تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 4 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نشانه منافق اين است كه بدى اش ناراحتش نمى كند و خوبى اش او را خوشحال نمى سازد. ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797592697




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

حركات موزون در نمایش ناموزون!


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: تاكید نصرت خانم بر تماس با 118 به جای 110 برای خبركردن پلیس و در جایی دیگر شوخی با جمله‌ای مشهور و تبدیل آن به «تو می‌نویسی، پس هستی!»، پخش موسیقی هندی در صحنه آشتی كنان نعمت الله و فرنگیس و....    نقدی بر نمایش «نصرت خانم، مادرم و نوروز» نمایش‌های مناسبتی یا سفارشی معمولاً به خاطر شتابزدگی در تولید و رساندن به اجرای عمومی، همیشه با ضعف‌هایی در شكل نهایی مواجه اند؛ضعف‌هایی كه فارغ از توجه به سفارشی بودن كار، حتی در نظر تماشاگران عام نیز به چشم می‌آیند و باعث می‌شوند نمایش، به عنوان كاری نه چندان باارزش قلمداد شود. این رویداد هیچ ربطی هم به كارگردان و عوامل نمایش و حتی سوژه آنكه كمدی باشد یا مذهبی ندارد. گاهی كارگردان‌های اسم و رسم دار و حرفه‌ای هم می‌توانند در ارائه چنین آثاری، آنقدر بد و سطحی عمل می‌كنند كه از تئاتر در آثار آنها فقط یك نام باقی بماند و نه هیچ كدام از شاخصه‌های مهم، كلاسیك و ارزشمند تئاتری. نمونه دمِ دستی و خوبش همین نمایش «نصرت خانم، مادرم و نوروز» به نویسندگی و كارگردانی «امیر دژاكام» كه از ابتدای سال جدید در سالن تئاتر شهر به روی صحنه رفته است و گرچه نسبتاً در جذب مخاطب موفق بوده اما به نظر نمی‌رسد چندان توانسته باشد رضایت و رأی مثبت اهالی مطبوعات، منتقدین و هنرمندان عرصه نمایش را به خود جلب كرده باشد! «نصرت خانم، . . . » البته از ایده ابتدایی قابل توجه و مناسبی بهره می‌بَرد ولی این ایده جذاب در روند تبدیل به متنی نمایشی و اجرای صحنه‌ای دچار چالش‌های بی‌ضرورتی شده كه نمایش را تا سطح یك اثر صرفاً سرگرم كننده و محض خنده و دلخوشی تنزل بخشیده، با آنكه اگر تماشاگر فهیم تئاتر خوب به اثر دقت كند در پاره‌ای از صحنه ها، نشانه‌هایی از خلاقیت و توانمندی‌های هنرمندانه و بكری می‌بیند كه كارگردان می‌توانست با پررنگ‌تر كردن آنها، به اثرش سر و شكلی حرفه‌ای و شایسته ببخشد. یكی از عمده‌ترین اشكالات «نصرت خانم،....» نداشتن خط داستانی مشخص و منسجم است. دژاكام در موارد بسیاری، گریزهای نابجایی از داستان اصلی به فرعیات نه چندان كارآمد زده كه فقط بر جنبه كمیك و فانتزی نمایش افزوده است. مثلاً نشان دادن تصاویر انیمیشن در باب چگونگی مرگ «آقاجون» به روایت‌های گوناگون و از زبان كاراكترهای مختلف كه از فرط لوس بودن و بی‌نمكی، نه تنها سبب خنده نمی‌شود، كه تماشاگر را دل آزرده می‌كند اما اگر همین تفسیرهای متنوع از نحوه مرگ پدر خانواده، با بازی‌های خوب و حسّی بازیگران و دیالوگ‌هایشان، تخیل تماشاگر را به كار می‌گرفت، شاید شاهد یكی از بهترین كمدی درام‌های تئاتری می‌بودیم. اینجا یكی از بدترین استفاده‌های ممكن از ویدئوپروژكشن اتفاق افتاده است. حتی پخش تصاویر سرسبز از مناظر طبیعی ایران هنگام اجرای رقص‌های محلی و قومی، به دلیل تنوع و زیبایی خیره كننده رقص ها، عملاً بی‌كاركرد می‌ماند. در واقع تماشاگر آنقدر حواسش به حركاتِ موزون بازیگران و هماهنگی آنها در اجرای رقص‌هاست كه كمترین توجهی به تصویر مناظر بهاری نمی‌كند. از طرفی با آن كه تلاش كارگردان و گروهش در راستای تبیین معنای نوروز و حكمت برگزاری آن از قدیم‌الایام تا كنون بوده ولی چون ظاهراً با وجود منابع اطلاعاتی و تحقیقاتی فراوان، نویسنده و كارگردان نمایش نتوانسته استفاده بهینه‌ای از آنها بكند، در نهایت برای معرفی نوروز و بهار در شهرها و قوم‌های گوناگون ایران، تنها به نشان دادن رقص و لباس‌های محلی هر طایفه اكتفا كرده و اطلاعات بیشتری در باب چگونگی رسم و رسوم آنها نمی‌دهد. از این منظر، بهترین لحظات نمایش، جاهایی هستند كه نوروز به آموزه‌ها و معرفی آن در شاهنامه و از زبان حكیم توس، حضرت فردوسی پیوند می‌خورد. هرچند كه همین معلومات شنیدنی و ارزنده هم خیلی كلّی و بی‌حس و حال به خورد تماشاگر داده می‌شود. نصرت خانم (ناهید مسلمی) كه تقریباً تا اواخر نمایش خبری از او نیست، ناگهان سر و كله‌اش پیدا می‌شود و همه اطلاعات لازم را درباره «نوروز» یكجا روی صحنه عرضه می‌كند و خلاص! در چنین وضعیت تأسفباری از اجرای نمایشی در مورد یكی از مهم‌ترین جشن‌های ملی كشورمان، گروه در بازسازی آیین‌های موزون و ایرانی عملاً ناكام می‌ماند. این در حالی است كه «اسدالله» و «نعمت الله» در توضیح چرایی حركات موزون و رنگ لباس هایشان، مدام بر وحدت و یكپارچگی یك ملت تاكید می‌كنند اما همین عبارت كه می‌توانست در خود نمایش نیز لحاظ شود تا مخاطب، المان و تأثیر آن را در اثر ببیند، از دست رفته و نمایش را به یك اثر چندپاره و ناموزون تبدیل كرده است اما از نقاط قوت نمایش، باید به چند بازی نسبتاً خوب میان انبوه بازیگران كار و تعدادی شوخی‌های ریز و درشت بانمك در اجرا اشاره كرد كه اگر آنها هم در «نصرت خانم،...» نبودند، محصول نهایی به اثری كسالت بار و غیرقابل تحمل بدل می‌شد.  بهترین بازی‌های نمایش را باید از آن علیرضا ناصحی، ناهید مسلمی، نادیا فرجی و مرتضی آقاحسینی دانست. بخصوص ناصحی در اجرای بلاهت و ساده لوحی شخصیت «علیرضا» و فرجی در خلق شخصیت متناقض فرنگیس در قصه علیرضا و چهره حقیقی‌اش، بسیار موفق و چشمگیر عمل كرده اند. در شوخی‌های نمایشی هم، آهنگین بودن جملات بازیگران، اشتباه لفظی برخی از بدیهیات روزمره، استفاده از آهنگ‌ها و جملات و واژه‌های آشنا و حتی بازی با لطیفه‌های قدیمی و طنزهای كلیشه ای، خوب در دل نمایش نشسته و اغلب سبب خنده و لذت تماشاگر می‌شود. در خصوص مواردی كه اشاره شد، به ترتیب می‌توان یاد كرد از جمله «نهیلیستی؟چرا خونه نیستی؟»، تاكید نصرت خانم بر تماس با 118 به جای 110 برای خبركردن پلیس و در جایی دیگر شوخی با جمله‌ای مشهور و تبدیل آن به «تو می‌نویسی، پس هستی!»، پخش موسیقی هندی در صحنه آشتی كنان نعمت الله و فرنگیس و اهدای حلقه تزئین شده لاستیك دوچرخه توسط خواستگار روشنك به جای حلقه ازدواج و....   «نصرت خانم، . . . » زمان و ریتم مناسبی دارد، از ایده و داستانی جذاب برخوردار است كه می‌تواند هر علاقه‌مندی به نمایش‌های آیینی سنتی را به سالن بكشاند ولی از زمان 85 دقیقه‌ای آن، دقایقی طولانی، تكراری و خسته كننده به رقص‌های محلی اختصاص یافته كه كمكی به پیشبرد قصه و درام نمایشی نمی‌كند.  به یقین جای اجرای تئاترهایی نظیر «نصرت خانم، مادرم و نوروز» در فضای نمایشی كشور خالی بود و این رویداد، می‌تواند سرآغازی دوباره و مهم در این میان تلقی شود. به شرط آن كه برای شكل گیری چنین آثاری با محتواهای ویژه‌ای كه تصویرگر تاریخ و فرهنگ یك ملت است، تحقیق و دقت عمل بیشتری صرف شود تا نتیجه كار نیز در خور ستایش و تأمل از كار درآید.   




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 879]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن