تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 6 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس مى‏خواهد خداوند او را از زبانيه (فرشتگان عذاب) نوزده‏گانه برهاند، بسم الل...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1797873154




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

-اعتراف پسر ناخلف


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:

اعتراف پسر ناخلف ششم مهرماه سال 90 را فراموش نمی‌کنم. هوا توفانی بود و باران شدیدی می‌بارید. ساعت 13 از طریق مرکز پیام به پلیس آگاهی اعلام شد، جسد فرد ناشناسی که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده در کنار پارک ساحلی تولم در حوزه صومعه‌سرا کشف و ماموران پاسگاه صحنه را حفظ کرده‌اند. بلافاصله من و ماموران اداره مبارزه با جرایم جنایی و مسئول تشخیص هویت آگاهی با هماهنگی بازپرس ویژه قتل و دکتر پزشکی قانونی به محل وقوع قتل رفتیم. یک دستگاه خودروی سمند نوک مدادی در محل پارک و اطراف خودرو با نوار زرد رنگ ورود ممنوع حفظ شده بود.
 

تعداد زیادی از مردم روستا اطراف صحنه جمع شده بودند. با نزدیک شدن به خودرو مشخص شد در عقب خودرو کمی باز است و مقداری لکه های خون روی آسفالت ریخته شده و لاستیک سمت چپ و چرخ جلو پنچر است. ابتدا از مسئول تشخیص هویت خواستم که از صحنه عکسبرداری و فیلمبرداری کند. وقتی در سمت راننده را باز کردم روی صندلی راننده مقدار زیادی خون وجود داشت و یک جفت دمپایی مردانه روی پدال های خودرو افتاده و یک دستگاه گوشی تلفن همراه نیز زیر صندلی قرار داشت. دو سنجاق آغشته به مواد مخدر روی صندلی سمت شاگرد وجود داشت. روی صندلی عقب خودرو جسد مردی با قدی حدود 175 سانتی متر که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود قرار داشت. در بازرسی دقیق از خودرو یک تراول 50 هزار تومانی همراه مقداری مواد مخدر از نوع شیشه در زیر صندلی کشف شد. پس از استعلام خودرو مشخص شد مالک آن فردی به نام شعبان است که با دعوت از خانواده او هویت مقتول شناسایی شد. پزشک جنایی هم پس از معاینه جسد اعلام کرد، قتل شب گذشته رخ داده و با توجه به نحوه وارد شدن ضربات، مقتول غافلگیر شده است. اول از همسر شعبان تحقیق کردم که در بازجویی ها مدعی شد شوهرش دیروز ساعت 4 عصر برای تبدیل شلتوک به کارخانه برنجکوبی در روستای هنده خاله رفته بود که ساعت 10 شب به او زنگ زدم و از شعبان خواستم با وجود بارش باران به دنبال پسرمان شاهین برود و او را از باشگاه به خانه بیاورد. ساعت 11 بود که پسرم به خانه آمد. پس از صحبت با شاهین متوجه شدم همسرم به دنبال او نرفته است. به تلفن همراهش زنگ زدم ولی پاسخگو نبود تا این که ساعت دو صبح تلفن شوهرم خاموش شد. خیلی نگران شدم، روز بعد به کارخانه برنجکوبی رفتم که صاحبش گفت: شعبان حدود ساعت 5 عصر به اینجا آمد و چون برنجش آماده نبود از اینجا رفت. سپس به خانه مراجعه کردم و در تماس با تمام اقوام و بستگان جویای او شدم ولی هیچ کس از او خبر نداشت. تا این که ساعت 2 بعد از ظهر به من خبر دادند شوهرم به قتل رسیده است. شوهرم فردی معتاد بود ولی در خانه با من و دو فرزندش خوب برخورد می کرد و با کسی اختلاف نداشت. حتی سابقه نداشت یک شب بیرون از خانه بماند. نمی دانم چه کسی شوهرم را به قتل رسانده است. از پلیس می خواهم قاتل شوهرم را پیدا کند. سراغ پسر بیست و دو ساله مقتول رفتم. شاهین هم حرف های مادرش را تائید کرد اما در میان صحبت هایش در مورد ساعت حضور در باشگاه و تماس با پدرش دچار تناقض گویی شد. همسر مقتول وقتی متوجه تناقض گویی پسرش شد وسط حرف ما پرید و مدعی شد فرزندش بعد مرگ شعبان دچار اختلال حواس شده و هذیان می گوید. با استعلام از سوابق کیفری مقتول مشخص شد او به خاطر زنای محصنه چند سال در زندان بوده است. با مشخص شدن این موضوع از افرادی که او را می شناختند تحقیق کردیم که آنها مدعی شدند مقتول دارای اعتیاد شدیدی بود. نظریه پزشکی قانونی نیز علت مرگ را ضربات شدید چاقو و خونریزی شدید اعلام کرد. در ادامه پرینت تماس های مقتول و پیامک هایش را از مخابرات گرفتیم و همزمان تحقیقات از مظنونان را آغاز کردیم، اما هیچ سرنخی به دست نیامد. با توجه به تناقض گویی های پسر مقتول، تحقیقات را روی او متمرکز کردیم. تحقیقات نشان می داد، او فردی خوشگذران است و اغلب با دوستانش در حال گردش است. او را دوباره به اداره آگاهی احضار کرده و به تحقیق درباره روز حادثه پرداختم. از حرف های او متوجه شدم که دروغ می گوید و سعی دارد واقعیتی را مخفی کند. شاهین مدعی بود، روز حادثه همراه یکی از دوستانش به نام وحید بوده است. سراغ وحید رفته و به تحقیق از او پرداختم. پسر جوان در ابتدا گفته های شاهین را تائید کرد اما در ادامه اعتراف کرد روز حادثه در شهرستان رشت بوده و به اصرار شاهین شهادت دروغ را مطرح کرده است. شاهین وقتی این دروغ خود را فاش شده دید، مدعی شد قاتل نبوده اما قاتلان را می شناسد. او چند نفر را به عنوان قاتل معرفی کرد که با تحقیق از آنها مشخص شد، پسر بیست و دو ساله دوباره دروغ گفته است. پسر جوان پس از سه روز مقاومت سرانجام لب به اعتراف گشود و راز قتل پدرش را فاش کرد: پدرم فردی معتاد و خوشگذران بود و همیشه مادرم را اذیت می کرد. کارهای پدرم باعث آبروریزی ما شده بود، به همین خاطر تصمیم گرفتم او را به قتل برسانم. موضوع را به یکی از دوستانم به نام سعید گفتم. او ابتدا قبول نکرد اما سپس شرط گذاشت، بعد از قتل پدرم باید پدر و مادر دختر مورد علاقه او را هم به قتل برسانیم. آنها با ازدواج سعید و دخترش مخالفت کرده بودند و او هم می خواست انتقام بگیرد. به خاطر این که به کمکش نیاز داشتم، شرطش را قبول کردم. شب حادثه به باشگاه رفتم و از پدرم خواستم به دنبالم بیاید. همراه سعید سوار ماشین شدیم. زمانی که پدرم خودرو را روشن کرد، سعید از پشت سر، گردن و دهان پدرم را گرفت و من هم با چاقو ضرباتی به سینه او زدم. بعد از قتل برای گمراه کردن پلیس جسد او را از صندلی جلو به صندلی عقب کشاندیم و گوشی تلفن را زیر صندلی راننده انداختیم. پس از رسیدن به تولم شهر خودرو را رها کرده و مقداری مواد مخدر را در کنار صندلی گذاشتیم. قصد داشتیم طوری نشان دهیم که پدرم پس از مصرف موادمخدر به قتل رسیده است. پس از اعترافات متهم، همدست او هم دستگیر شد. پسر جوان، انگیزه اصلی خود را از قتل هیچ گاه نگفت اما این پرسش در ذهن من باقی ماند یک پسر چگونه می تواند به این راحتی پدر خود را به قتل برساند و اگر متهمان دستگیر نمی شدند، با دو جنایت دیگر رو به رو می شدیم. بر اساس خاطره ای از سرهنگ دوم جمشید اکبری تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)


 


شنبه 29 فروردین 1394 ساعت 01:19





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 116]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


حوادث

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن