تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 31 فروردین 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):به جرّاح مدائنى فرمودند: آيا به تو بگويم كه مكارم اخلاق چيست؟ گذشت كردن از مردم، سهي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

لوله پلی اتیلن

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

مرجع خرید تجهیزات آشپزخانه

خرید زانوبند زاپیامکس

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

کلاس باریستایی تهران

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1796916618




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

به مُردن فکر می‌کنید؟


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: به مُردن فکر می‌کنید؟
سال‌هاست که هنگام گرفتن شرح حال از مراجعان و بیماران در میان پرسش‌های معمول از آنان می‌پرسم "به مرگ و مردن فکر می‌کنید؟"
رایج‌ترین پاسخی که می‌دهند این است که "از مرگ نمی‌ترسم." این پاسخ همیشه مرا به یاد جمله‌ای از فیلم ایثار تارکوفسکی می‌اندازد که از زبان یکی از شخصیّت‌ها می‌گوید " مرگ وجود ندارد، تنها ترس از مرگ وجود دارد." این واکنش نشان دهنده حضور ژرف و فراگیر ترس از مرگ و اهمیت زیاد این بزرگترین دشمن شادی‌های آدمی است. ولی آیا از طرف دیگر حاکی از آن نیست که ما به مرگ نمی‌اندیشیم و وقتی در برابر پرسش اندیشیدن به آن قرار می گیریم نعل وارونه می‌زنیم و تنها به ذکر احساسی مبهم و معمولاً نادرست در باره آن بسنده می‌کنیم؟ لذا این پرسش مطرح می‌شود که چرا ما به مرگ و مردن فکر نمی‌کنیم؟ و از آن مهم تر چرا در مقابل مرگ از اندیشه نظام مندی برخوردار نیستیم که با یک سبک زندگی سالم و نیز فلسفه زندگی جامع و یکپارچه ای همنوایی داشته باشد. سرکوب در زندگی اجتماعی و حیات روانی انسان به اندازه تاریخ او قدمت دارد و در اشکال آشکار و پنهان خود زندگی افراد را مسخ و گاه دستخوش نابودی می کند. مرگ می تواند هم منشاء و هم نماد این سرکوب گسترده باشد زیرا در نهایت زندگی را از انسان می گیرد و همیشه جلوه های گوناگون آن همراه ترس شدیدی که از مرگ وجود دارد، بخش عمده ای از تجربیاتی را تشکیل می دهد که افراد سرکوب می کنند و به ناخودآگاه می رانند. طنز روزگار در آن است که آدمیان هم در چالش خود با مرگ به نوعی مشابه واکنش نشان می دهند و دست به سرکوب می زنند. آری آدمی نیز در مقابل مرگ سرکوبگر و نمادهای آن در جامعه مانند بیماری، فقر و بی عدالتی دست به دامان سرکوب می شود و مرگ و آگاهی از آن را سرکوب می کند و آن طور که باید به این مهم نمی پردازد و از آن می گریزد و حتّی دربسیار ی موارد انکارش می کند. بخشی از این انکار و گریز با توجّه به طبع انسان و ساختار روانی وجود او توجیه پذیر است.فروید معتقد بود که ناخودآگاه مرگ و نیستی را نمی شناسد و انسان در ناخودآگاه خود نمی تواند مرگ خویش را بپذیرد. امّا همو می گوید که باید اهمیّت نگرش ناخودآگاه به مرگ را که با جدیّت سرکوب می شود برجسته کرد و هشدار می دهد که باید در اندیشه و واقعیّت به مرگ جایگاهی را ببخشیم که شایسته آن است. نباید فراموش کرد که یکی از اهداف مهم زندگی کوشش برای تبدیل بخشی از این حیات ناخودآگاه به هستی خودآگاه و نیل به اشراف و آگاهی بر ابعاد وجود خود است.از سوی دیگر در گستره کلان ، انکار و سرکوب مرگ و احتراز از اندیشیدن به آن در زندگی اجتماعی و تعاملات بین فردی هم دیده می شود که حتّی جنبه تاریخی دارد و لزوماً به طور مستقیم با حیات ناخودآگاه پیوند ندارد. پس انسان نه تنها به طور ناخودآگاه مرگ را سرکوب می کند بلکه در وجوه مختلف زندگی خود نیز تقابل آگاهانه با آن را کنار می زند و از اندیشیدن به آن یا مرگ اندیشی خودداری می کند و راه نیل به مرگ آگاهی را می بندد که می تواند نسخه ای برای تخفیف هراس و اضطراب در برابر مرگ باشد و چرایی و چگونگی واکنش او در برابر مرگ را تعیین کند. پس واقعیّت آن است که ما به مرگ نمی اندیشیم و فکر آن را سرکوب می‌کنیم و غافل از آنیم که این امر ما را از شناخت ماهیّت واقعی زندگی که مرگ بخشی از آن است بازمی‌دارد.سنکا فیلسوف رواقی رمی تنها راه غلبه بر ترس از مرگ را اندیشیدن مدام به مرگ می دانست. پیشتر به این پرسش پرداختیم که چرا به مرگ فکر نمی کنیم؟ و حال می خواهیم دریابیم که اصلاً چرا باید به مرگ بیندیشیم؟ بسیاری از فلاسفه بر این باورند که اصولاً اندیشیدن و فکرکردن با تدقیق در امر مرگ آغاز شده است. سقراط تمامت فلسفه را تاًمل بر مرگ می شمارد و هگل تاریخ را محصول کنش انسان با مرگ می دانست. سیسرون معتقد بود که فلسفیدن چیزی جز مهّیا شدن برای مردن نیست. لذا اندیشیدن به مرگ خود شرف اندیشه و ذات تفکّر است. اندیشمند راستین نمی تواند در مرگ درنگ نکند زیرا تفکّر در باب مرگ به معنی اندیشیدن به مفهوم واقعی زندگی است.هسته اصلی تعالیم اکثر مذاهب نیز چیزی جز تاًمل بر مرگ نیست. پس باید به مرگ اندیشید زیرا آموزگاران و هادیان ما در این راه گام گذاشته اند.امّا از ابتدای تاریخ تا به حال درصد اندکی از آحاد جامعه را فلاسفه و اندیشمندان تشکیل داده اند و اکثر ما با تفکّر به معنای واقعی آن بیگانه ایم و عادت کرده ایم که دیگران به جای ما بیندیشند. به خصوص هنگامی که نوبت به پدیده‌های انتزاعی یا به ظاهر تجریدی می رسد وا می‌مانیم. هرچند که در مورد بسیاری از امور عملی نیز از تفکّر هدفمند وسازمان یافته بی بهره ایم . وقتی که پای مرگ در کار باشد هزار ترفند دیگر نیز برای نیندیشیدن به آن در میان می آید.بیهوده نیست که میشل دومونتین می گفت "در حالی که فرجام کار ما مرگ است، مرهم عوام نیندیشیدن به مرگ و نسیان است."امّا با چه نیرو یا استدلالی می توان اکثر افرادی را که همانطور که جن از بسم الله می ترسد از مرگ می گریزند به تفکّر درباره مرگ و مردن ترغیب کرد؟ چاره کار آموزش مرگ و آشنایی با مرگ شناسی و مرگ پژوهی است، به خصوص که این حوزه ها بیشتر به وجوه ملموس تر مرگ و فرایند مردن که جنبه های عملی و کاربردی دارد می پردازند. باید عموم مردم دریابند که مرگ پدیده ای برای تمام فصول و در همه جا حاضر است و در هرآن چه وجود دارد نمادی یا استعاره ای از مرگ به چشم می خورد.مرگ و گستره آن تنها به مرگ شخصی و مردن خویشتن محدود نمی شود و تمام عرصه های زندگی را در بر می گیرد. علاوه بر تجلیّات آشنای مرگ در بیماری، مردن، ماتم، سوکواری و آیین‌های خاکسپاری، مرگ در گستره ای نامحدود با طبیعت، تاریخ، آینده، جامعه، هنر، علم، قانون، شخصیّت، هویّت، روابط و ده ها قلمرو دیگر مرتبط است که تدقیق در این عرصه ها ما را به درک درستی از زندگی نزدیک می کند. آری مرگ نیز آموختنی است و تا آن را نیاموزیم زندگی خود را به معنای واقعی نجات نداده‌ایم. جام جم

سه شنبه 15 اردیبهشت 1394 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 122]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


پزشکی و سلامت
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن