که ما قوم تو را امتحان کردیم. موسی پرسید: پروردگارا! به چه چیزی؟ خداوند فرمود: به وسیله سامری [که] برای آنها از طلاهایشان گوساله ای ساخت. موسی گفت: خداوندا، احتمال دارد از طلاهای آنها غزال یا تمثال یا گوساله ای ساخته شده باشد، چگونه آنها را امتحان کردی؟ خداوند فرمود: گوساله ای برای آنها ساخت که صدا می داد. موسی گفت: خداوندا، چه کسی آن را به صدا در آورد؟ خداوند فرمود: من. در اینجا موسی گفت: این، جز آزمایش تو، چیز دیگری نیست که هر کسی را که بخواهی (و مستحق بدانی)، به وسیله آن گمراه می سازی و هر که را بخواهی (و شایسته ببینی)، هدایت می کنی». (عیاشی، 1380: 2 / 31، 29) ازاین رو نقش اراده خدا در وقوع این امتحان برای آن حضرت کاملاً محرز شده بود. دو. عامل گمراهی شخصی به نام سامری است. از اینکه حضرت موسی(علیه السلام) هیچ سؤالی راجع به هویت سامری نمی کند، می توان حدس قوی زد که آن حضرت این شخص را به خوبی می شناخت. 2. حضرت موسی(علیه السلام) بهتر از هر کسی بنی اسرائیل را می شناخت و از خصوصیات فکری و رفتاری آنان آگاهی داشت. برای ایشان گرایش شدید آنها به بت پرستی امری محرز بود و می دانست این گرایش به قدری شدید است که از طرح پیشنهاد بت پرستی در مقابل وی هم ابایی ندارند. (اعراف / 138) از طرف دیگر ایشان با لجاجت و بهانه جویی این قوم آشنا بود. روایتی از امام رضا(علیه السلام) به خوبی این ویژگی آنان را نشان می دهد. در این روایت آمده است که حضرت موسی(علیه السلام) به قوم خود خبر داد که خداوند با وی هم صحبت شده است، اما قوم او گفتند: ما هرگز به تو ایمان نمی آوریم، مگر مانند تو سخن خدا را بشنویم. آن حضرت هفتاد نفر از آنها را برای میقات پروردگارش انتخاب کرد و به  طور سینا برد، آنها را پائین طور نگه داشت و خود به بالای کوه رفت و از خدا خواست که آنان نیز سخن وی را بشنوند. خداوند با حضرت موسی(علیه السلام) صحبت کرد و قوم او نیز سخن خدا را شنیدند. در این هنگام گفتند: ما هرگز به تو ایمان نمی آوریم، مگر اینکه خدا را آشکارا (با چشم خود) ببینیم. (بقره / 55) به دنبال این سرکشی، خداوند به وسیله صاعقه ای آنان را هلاک کرد. در این هنگام حضرت موسی(علیه السلام) عرض کرد: خدایا وقتی به میان بنی اسرائیل برگردم و آنان بگویند که مردم را بردی و به هلاکت رساندی، من در پاسخ آنان چه بگویم؟ در این حال خداوند آنها را زنده کرد، اما باز گفتند: اگر از خدای خود بخواهی خودش را به تو بنماید، به درخواست تو پاسخ مثبت می دهیم و ایمان می آوریم. حضرت موسی(علیه السلام) گفت: خداوند با چشم سر دیده نمی شود بلکه به وسیله نشانه ها شناخته می شود. آنها گفتند: ما به تو ایمان نمی آوریم، مگر اینکه خواسته ما را برآوری. (صدوق، 1378: 1 / 201 ـ 200) این روایت نشان می دهد که بزرگان بنی اسرائیل چقدر بهانه جو و بیگانه با استدلال و عقلانیت بودند. نکته مهم در این بحث این است که تقاضای مشاهده حسی خداوند از طرف این هفتاد نفر مطرح شد، ولی در عین حال خداوند با عبارتی مثل «و (نیز به یاد آورید) هنگامی را که گفتید: «ای موسی! ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد» (بقره / 55) آن را به همه بنی اسرائیل اعم از بنی اسرائیل زمان حضرت موسی(علیه السلام) و یهودیان زمان پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله) نسبت می دهد. مصحّح مهم و اساسی این گونه خطاب ها، اتحاد فکری و تشابه قلبی همه آنان است. (جوادی آملی، 1387: 4 / 504) مفهوم این عبارت این است که اگر همه بنی اسرائیل در طور حاضر بودند، همین رفتار را انجام می دادند. از طرف دیگر این درخواست، قبل از گوساله پرستی آنان بوده است. (نساء / 153). (4) ازاین رو حضرت موسی(علیه السلام) قبل از بازگشت، می دانست که بنی اسرائیل بهانه جو و بیگانه با استدلال و عقلانیت هستند. شاید به همین دلیل آن حضرت بعد از بازگشت برای بطلان کار سامری، اصلاً استدلالی نکرد و فقط به توبیخ و تهدید بنی اسرائیل اکتفا کرد. (طه / 85) 3. در مورد آگاهی حضرت موسی(علیه السلام) از اقدامات حضرت هارون(علیه السلام) در مقابله با گوساله پرستی، به خاطر فقدان مدرک نمی توان قضاوتی کرد؛ ظاهر آیات قرآن هم دلالتی بر نفی یا اثبات این مطلب ندارند. اما از آنجایی که حضرت موسی(علیه السلام) می دانست که حضرت هارون(علیه السلام) پیامبر خداست، می توان ادعا کرد که اگرچه حضرت موسی(علیه السلام) نسبت به این اقدامات به طور تفصیلی آگاهی نداشت، اما با توجه به پیامبر بودن ایشان می دانست که ایشان در انجام وظایف خود کوتاهی نکرده است. 3. دستورات حضرت موسی به حضرت هارون و میزان عمل به این دستورات براساس قرآن کریم، حضرت موسی(علیه السلام) در هنگام معرفی حضرت هارون(علیه السلام) به عنوان جانشین خود، دو مسئولیت اصلاح و عدم پیروی از روش مفسدان را بر عهده ایشان قرار داد. (اعراف / 142) حضرت موسی(علیه السلام) قبل از ترک بنی اسرائیل، به آنها اعلام کرده بود که میقات وی با خدای متعال سی شب خواهد بود (کلینی، 1365: 1 / 369 ـ 368) اما بعد از گذشت سی شب، خداوند ده شب دیگر آن را تمدید کرد. (اعراف / 142) (5) بنی اسرائیل بعد از گذشت سی شب منتظر آمدن آن حضرت بودند ولی خبری نشد. به دنبال این تأخیر و پخش شایعه فرار حضرت موسی(علیه السلام)، سامری فعالیت خود را شروع کرد. از کلمه «أَخْرَجَ» در آیه «فَأ خْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ؛ و برای آنان مجسّمه گوساله ای که صدایی همچون صدای گوساله داشت بیرون آورد» (طه / 88) برداشت می شود که ساخت این مجسمه توسط سامری پنهانی و دور از چشم مردم بوده است. (طباطبایی، 1380: 14 / 192) ازاین رو قاعدتاً، ناگهان گوساله ای در میان جمعیت بنی اسرائیل پیدا شد و سامری برای جمع آوری مردم، به تلاش و تکاپو پرداخت و عده ای را دور آن جمع کرد. در این هنگام حضرت هارون(علیه السلام)، به بنی اسرائیل فرمود: «یَا قَوْم  إ نَّمَا فُتِنْتُمْ بهِ وَ إ نَّ رَبَّکُمُ الرَّحْمَنُ فَاتَّبعُونِی وَ أ طِیعُوا أ مْر ی؛ ای قوم من! شما به این وسیله مورد آزمایش قرار گرفته اید و پروردگار شما خداوند رحمان است. پس از من پیروی کنید و فرمانم را اطاعت نمایید». (طه / 91) آن حضرت در این سخن هم امتحان شدن بنی اسرائیل را به آنها تذکر داد: «إ نَّمَا فُتِنْتُمْ بهِ»، هم رحمانیت پروردگار را یادآوری کرد: «إ نَّ رَبَّکُمُ الرَّحْمَنُ» و هم راه عبور از این امتحان را نشان داد: «فَاتَّبعُونِی وَأ طِیعُوا أ مْر ی». اما بنی اسرائیل در مقابل این راهنمایی، آن حضرت را به موضع ضعف کشاندند به نحوی که نزدیک بود ایشان را به قتل برسانند. (اعراف / 150) حضرت هارون(علیه السلام) در این موقعیت سه گزینه پیش رو داشت: قیام، خروج از بنی اسرائیل و کناره گیری و سکوت. آن حضرت برای حفظ وحدت بنی اسرائیل و اجرای دستورات حضرت موسی(علیه السلام) گزینه سوم را انتخاب کرد. (طه / 94) خداوند در قرآن کریم این عملکرد را بدون هیچ گونه انتقادی نقل می کند. اگر آن حضرت در انتخاب این گزینه اشتباه کرده بود، خداوند به نوعی آن را گوشزد می کرد؛ زیرا روش قرآن کریم این است که وقتی سخن یا عملی را از دیگران نقل می کندکه اعتراضی به آن وارد باشد، بلافاصله تذکر می دهد. (طباطبایی، 1380: 2 / 106) نقل این عملکرد بدون ابراز انتقاد حاکی از آن است که روش ایشان مورد تأیید خداوند قرار گرفته است. در مقابل این دیدگاه، برخی از مفسران بر این باورند که حضرت هارون(علیه السلام) در انجام دستورات حضرت موسی(علیه السلام) کوتاهی کرد (معرفت، 1386: 3 / 453؛ مصطفوی، 1380: 9 / 159 ـ 158)؛ زیرا حضرت موسی(علیه السلام) بعد از برخورد تند با حضرت هارون(علیه السلام)، برای خود و ایشان طلب مغفرت کرد. (اعراف / 151) (6) اگر در این زمینه کوتاهی صورت نگرفته بود، دلیلی برای طلب مغفرت وجود نداشت. در بررسی این دیدگاه باید توجه داشت که: اولاً: این دلیل اعم از مدعاست؛ زیرا طلب مغفرت علاوه بر عذرخواهی به خاطر ارتکاب گناه یا کوتاهی کردن در امری، ممکن است دلایل دیگری مثل ابراز خضوع به درگاه پروردگار داشته باشد. (طباطبایی، 1380: 6 / 283؛ 8 / 252) ثانیاً: بعد از پشیمانی بنی اسرائیل، برای جبران این انحراف بزرگ مجازات سنگینی مثل کشتن یکدیگر برای آنان مقرر شد. (بقره / 54) از طرف دیگر مسئولیت و سرپرستی این قوم در زمان وقوع این انحراف، به حضرت هارون(علیه السلام) سپرده شده بود. (اعراف / 142) اگر آن حضرت ذرّه ای در سرپرستی و هدایت قوم کوتاهی کرده بود، قطعاً زمینه ساز و شریک در انحراف آنان بود. به همین جهت حداقل باید مثل آنها مجازات می شد (اگر نگوییم مجازات ایشان باید شدیدتر می بود). حال سؤال این است: آیا واقعاً عادلانه است که این کوتاهی و سستی که زمینه ساز انحراف افراد زیادی شده بود، فقط با یک استغفار، آن هم از زبان دیگری، بخشیده شود ولی دیگران گرفتار مجازات شوند؟ این درحالی است که بنی اسرائیل از عمل خود پشیمان شدند و پشیمانی خود را در عباراتی مثل «اگر پروردگارمان به ما رحم نکند و ما را نیامرزد، به طور قطع از زیان کاران خواهیم بود» (اعراف / 149) ابراز کردند؛ اما هیچ جمله ای دال بر پشیمانی حضرت هارون(علیه السلام) نقل نشده است. همین مطلب نشان می دهد که آن حضرت به وظایف خود عمل کرده بود. پی نوشت: [1]. بررسی دقیق این تحلیل ها، علاوه بر اینکه خارج از اهداف این نوشتار است، منجر به طولانی شدن آن می شود. 2. «به عزّتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم کرد، مگر بندگان خالص تو، از میان آنها». 3. به عنوان مثال اگر شخصی بداند تمام حرف ها و رفتار وی در مجلس خاصی، زمانی بر ضد او به کار گرفته می شود، سخنان و رفتار وی با زمانی که این مطلب را نمی دانست، بسیار متفاوت خواهد بود. 4. با توجه به آیه «فَقَالُوا أ ر نَا اللَّهَ جَهْرَه فَأ خَذَتْهُمُ الصَّاعِقَه بظُلْمِهمْ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ» (نساء / 153) و حرف عطف «ثُمَّ»، این درخواست، قبل از واقعه گوساله پرستی بوده است. 5. به نظر می رسد فلسفه تمدید میقات از طرف خدای متعال، امتحان بنی اسرائیل بود. 6. متن کلام تفسیر روشن به این شرح است: «مغفرت به معنی پوشانیدن و محو آثار عملی است که در موارد خطیئات و معاصی استعمال می شود و در این مورد توجه شده است به وظایفی که لازم بود در مقابل برنامه گوساله پرستی انجام بشود و ظاهراً کوتاهی شده است» (مصطفوی، 1380: 9 / 159) منابع و مآخذ قرآن کریم.
نهج البلاغه، 1379، شریف رضی، تحقیق و ترجمه محمد دشتی، قم، الهادی.
ابن هشام، جمال الدین، 1412 ق، مغنی اللبیب، تحقیق و تعلیق مازن مبارک، محمدعلی حمدالله، بیروت، دار الفکر.
بابایی، علی اکبر و دیگران، 1387، روش شناسی تفسیر قرآن، قم و تهران، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و سمت.
بهجت پور، عبدالکریم، 1390، همگام با وحی، قم، مؤسسه التمهید.
جوادی آملی، عبدالله، 1387، تسنیم، ج 4 و 5، قم، اسراء.
حقی بروسوی، اسماعیل، بی تا، تفسیر روح البیان، بیروت، دار الفکر.
درویش، محیی الدین، 1415 ق، اعراب القرآن و بیانه، سوریه، دار الارشاد.
رازی، فخرالدین محمد بن عمر، 1420 ق، مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
زحیلی، وهبه بن مصطفی، 1418 ق، التفسیر المنیر فی العقیده و الشریعه و المنهج، بیروت و دمشق، دار الفکر المعاصر.
زمخشری، محمود، 1407 ق، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دار الکتاب العربی.
سبحانی، جعفر، 1366، منشور جاوید، قم، دفتر انتشارات اسلامی.
سید مرتضی، ابوالقاسم علی بن حسین، بی تا، تنزیه الانبیاء، قم، مرکز الأبحاث العقائدیه.
سیوطی، جلال الدین، 1387، البهجه المرضیه علی الفیه ابن مالک، تعلیقه مصطفی دشتی، قم، دار التفسیر.
سیوطی، جلال الدین و المحلی، جلال الدین، 1416 ق، تفسیر الجلالین، بی جا، مؤسسه النور.
شوکانی، محمد بن علی، 1414 ق، فتح القدیر، دمشق و بیروت، دار ابن کثیر و دار الکلم الطیب.
صدوق، محمد بن علی، 1988 م، علل الشرایع، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات.
ـــــــــــــــ ، 1378ق، عیون أخبار الرضا(علیه السلام)، بی جا، انتشارات جهان.
طباطبایی، سید محمدحسین، 1380، المیزان فی تفسیر القرآن، تهران، دار الکتب الاسلامیه.
طبرسی، فضل بن حسن، 1372، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو.
عیاشی، محمد بن مسعود، 1380 ق، تفسیر عیاشی، تهران، چاپخانه علمیه.
فنایی، ابوالقاسم، 1389، اخلاق دین پژوهی، تهران، نگاه معاصر.
قرطبی، محمد بن احمد، 1364، الجامع لأحکام القرآن، تهران، ناصرخسرو.
قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا، 1368، تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
کاشانی، ملافتح الله، 1336، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، تهران، کتاب فروشی محمدحسن علمی.
کلینی، محمد بن یعقوب، 1365، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیه.
مراغی، احمد بن مصطفی، بی تا، تفسیر المراغی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
مصباح یزدی، محمدتقی، 1388، آموزش عقاید، تهران، شرکت چاپ و نشر بین الملل.
مصطفوی، حسن، 1380، تفسیر روشن، تهران، مرکز نشر کتاب.
معرفت، محمدهادی، 1386، التمهید فی علوم القرآن، قم، مؤسسه فرهنگی التمهید.
مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، 1375، پیام قرآن، قم، مدرسه الامام علی بن ابی طالب(علیه السلام).
ـــــــــــــــ ، 1374، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه.
نیشابوری، نظام الدین حسن بن محمد، 1416 ق، غرائب القرآن و رغائب الفرقان، بیروت، دار الکتب العلمیه. حمید نادری قهفرخی: دانشجوی دکتری قرآن و متون اسلامی دانشگاه معارف اسلامی. سعید رهایی: استادیار دانشگاه مفید. فصلنامه علمی ـ پژوهشی مطالعات تفسیری 12 ادامه دارد...

94/02/16 - 01:00





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 172]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن